مرکز مشاوره سایت کنکور

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 2 از 4 نخستنخست 123 ... آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 16 به 30 از 53

    موضوع: روزهای شیدا

    1. Top | #16
      کاربر فعال

      نمایش مشخصات
      اینم بگم. اگر واقعا علاقه داری باید بمونی پای هدفت. اگر فقط موندی پشت کنکور گذران زندگی رو ببنی سریعا برو یه مهارت یاد بگیر برو سراغ کارای دیگه. من خودم ادم نگذریم برای همین خوب میدونم چرا چند ساله پشت موندی. به حرف اینا که میگن ازدواج کن هم گوش نکن الان سنی نداری واقعا. برای یه دختر30 ساله تحصیل کرده همیشه خواستگار هست. الان این کمترین موضوعیه که باید بهش فکر کنی
      به خاطر اینکه چند ساله پشت بودی هم اراده ات ضعیف شده هم احساس شکست داری هم یادت رفته زندگی قبل کنکور چجوری بود اصن. این کنکور توی ذهنت تبدیل شده به یه سد خیلی بزرگ که چون چند بار نتونستی از پسش بر بیای مغزت خودشو باخته. اول از همه اینو بدون این کنکور با اینکه خیلی مسخره ست ولی عامل عقده های روانی 90 درصد مردم جامعه ست. تا وقتی هم که این سد رو نگذرونی این احساس بدت درست نمیشه نه با تراپی نه با هیچ چیز دیگه ای. اگر ازدواج کنی وبچه دار شی این عقده ها رو به نسل های بعد هم منتقل میکنی همون مشکلی که اکثر پدر مادر های نسل ما دارن و بچه ها رو روانی کردن چون خواسته ها و شکست های خودشونو تحمیل میکنن. مگه اینکه بعدا بفهمی هدفت هیچ وقت درس نبوده و کلا راهت رو عوض کنی. در این صورت شکست در کنکور میشه موفقیت. ولی تا وقتی که هدفت درسه و سد کنکور هست همین اش و همین کاسه ست.
      اگر میخوای به عقده تبدیل نشه از همین یک ماه استفاده کن.ادم باهوشی هستی از پسش بر میای قطعا. اگرم نشد فدا سرت خداقل رابطه ات با خودت درست میشه و میدونی همه تلاشت رو کردی. حالا بعدش تصمیم میگیری چیکار کنی.
      کلا حرفم اینه که بدترین راه حل کردن مشکلات فرار کردنه.تا وقتی فرار کنی و بخوای جایگزین پیدا کنی در حالی که هنوز ذهنت با هدفته هیچی حل نمیشه.فقط داری خودتو گول میزنی. حرفای روانشناس ها هم توی این موقعیت فرارکردن از درس هست. نکن لطفا. گوشتو بگیر کارتوبکن
      دلتم برای خودت نسوزه اصلا. اینم یکی از مشکلات ماست که به جای حل کردن مشکلات میشینیم مشکلات رو میشماریم و غصه میخوریم. مدال بدبختی نمیدن وگرنه ما ایرانیا در صدر جدول بودیم.
      ما بی صبرانه منتظر همون دختر با انرژی هستیم

    2. Top | #17
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      چرا درکت کردم واقعا چرا
      ببین من دارم همینی که تو میگیو زندگی میکنم خب
      در باره کنکور هم دیدم نمیتونم درس بخونم براش گفتم بجاش بیام کلاس انلاین بگیرم و جواب داد
      یه جمله ای هست که میگه انگیزه قبل انجام کار وجود نداره به تدریج بعد انجام کار به وجود میاد
      وقتی پیروزی هاتو میبینی افزایش خوندنتو میبینی افزایش ترازتو میبینی میبینی از بقیه جلو افتادی اینا میشه انگیزه برات

