سلام
«چنان آمد اسپ و قبای سوار / که گفتی سمن داشت اندر کنار»
در این بیت، "چنان" مسند محسوب میشه یا قید؟!
یه منبع گفته قید ولی قبولش ندارم چون قابل حذف نیست.
منبع دیگه گفته مسند ولی اینم متوجه نمیشم چون فعلش اسنادی نیست!
سلام
«چنان آمد اسپ و قبای سوار / که گفتی سمن داشت اندر کنار»
در این بیت، "چنان" مسند محسوب میشه یا قید؟!
یه منبع گفته قید ولی قبولش ندارم چون قابل حذف نیست.
منبع دیگه گفته مسند ولی اینم متوجه نمیشم چون فعلش اسنادی نیست!
«در گریختن، رستگاری نیست. بمون و از خودت چیزی بساز که نشکنه...»
«در گریختن، رستگاری نیست. بمون و از خودت چیزی بساز که نشکنه...»
خب این قسمت حذفش اره انگار نمیشه حذف کرد ولی به هر حال مسند ک امکان نداره باشه
سیر تا پیازم چک کردم نوشته قید فرمول بیست چیزی ننوشته
به نظرم نقش رو تو جمله ها جداگونه بررسی کنیم چون شما جمله مرکبو یه جا بررسی میکنین به خاطر وقتی حذف میشه جمله معنی نمیده وگرنه تو همون جمله اول مستقل بررسی بشه چنان رو حذف کنیم معنی میده
Legends Never Die
ویرایش توسط N0body : 02 خرداد 1403 در ساعت 12:25
مرتبش میشه: « اسب و قبای سوار چنان که گفتی سمن اندر کنار داشت آمد.»
« چنان که» میشه حرف ربط وابسته ساز. اسب و قبا میشه نهاد، سوار میشه مالیه ، گفتی میشه قید شک، او میشه نهاد محذوف، سمن میشه مفعول، اندر میشه حرف اضافه، کنار میشه متمم، کل اندر کنار میشه گروه قیدی (اگر خیلی سخت بپرسن)، داشت و آمد هم فعلن.
مسند مال فعل اسنادی هست که اینجا نداریم.
توضیح بیشتر: چنانکه میشه «حرف ربط مرکب». حرفهای ربط مرکب معمولا در جمله، نقش قیدی دارن. در این جا هم ، «چنان که» میشه قید، ولی برای اینکه وزن شعر رعایت بشه، بین بخشهای مختلفش فاصله افتاده.
بعضی دیگر از حرفهای ربط مرکب: برای این که، به شرط آن که، چون که، زیرا که، از آنجا که، اگر چه، چنانچه و...
برای حذف حرف ربط وابستهساز از جمله، باید کل جمله وابسته (پیرو) رو حذف کنی.
ویرایش توسط Mazaheri : 02 خرداد 1403 در ساعت 18:27
«در گریختن، رستگاری نیست. بمون و از خودت چیزی بساز که نشکنه...»
توضیحاتم رو توی پست اصلیم کاملتر کردم.
سوالات نهایی معمولا از جاهای سلیقهای نیستن. در این مورد خاص که شما پرسیدید، سوال درباره نقش ِحروف ربط هست که کتاب درسی اصلا واردش نشده و نگرانش نباشید. هر چند اگر از منابع کمک درسی معتبر بخونید، به درستی نوشتن که قید هست و متاسفانه معلم شما اشتباه کردن.
سلام وقت بخیر.
در این بیت:
محرم این هوش جز بیهوش نیست
مر زبان را مشتری جز گوش نیست
نهاد و مسند مصراع اول و مصراع دوم چگونه مشخص میشوند؟ چون من به دو صورت بیت رو مرتب کردم که در هر دو نهاد و مسند های جداگانهای از بیت استنباط میشه.
در بیت:
در عالم پیر هر کجا برنایی است
عاشق بادا که عشق خوش سودایی است
میتونیم برنا رو مجاز از انسان های حقیقت جو بگیریم؟ یا برنا کنایه از انسان های حقیقت جو و طالبه؟ یا هیچکدام و معنی حقیقی خودش رو داره؟
در بیت:
درد هرکس را که بینی در حقیقت چاره دارد
من ز عشقت با همه دردی که دارم ناگزیرم
امکانش هست جمله های پایه و پیرو رو مشخص کنید؟ اصلا "که" اینجا حرف ربط وابسته ساز هست یا نه؟
در بیت:
ببین آخر که آن پروانهی خوش
چگونه میزند خود را به آتش
مفعول فعل "ببین" چیست؟
و آیا "آتش" در اینجا متمم "قیدی" محسوب میشه؟!
خیلی ممنون. ������
ویرایش توسط .mreza. : 07 خرداد 1403 در ساعت 07:24
نتوانستم که بروم نقش که چیه؟
پنهان مکن آتش درون را ، پنهان مسنده یا فعل مرکب داریم؟
پریروز فارسی میخوندم همزمان یه آهنگ تو مغزم پلی شد
دیدم تو یه نگاه عشق تو یه فرشته ای که میرم سمت بهشت تو
بهشت ایهام داره؟
ای که در فصل خزانم دیده ای با پشت خم
این زمستان را نبین ما هم بهاری داشتیم
سلام
برای اینکه بن مضارع رستن رو بدست بیاریم اول باید بن ماضی رو بدست بیاریم.
به این صورت که؛
بن ماضی [رستن]= حذف'ن' در نتیجه----> رست
بن مضارع[رستن]= بن ماضی رستن رو به فعل امر تبدیل می کنیم؛
بن ماضی رستن=رست
بن ماضی امر رستن=بِرَه
بن مضارع[رستن]= حالا از بن ماضی امر حرف (ب) رو حذف می کنیم.
درنتیجه، میشود: ره
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)