    3. Top | #18
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط -Mahta- نمایش پست ها
      اینم بگم. اگر واقعا علاقه داری باید بمونی پای هدفت. اگر فقط موندی پشت کنکور گذران زندگی رو ببنی سریعا برو یه مهارت یاد بگیر برو سراغ کارای دیگه. من خودم ادم نگذریم برای همین خوب میدونم چرا چند ساله پشت موندی. به حرف اینا که میگن ازدواج کن هم گوش نکن الان سنی نداری واقعا. برای یه دختر30 ساله تحصیل کرده همیشه خواستگار هست. الان این کمترین موضوعیه که باید بهش فکر کنی
      به خاطر اینکه چند ساله پشت بودی هم اراده ات ضعیف شده هم احساس شکست داری هم یادت رفته زندگی قبل کنکور چجوری بود اصن. این کنکور توی ذهنت تبدیل شده به یه سد خیلی بزرگ که چون چند بار نتونستی از پسش بر بیای مغزت خودشو باخته. اول از همه اینو بدون این کنکور با اینکه خیلی مسخره ست ولی عامل عقده های روانی 90 درصد مردم جامعه ست. تا وقتی هم که این سد رو نگذرونی این احساس بدت درست نمیشه نه با تراپی نه با هیچ چیز دیگه ای. اگر ازدواج کنی وبچه دار شی این عقده ها رو به نسل های بعد هم منتقل میکنی همون مشکلی که اکثر پدر مادر های نسل ما دارن و بچه ها رو روانی کردن چون خواسته ها و شکست های خودشونو تحمیل میکنن. مگه اینکه بعدا بفهمی هدفت هیچ وقت درس نبوده و کلا راهت رو عوض کنی. در این صورت شکست در کنکور میشه موفقیت. ولی تا وقتی که هدفت درسه و سد کنکور هست همین اش و همین کاسه ست.
      اگر میخوای به عقده تبدیل نشه از همین یک ماه استفاده کن.ادم باهوشی هستی از پسش بر میای قطعا. اگرم نشد فدا سرت خداقل رابطه ات با خودت درست میشه و میدونی همه تلاشت رو کردی. حالا بعدش تصمیم میگیری چیکار کنی.
      کلا حرفم اینه که بدترین راه حل کردن مشکلات فرار کردنه.تا وقتی فرار کنی و بخوای جایگزین پیدا کنی در حالی که هنوز ذهنت با هدفته هیچی حل نمیشه.فقط داری خودتو گول میزنی. حرفای روانشناس ها هم توی این موقعیت فرارکردن از درس هست. نکن لطفا. گوشتو بگیر کارتوبکن
      دلتم برای خودت نسوزه اصلا. اینم یکی از مشکلات ماست که به جای حل کردن مشکلات میشینیم مشکلات رو میشماریم و غصه میخوریم. مدال بدبختی نمیدن وگرنه ما ایرانیا در صدر جدول بودیم.
      ما بی صبرانه منتظر همون دختر با انرژی هستیم
      چن بار کامنتت رو خوندم و خیلی خوب بود برام
      مرسی از اینکه وقت گذاشتی
      دنبالم کن شاید شد اونکی که باید

    4. Top | #19
      کاربر فعال

      AkhmooAsabani
      نمایش مشخصات
      نمیدونم کافیه بگم درکت میکنم؟ چون هیچ راه حلی ندارم نه اینکه نداشته باشم
      منم همین بودم سعی کردم خودمو مجبور کردم خوندم تا حدیم موفق بودم تو کارم ولی آدمیم که تا به یه مشکل برمیخورم همه چیزو خراب میکنم چون یا باید همه چیز درست پیش بره یا کلا پیش نره و خب این خیلی بده چون همه تلاش و زحمتامو خراب کردم حتی الانم سعی نمیکنم درستش کنم چون بنظرم دیر شده از طرفی ول کنه من خرابه نمیتونم بیخیاله چیزی بشم الان فقط هی دارم خودمو قانع میکنم هرچی شد جمع می‌کنی میری سرکار چون من دیگه آدمی نیستم کتکورو بخوام تحمل کنم
      توام یا بشین این یک ماهو مثل ادم بخون چون استعدادشو داری یا اینکه جمعش کن برو سرکار یا یه مهارتی چیزی یاد بگیر منم همینکارو میکنم این وقتی که میخوام واسه درس بزارم رو چیز دیگه ای بزارم اونم توش پیشرفت میکنم اما کنکور از نظره من جوریه که تو زشته تجربی تو ممکنه اندازه تلاشت نتیجه نگیری با اوضاعی که درست کردن

    5. Top | #20
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      پارت.۴
      خب امروز بعد سالها کارتون دیدم
      کارتون بابالنگ دراز خیلی خیلی خیلی دوست دارم کارتونشو با اینکه خداشکر هزار مرتبه شکر بابت سایه ی خانواده ای که رو سرم هست
      خیلی حس نزدیکی به جودی میکنم اونجایی که الکی خودشو شاد نشون میداد نمیتونست غرورشو کنار بزار
      یا از اینکه خود واقعیشو نشون نمیداد عذاب وجدان داشت
      باورتون میشه همون قدر لکه خراب و پرانرژیم؟البته اگخ این مغزم دست و پام نبنده گه فعلا بسته
      تا حالا انقدر حس درک شخصیت داستانی داشتید؟
      نویسنده شد جودی من نوشتن رو خیلی دوست دارم کتاب خوندن رو هم همینطور
      ولی از وقتی گوشی مد شد و من شدم استاد کارهای ناتموم کتاب خوندم شد صفر صعر
      من راجب این قول میدمم بعد از کنکور هر هفته ی کتاب جذاب بخونم و پست اونو براتون بزارم تا شماهم استفاده کنید
      ی دوستی اینجا بهم گفت قلم خوبی داری
      ممنونم از لطفش واقعا ولی من فقط گزارش روزانه مینویسم
      دوست داری داستان وار و ادبی بنویسم؟با لایک و دیس. لایک بگید بهمم حتما

    6. Top | #21
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      ادامه پارت ۴
      بنظرم بسه بسه نخوندن بسه تو مسیر بقای سلولای مغزم زندگی کردن نمیگم میخام شروع کنم چقد شروع بی پایان واقعا؟؟هااا؟؟من فقط میخام بخونممممم فقط بخونممم با صد مغزم همین
      سه تا چیز میخام که یکم به اراده ام تو این مدت کمک کنه
      یک درس خوندنم
      دو تو دوتا تایم ده دقیقه ای گوشب بردارم
      سه یک روز درمیون ۱ ساعت کامل پباده برم تا رختگی ازم دور شه کم کم
      خیلی وقته به این نتیجع رسیدم که من تمام مشکلم خودمم ووهیچ نقضی یا ضعفی برای ارزوهام ندارم ولی انگار خودم دور خودم حصار کشیدم تا نتونم برم این خیلی بیشتر درد داره تا اینکه خنگ باشی و مغزت واقعا نکشه
      دیگه تحمل ندارم
      واقعااا ندارم بسه
      چقد سرکوفت بشتوم از کوچیک تا بزرگ
      چقد تو اتاقم بمونم
      جای من تو وسط وسط وسط این جامعه اس
      هوم؟
      جای من وسط کلاسایی که دوسشون دارم
      جای من پیش دوستایی که از جنس خودمن
      جای من تو جایگاهیی که میخامش
      میبینی چقد ندارم؟
      باز باید شروع کنم
      شروع کنم به ساختن
      از صفر صفر صفر
      اول درس
      بعد کار
      کنارش اعتماد بنفس
      اندام بهتر
      موهای سالم تر
      درمان پوستمم
      ساختن روحی سالم تر
      ساختن ذهنی آروم تر
      ساختن پول
      ساختن سلامتیم
      ساختن جایگاهم
      و ساختن خیلی چیزای دیگه
      چقد کار دارم ن؟؟

      ولی به ترتیب اولیت الان درس
      کنارش حال بهتز همین
      با ارامش ولی با سرعت باید برم جلو

      میدونم چقد سخته چون چن دفعه حتی تا وسطش رفتم و کم اوردم ولی
      شیداا کم نیار این دفعه خواهش میکنممم

    7. Top | #22
      کاربر نیمه فعال

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Mamghavi نمایش پست ها
      ادامه پارت ۴
      بنظرم بسه بسه نخوندن بسه تو مسیر بقای سلولای مغزم زندگی کردن نمیگم میخام شروع کنم چقد شروع بی پایان واقعا؟؟هااا؟؟من فقط میخام بخونممممم فقط بخونممم با صد مغزم همین
      سه تا چیز میخام که یکم به اراده ام تو این مدت کمک کنه
      یک درس خوندنم
      دو تو دوتا تایم ده دقیقه ای گوشب بردارم
      سه یک روز درمیون ۱ ساعت کامل پباده برم تا رختگی ازم دور شه کم کم
      خیلی وقته به این نتیجع رسیدم که من تمام مشکلم خودمم ووهیچ نقضی یا ضعفی برای ارزوهام ندارم ولی انگار خودم دور خودم حصار کشیدم تا نتونم برم این خیلی بیشتر درد داره تا اینکه خنگ باشی و مغزت واقعا نکشه
      دیگه تحمل ندارم
      واقعااا ندارم بسه
      چقد سرکوفت بشتوم از کوچیک تا بزرگ
      چقد تو اتاقم بمونم
      جای من تو وسط وسط وسط این جامعه اس
      هوم؟
      جای من وسط کلاسایی که دوسشون دارم
      جای من پیش دوستایی که از جنس خودمن
      جای من تو جایگاهیی که میخامش
      میبینی چقد ندارم؟
      باز باید شروع کنم
      شروع کنم به ساختن
      از صفر صفر صفر
      اول درس
      بعد کار
      کنارش اعتماد بنفس
      اندام بهتر
      موهای سالم تر
      درمان پوستمم
      ساختن روحی سالم تر
      ساختن ذهنی آروم تر
      ساختن پول
      ساختن سلامتیم
      ساختن جایگاهم
      و ساختن خیلی چیزای دیگه
      چقد کار دارم ن؟؟

      ولی به ترتیب اولیت الان درس
      کنارش حال بهتز همین
      با ارامش ولی با سرعت باید برم جلو

      میدونم چقد سخته چون چن دفعه حتی تا وسطش رفتم و کم اوردم ولی
      شیداا کم نیار این دفعه خواهش میکنممم
      سلام
      من احساس میکنم که تو دچار افسردگی شدی
      دلت میخواد موفق بشی شرایط رو تغییر بدی و حالت خوب بشه
      اما هیچ چیز بهت انگیزه نمیده
      نه پول نه پرستیژ نه پزشکی
      احتمالا هر روز برنامه میریزی ولی بهش عمل نمیکنی و بابتش خیلی خودت رو سرزنش میکنی
      اگه هم انگیزه بگیری نهایتش دو سه روزه و برمبگردی به حالت قبل
      درکت میکنم
      منم ی مدت کوتاهی اینجوری بودم ولی خداروشکر تونستم از این وضعیت در بیام

    8. Top | #23
      کاربر نیمه فعال

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Mamghavi نمایش پست ها
      سلامم مجدد امروز ۱ام تیر ۱۴۰۴
      قراره هر روز ی پست راجب مشکلات پشت کنکوری بودن تنهابودن یا خیلی چیزای دیگه بزارم
      خوشحال میشم بخونید
      نمیدونستم از کجا شروع کنم
      ولی خب وقتی از خواب بلند شدم اولین ورودی ذهنیم خواستگار بود
      اوم خواستگار دارم از اشنا ها ی پسر خوب شاید با کار خوب
      ولی خب گفتم ن
      وقتی مامانش زنگ زد جواب منو بشنوه
      مامانم میگفت دختر تا کی ن چرا هر کی میاد بهش مبگی ن
      ولی مگه من چن سالمه ؟دوست دارم خودم انتخاب کنم
      هیچ جوابی واسه گفتن نداشتم
      چون ن درس میخونم بگم بخاطر درسه
      و ن به کسی علاقه دارم بگم که لخاطر اونه
      حتی عیبی هم برا اون پسره ندیدم
      مامانم مبگه من میترسم شوهر کردنتم مثل بقیه کارات هی امروز فردا کنی خراب کنی
      مثل شیرین نون خ سلمان بیاد بگیرتت
      وقتی به این موضوع فک میکنم بازهم حس عقب موندن بهم دست میده
      چون چن تا از دوستام ازدواج کردن؟چون هی خواستگار میاد یا چی نمیدونم
      میدونم قطعا وقتش نیست ولی حس بدی بهم دست میده
      شاید میترسم
      میترسم بابت پوست خرابم
      میترسم بابت اینکه برای اضطرابم قرص میخورم
      میترسم از اینکه بگم من ۲۱ سالمع و هیچی نشدم و الکی گفتم میرم دانشگاه
      از همشون میترسم
      میدونید خنده دار ترینش کدومه؟اینکع فک میکنم اگه حلو پیشرفتمو بگیرخ چی؟مگه دختر تو پیشرفت داری؟تو اصلا تلاش میکنی ؟؟؟؟؟?؟؟؟؟؟کی میتونع ساعت ده ونیم از خواب بیدار شه و بگه دارم تلاش میکتم؟
      ولی چرا نمیتونم تلاش کنم؟انگار دست و پام بسته اس کتاب فقط میزارم جلوم مغزم روشن میشه و ففط افکار درست میکنه برام
      از خودم گلایه کنم؟از خدا؟از خانواده؟از کی؟
      فقط میتونم بگم دشمن خودم خودمم������
      تقریبا همه همینطورن
      منم الان پشت کنکورم همکلاسیم بچش یکسالشه

    9. Top | #24
      کاربر نیمه فعال

      bi-tafavot
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Mamghavi نمایش پست ها
      ادامه پارت ۴
      بنظرم بسه بسه نخوندن بسه تو مسیر بقای سلولای مغزم زندگی کردن نمیگم میخام شروع کنم چقد شروع بی پایان واقعا؟؟هااا؟؟من فقط میخام بخونممممم فقط بخونممم با صد مغزم همین
      سه تا چیز میخام که یکم به اراده ام تو این مدت کمک کنه
      یک درس خوندنم
      دو تو دوتا تایم ده دقیقه ای گوشب بردارم
      سه یک روز درمیون ۱ ساعت کامل پباده برم تا رختگی ازم دور شه کم کم
      خیلی وقته به این نتیجع رسیدم که من تمام مشکلم خودمم ووهیچ نقضی یا ضعفی برای ارزوهام ندارم ولی انگار خودم دور خودم حصار کشیدم تا نتونم برم این خیلی بیشتر درد داره تا اینکه خنگ باشی و مغزت واقعا نکشه
      دیگه تحمل ندارم
      واقعااا ندارم بسه
      چقد سرکوفت بشتوم از کوچیک تا بزرگ
      چقد تو اتاقم بمونم
      جای من تو وسط وسط وسط این جامعه اس
      هوم؟
      جای من وسط کلاسایی که دوسشون دارم
      جای من پیش دوستایی که از جنس خودمن
      جای من تو جایگاهیی که میخامش
      میبینی چقد ندارم؟
      باز باید شروع کنم
      شروع کنم به ساختن
      از صفر صفر صفر
      اول درس
      بعد کار
      کنارش اعتماد بنفس
      اندام بهتر
      موهای سالم تر
      درمان پوستمم
      ساختن روحی سالم تر
      ساختن ذهنی آروم تر
      ساختن پول
      ساختن سلامتیم
      ساختن جایگاهم
      و ساختن خیلی چیزای دیگه
      چقد کار دارم ن؟؟

      ولی به ترتیب اولیت الان درس
      کنارش حال بهتز همین
      با ارامش ولی با سرعت باید برم جلو

      میدونم چقد سخته چون چن دفعه حتی تا وسطش رفتم و کم اوردم ولی
      شیداا کم نیار این دفعه خواهش میکنممم
      منم اکثر مشکلات جسمی و روحی که گفتی دارم و تابستون پارسال کار کردم روش و بهتر شد ولی دوباره پشت موندم و همش پوچ شد

    10. Top | #25
      کاربر نیمه فعال

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Hnyh نمایش پست ها
      منم اکثر مشکلات جسمی و روحی که گفتی دارم و تابستون پارسال کار کردم روش و بهتر شد ولی دوباره پشت موندم و همش پوچ شد
      سلام عزیزم
      تو که وضعیت درسیت خوبه
      ترازت چقدر امسالت شد؟

    11. Top | #26
      کاربر فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Mamghavi نمایش پست ها
      ادامه پارت ۴
      بنظرم بسه بسه نخوندن بسه تو مسیر بقای سلولای مغزم زندگی کردن نمیگم میخام شروع کنم چقد شروع بی پایان واقعا؟؟هااا؟؟من فقط میخام بخونممممم فقط بخونممم با صد مغزم همین
      سه تا چیز میخام که یکم به اراده ام تو این مدت کمک کنه
      یک درس خوندنم
      دو تو دوتا تایم ده دقیقه ای گوشب بردارم
      سه یک روز درمیون ۱ ساعت کامل پباده برم تا رختگی ازم دور شه کم کم
      خیلی وقته به این نتیجع رسیدم که من تمام مشکلم خودمم ووهیچ نقضی یا ضعفی برای ارزوهام ندارم ولی انگار خودم دور خودم حصار کشیدم تا نتونم برم این خیلی بیشتر درد داره تا اینکه خنگ باشی و مغزت واقعا نکشه
      دیگه تحمل ندارم
      واقعااا ندارم بسه
      چقد سرکوفت بشتوم از کوچیک تا بزرگ
      چقد تو اتاقم بمونم
      جای من تو وسط وسط وسط این جامعه اس
      هوم؟
      جای من وسط کلاسایی که دوسشون دارم
      جای من پیش دوستایی که از جنس خودمن
      جای من تو جایگاهیی که میخامش
      میبینی چقد ندارم؟
      باز باید شروع کنم
      شروع کنم به ساختن
      از صفر صفر صفر
      اول درس
      بعد کار
      کنارش اعتماد بنفس
      اندام بهتر
      موهای سالم تر
      درمان پوستمم
      ساختن روحی سالم تر
      ساختن ذهنی آروم تر
      ساختن پول
      ساختن سلامتیم
      ساختن جایگاهم
      و ساختن خیلی چیزای دیگه
      چقد کار دارم ن؟؟

      ولی به ترتیب اولیت الان درس
      کنارش حال بهتز همین
      با ارامش ولی با سرعت باید برم جلو

      میدونم چقد سخته چون چن دفعه حتی تا وسطش رفتم و کم اوردم ولی
      شیداا کم نیار این دفعه خواهش میکنممم
      سلام
      الان شما هدفتون ۴۰۴ هستش یا ۴۰۵
      و رشته هدفتون چیه؟

    12. Top | #27
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Mahsa _84 نمایش پست ها
      سلام
      من احساس میکنم که تو دچار افسردگی شدی
      دلت میخواد موفق بشی شرایط رو تغییر بدی و حالت خوب بشه
      اما هیچ چیز بهت انگیزه نمیده
      نه پول نه پرستیژ نه پزشکی
      احتمالا هر روز برنامه میریزی ولی بهش عمل نمیکنی و بابتش خیلی خودت رو سرزنش میکنی
      اگه هم انگیزه بگیری نهایتش دو سه روزه و برمبگردی به حالت قبل
      درکت میکنم
      منم ی مدت کوتاهی اینجوری بودم ولی خداروشکر تونستم از این وضعیت در بیام
      من افسردگی دارم و دارو مصرف میکنم ولی به نظرم بی تاثیره شما چطور بهتر کردید حالتونو؟من خیلی کارا انجام میدم ولی باز همونه

    13. Top | #28
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Mr.vm نمایش پست ها
      سلام
      الان شما هدفتون ۴۰۴ هستش یا ۴۰۵
      و رشته هدفتون چیه؟
      شما داری با ی کسی صحبت میکنی که کنکور مثل غل و زنجیر وصل شده به پاش این هرچع زودتر میخواد باز بشه مگه غیر اینه؟

    14. Top | #29
      کاربر فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Mamghavi نمایش پست ها
      شما داری با ی کسی صحبت میکنی که کنکور مثل غل و زنجیر وصل شده به پاش این هرچع زودتر میخواد باز بشه مگه غیر اینه؟
      بله
      این مورد رو کاملا متوجه شدم
      ولی ممنون میشم جواب سوالاتم رو دونه به دونه و مشخص بدید

    15. Top | #30
      کاربر نیمه فعال

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Mamghavi نمایش پست ها
      من افسردگی دارم و دارو مصرف میکنم ولی به نظرم بی تاثیره شما چطور بهتر کردید حالتونو؟من خیلی کارا انجام میدم ولی باز همونه
      اگه چند وقته که مصرف میکنید و نتیجه نمی بینید دوباره برید دکتر و باهاش مشورت کنید
      پیشنهاد میکنم پیش روانشناس هم برین
      کنکور اولتونه؟

    صفحه 2 از 4 نخستنخست 123 ... آخرینآخرین

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    موضوعات مشابه

    1. پاسخ: 0
      آخرين نوشته: 13 فروردین 1402, 19:58
    2. پاسخ: 83
      آخرين نوشته: 12 خرداد 1399, 02:22
    3. پاسخ: 1
      آخرين نوشته: 05 دی 1396, 22:40
    4. پاسخ: 1
      آخرين نوشته: 08 تیر 1394, 00:14



    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن