خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 1 از 6 12 ... آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 1 به 15 از 79
    1. Top | #1
      کاربر نیمه فعال

      Mamoli
      نمایش مشخصات

      Question ابهامات داستان نامه پیامبر به خسرو پرویز

      داستان پاره کردن نامه پیامبر توسط خسرو پرویز، شاید افسانه ای بیش نیست.
      برخی از پژوهشگران بر این باورند که پیامبر اسلام نامه ای به هیچ یک از پادشاهان ننوشته است و آنچه در تاریخ نوشته اند ساخته ی دست خلفا برای توجیه حملاتشان به نواحی گوناگون است. آنها برای صحبتشان دلایل گوناگون می آورند که البته مورد بحث ما نیست.
      داستان از این قرار است که پیامبر نامه ای را به یکی از یارانش داده است تا برای پادشاه ایرانیان بیاورد، وی به دربار آمده و آن نامه را به فردی می دهد تا در نزد وی و خسروپرویز آن را بخواند که شرح آن به شکل زیر است :
      بسم الله الرحمن الرحیم
      من محمد رسول الله الى کسرى عظیم الفارس. سلام على من اتبع الهدى و آمن بالله و رسوله و شهد ان لااله الا الله وحده لاشریک له و ان محمد عبده و رسوله. ادعوک بدعاء الله فانى رسول الله الى الناس کافه لانذر من کان حیا و یحق القول على الکافرین. فاسلم تسلم . فان ابیت فان اثم المجوس علیک.
      به نام خداوند بخشنده و مهربان
      از محمد(ص) پیامبر خدا به پادشاه بزرگ ایران. درود بر آنکس که از راه راست پیروی کند و به خداوند و رسول او ایمان آورد و گواهی دهد که خدایی بجز خدای یگانه و بی شریک وجود ندارد و محمد(ص) بنده و رسول اوست. من ترا به پذیرفتن دین خدا عز و جل فرامیخوانم٬ زیرا فرستاده او بر همه جهانیانم تا پیام او را بر همه کافران ابلاغ کنم. پس ایمان آور تا رستگار شوی٬ و اگر چنین نکنی گناه مردم مجوس بر تو باد!»
      [البته در برخی منابع با تغییرات کوچکی همراه است]



      آیا اصلا با قاطعیت می توان گفت که اصلا نامه نگاری صورت گرفته ، و یا اینکه برخورد خسرو پرویز قابل قبول نبوده، آیا وضعیت به شدت اجتماییی ساسانیان این اجازه رو میداده که خسرو پرویز با یک فرستاده خشمگینانه برخورد کنه؟
      چه دلیلی داشت که خسرو پرویز شاهنشاه ایران که تا آن حد از این نامه خشمگین بوده فرستاده عرب را نکشت و او را رها کرد؟
      اگر خسرو پرویز به نقل از طبری دستور آوردن پیامبر مسلمین را به پادشاه یمن میدادند فرستادگان یمن در ابتدا بدون هیچگونه تعرضی با حضرت محمد وارد بحث میشوند؟
      چگونه یک عرب گمنام به نمایندگی از یک عرب گمنام دیگر به دربار ایران رفته و نامه را مستقیما به خسرو پرویز داده درحالی که در روایات آمده حتی پادشاهان حکومت ها نیز نمی توانستند از فاصله نزدیک خسرو پرویز را ببینند ؟(در این باره میتوان بررسی جامعی را در ایران در دوران ساسانیان Arthur Christensen یافت که در آن از دیگر مورخان غربی نیز که در این زمینه گزارشهایی داده اند نقل قولهای متعدد شده است.)
      چطور حضرت محمد در زمانی که فردی در عربستان به وی ایمان نیاورده بود به دعوت ایرانیان پرداخت ؟


      آیا این با عقل جور در می آید که خسرو پرویز شاه با تجربه ایرانی برای دستگیری حضرت محمد تنها 2 نفر را فرستاده است ؟ آن هم در شبه جزیره بزرگ عربستان ؟ یا شاید وی این کار را برای گفتگو با حضرت محمد (ص) فرستاده است ؟؟ در این رابطه یک نقل قول دیگر از این داستان در تاریخ یعقوبی وجود دارد که به شرح زیر است :
      و خسرو [در جواب نامه پیامبر] بدو نامه ای نگاشت و آن را در میان دو پاره حریر نهاد و در میان آن دو، مُشکی گذاشت. چون فرستاده آن را به پیامبر داد، [پیامبر] آن را گشود و مشتی از مشک برداشت و بویید و به یاران خویش هم داد و گفت: «ما را در این حریر نیازی نه و از پوشاک ما نیست، باید البته به دین من درآیی یا خودم و یارانم به سرت خواهیم آمد و امر خدا از آن شتابنده تر است، اما نامه ات، پس من از خودت به آن داناترم و در آن چنین و چنان است» و آن را نگشود و نخواند و فرستاده نزد خسرو باز گشت – تاریخ یعقوبی، ص ۴۴٣

      و نیز این ابهام که آیا آنها برای دستگیری پیامبر رفته بودند یا گفتگو با وی :
      هنگامی که آن دو تن(افراد ارسالی ساسانیان) به نزد پیمبر آمدند، ریش خود را تراشیده بودند و سبیل گذاشته بودند. و پیمبر دیدن آنها را خوش نداشت و سوی آنها نگریست و گفت: «کی گفته که چنین کنید؟»
      گفتند: «پروردگار ما چنین گفته» مقصودشان خسرو بود. پیغمبر گفت: ولی پروردگار من گفته است که ریش بگذارم و سبیل بتراشم – تاریخ طبری، جلد سوم، ص ١١۴٣

      نقل قول دیگری که منبع معتبری برای آن یافت نمی شود و کسی بر آن بحث نمی کند اما روایت از آن است این است که ساسانیان از پیامبر پرسیدند که دین تو چه چیزی دارد ؟ وی گفت ما یکتاپرستی و از جان گذشتن در راه وطن را می گوییم و اینکه دختران را زنده گور نکرده و همه افراد به علم بپردازند ، اما ساسانیان به وی گفتند که این موارد را ما از سال های دور اجرا کرده ایم و ما تو را به دین خود دعوت می کنیم که باعث خشم پیامبر مسلمانان شد.

      و در انتها اینکه هیچگاه با استناد بر اسنادی که در درستی آنها نیز شک و شبه فراوان است به قضاوت نپردازید.
      منابع :
      احمد بن اسحاق یعقوبی. ترجمه: محمد ابراهیم آیتی. تاریخ یعقوبی. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ١٣٧۴
      ابن بلخی. به تصحیح: *** لیسترانج،رینولد الن نیکلسون. فارسنامه. تهران: اساطیر، ١٣٨۴
      عبدالحسین زرین کوب. تاریخ ایران بعد از اسلام. تهران: امیر کبیر، ۱۳۴۳، ۱۳۶۲
      پس از مرگم، بدنم را طلاکاری یا نقره کاری نکنید یا در تابوت یا چیزی همانند این مگذارید. زودتر آنرا در آغوش خاک بسپارید. آیا جایی فرخنده تر از خاک برای آرمیدن است؟! خاک مادر زیبایی هاست و دایه نیکی ها. در سراسر زندگی دوستار مردمان بوده ام؛ شاد خواهم شد که دوباره بخشی از آن
      چیزی بشوم که برای مردمان خوبی فراوان ببار می آورد.
      وصیت نامه ی کوروش بزرگ، به نقل از کوروش نامه گزنفون، دفتر ٨، بخش ٧، بند ٢۵




      ویرایش توسط Huot : 08 تیر 1394 در ساعت 19:51

    2. Top | #2
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      تأمل برانگیزه...

    3. Top | #3
      کاربر اخراجی

      نمایش مشخصات
      بیشتر از همه مشتاقم بدونم خط یکی مونده به آخر انجمن چیو سان کرده !!

      اسم طرف مگه چی میتونه باشه ؟!



      در ضمن ، از این سطر خیلی خوشم اومد :

      و در انتها اینکه هیچگاه با استناد بر اسنادی که در درستی آنها نیز شک و شبه فراوان است به قضاوت نپردازید.

    4. Top | #4
      کاربر باسابقه

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      اع
      دقیقا همین جا برام سوال بود
      فقط نامه پیامبر ب خسرو پرویز لحن تند داشت اما لحن نامه هایی ک حاکمان دیگه نوشته بود کاملا فرق داشت
      قرانم میگه و(ای محمد) اگر درشتخو و سنگ دل بودی......

    5. Top | #5
      کاربر نیمه فعال

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Putin نمایش پست ها
      بیشتر از همه مشتاقم بدونم خط یکی مونده به آخر انجمن چیو سان کرده !!

      اسم طرف مگه چی میتونه باشه ؟!



      در ضمن ، از این سطر خیلی خوشم اومد :
      گـــای لیسترانج
      چون خیلی مشتاق بودی
      پس از مرگم، بدنم را طلاکاری یا نقره کاری نکنید یا در تابوت یا چیزی همانند این مگذارید. زودتر آنرا در آغوش خاک بسپارید. آیا جایی فرخنده تر از خاک برای آرمیدن است؟! خاک مادر زیبایی هاست و دایه نیکی ها. در سراسر زندگی دوستار مردمان بوده ام؛ شاد خواهم شد که دوباره بخشی از آن
      چیزی بشوم که برای مردمان خوبی فراوان ببار می آورد.
      وصیت نامه ی کوروش بزرگ، به نقل از کوروش نامه گزنفون، دفتر ٨، بخش ٧، بند ٢۵





    6. Top | #6
      کاربر نیمه فعال

      bache-mosbat
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Huot نمایش پست ها
      داستان پاره کردن نامه پیامبر توسط خسرو پرویز، شاید افسانه ای بیش نیست.
      برخی از پژوهشگران بر این باورند که پیامبر اسلام نامه ای به هیچ یک از پادشاهان ننوشته است و آنچه در تاریخ نوشته اند ساخته ی دست خلفا برای توجیه حملاتشان به نواحی گوناگون است. آنها برای صحبتشان دلایل گوناگون می آورند که البته مورد بحث ما نیست.
      داستان از این قرار است که پیامبر نامه ای را به یکی از یارانش داده است تا برای پادشاه ایرانیان بیاورد، وی به دربار آمده و آن نامه را به فردی می دهد تا در نزد وی و خسروپرویز آن را بخواند که شرح آن به شکل زیر است :
      بسم الله الرحمن الرحیم
      من محمد رسول الله الى کسرى عظیم الفارس. سلام على من اتبع الهدى و آمن بالله و رسوله و شهد ان لااله الا الله وحده لاشریک له و ان محمد عبده و رسوله. ادعوک بدعاء الله فانى رسول الله الى الناس کافه لانذر من کان حیا و یحق القول على الکافرین. فاسلم تسلم . فان ابیت فان اثم المجوس علیک.
      به نام خداوند بخشنده و مهربان
      از محمد(ص) پیامبر خدا به پادشاه بزرگ ایران. درود بر آنکس که از راه راست پیروی کند و به خداوند و رسول او ایمان آورد و گواهی دهد که خدایی بجز خدای یگانه و بی شریک وجود ندارد و محمد(ص) بنده و رسول اوست. من ترا به پذیرفتن دین خدا عز و جل فرامیخوانم٬ زیرا فرستاده او بر همه جهانیانم تا پیام او را بر همه کافران ابلاغ کنم. پس ایمان آور تا رستگار شوی٬ و اگر چنین نکنی گناه مردم مجوس بر تو باد!»
      [البته در برخی منابع با تغییرات کوچکی همراه است]



      آیا اصلا با قاطعیت می توان گفت که اصلا نامه نگاری صورت گرفته ، و یا اینکه برخورد خسرو پرویز قابل قبول نبوده، آیا وضعیت به شدت اجتماییی ساسانیان این اجازه رو میداده که خسرو پرویز با یک فرستاده خشمگینانه برخورد کنه؟
      چه دلیلی داشت که خسرو پرویز شاهنشاه ایران که تا آن حد از این نامه خشمگین بوده فرستاده عرب را نکشت و او را رها کرد؟
      اگر خسرو پرویز به نقل از طبری دستور آوردن پیامبر مسلمین را به پادشاه یمن میدادند فرستادگان یمن در ابتدا بدون هیچگونه تعرضی با حضرت محمد وارد بحث میشوند؟
      چگونه یک عرب گمنام به نمایندگی از یک عرب گمنام دیگر به دربار ایران رفته و نامه را مستقیما به خسرو پرویز داده درحالی که در روایات آمده حتی پادشاهان حکومت ها نیز نمی توانستند از فاصله نزدیک خسرو پرویز را ببینند ؟(در این باره میتوان بررسی جامعی را در ایران در دوران ساسانیان Arthur Christensen یافت که در آن از دیگر مورخان غربی نیز که در این زمینه گزارشهایی داده اند نقل قولهای متعدد شده است.)
      چطور حضرت محمد در زمانی که فردی در عربستان به وی ایمان نیاورده بود به دعوت ایرانیان پرداخت ؟


      آیا این با عقل جور در می آید که خسرو پرویز شاه با تجربه ایرانی برای دستگیری حضرت محمد تنها 2 نفر را فرستاده است ؟ آن هم در شبه جزیره بزرگ عربستان ؟ یا شاید وی این کار را برای گفتگو با حضرت محمد (ص) فرستاده است ؟؟ در این رابطه یک نقل قول دیگر از این داستان در تاریخ یعقوبی وجود دارد که به شرح زیر است :
      و خسرو [در جواب نامه پیامبر] بدو نامه ای نگاشت و آن را در میان دو پاره حریر نهاد و در میان آن دو، مُشکی گذاشت. چون فرستاده آن را به پیامبر داد، [پیامبر] آن را گشود و مشتی از مشک برداشت و بویید و به یاران خویش هم داد و گفت: «ما را در این حریر نیازی نه و از پوشاک ما نیست، باید البته به دین من درآیی یا خودم و یارانم به سرت خواهیم آمد و امر خدا از آن شتابنده تر است، اما نامه ات، پس من از خودت به آن داناترم و در آن چنین و چنان است» و آن را نگشود و نخواند و فرستاده نزد خسرو باز گشت – تاریخ یعقوبی، ص ۴۴٣

      و نیز این ابهام که آیا آنها برای دستگیری پیامبر رفته بودند یا گفتگو با وی :
      هنگامی که آن دو تن(افراد ارسالی ساسانیان) به نزد پیمبر آمدند، ریش خود را تراشیده بودند و سبیل گذاشته بودند. و پیمبر دیدن آنها را خوش نداشت و سوی آنها نگریست و گفت: «کی گفته که چنین کنید؟»
      گفتند: «پروردگار ما چنین گفته» مقصودشان خسرو بود. پیغمبر گفت: ولی پروردگار من گفته است که ریش بگذارم و سبیل بتراشم – تاریخ طبری، جلد سوم، ص ١١۴٣

      نقل قول دیگری که منبع معتبری برای آن یافت نمی شود و کسی بر آن بحث نمی کند اما روایت از آن است این است که ساسانیان از پیامبر پرسیدند که دین تو چه چیزی دارد ؟ وی گفت ما یکتاپرستی و از جان گذشتن در راه وطن را می گوییم و اینکه دختران را زنده گور نکرده و همه افراد به علم بپردازند ، اما ساسانیان به وی گفتند که این موارد را ما از سال های دور اجرا کرده ایم و ما تو را به دین خود دعوت می کنیم که باعث خشم پیامبر مسلمانان شد.

      و در انتها اینکه هیچگاه با استناد بر اسنادی که در درستی آنها نیز شک و شبه فراوان است به قضاوت نپردازید.
      منابع :
      احمد بن اسحاق یعقوبی. ترجمه: محمد ابراهیم آیتی. تاریخ یعقوبی. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ١٣٧۴
      ابن بلخی. به تصحیح: *** لیسترانج،رینولد الن نیکلسون. فارسنامه. تهران: اساطیر، ١٣٨۴
      عبدالحسین زرین کوب. تاریخ ایران بعد از اسلام. تهران: امیر کبیر، ۱۳۴۳، ۱۳۶۲

      بدعت میدونی چیه؟

    7. Top | #7
      کاربر نیمه فعال

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط nasser5190 نمایش پست ها
      بدعت میدونی چیه؟
      اگه چیزی میخوای بگی بگو با مدرک و سند نه نمی دونم چیه
      پس از مرگم، بدنم را طلاکاری یا نقره کاری نکنید یا در تابوت یا چیزی همانند این مگذارید. زودتر آنرا در آغوش خاک بسپارید. آیا جایی فرخنده تر از خاک برای آرمیدن است؟! خاک مادر زیبایی هاست و دایه نیکی ها. در سراسر زندگی دوستار مردمان بوده ام؛ شاد خواهم شد که دوباره بخشی از آن
      چیزی بشوم که برای مردمان خوبی فراوان ببار می آورد.
      وصیت نامه ی کوروش بزرگ، به نقل از کوروش نامه گزنفون، دفتر ٨، بخش ٧، بند ٢۵





    8. Top | #8
      کاربر باسابقه

      Mehrabon
      نمایش مشخصات
      آدم تو کار تاریخ میمونه !!!آخه پیامبر گرامی...چرا واقعا؟؟!!!چرا اسلام رو تحمیل کردی..مگه خدا نگفته باید درباره ی دین اندیشید...چیزایی تو حمله ی پیامبر اتفاق افتاده که آدم شرمش میشه حرف بزنه دربارش...بازم میگم دوباره بد از حرفام برداشت نکنید بگید طرف کافر و فلانه...نه اتفاقا نماز میخونم...قرآن هم میخونم...تا جایی هم که میتونم خالصانه!!! تو تاریخ میخونیم ایرانیا با آغوش باز اسلام رو پذیرفتن...ولی یکم منابع قوی تر رو نگاه کنیم اصلا قضیه این نیست(ما تو کلاس دینی کلا درس رو بیخیال بودیم و یه معلم خفن داشتیم که منابع مختلفی میاورد و باهامون بحث میکرد...دکتراش هم گرفت بنده خدا امسالاون یه چیزایی گفت در باره ی این موضوع که کلا آدم به هم میریزه به خاطر تاریخش)...امروز چقدر از این مدل تاپیکا زده شد
      متنی که گذاشتید کلا نشون دهنده ی لحن بد پیامبر بود و فقط تهدید میکرد...آیا درسته؟من شک دارم !
      کلا هرچقدر هم بگذره این قضیه ی ساسانیان با پیامبر مشخص نمیشه...اگه منابع خوبی دارید لطفا بگید چون تاپیک خوبیه و واسه خیلیا سواله.
      ویرایش توسط Majesty : 08 تیر 1394 در ساعت 20:26

    9. Top | #9
      کاربر اخراجی

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Huot نمایش پست ها
      اگه چیزی میخوای بگی بگو با مدرک و سند نه نمی دونم چیه

    10. Top | #10
      کاربر باسابقه

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      بیچاره پیامبر که سواد نداشته چطور نامه نوشته؟؟
      [صحنه ی ما غزل پوش
      صدا صدای گوگوش ....

    11. Top | #11
      کاربر باسابقه

      Mehrabon
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط sam-n نمایش پست ها
      بیچاره پیامبر که سواد نداشته چطور نامه نوشته؟؟
      شما به اینکه پیامبر به واسطه ی خداوند همچین قدرتی داشته اعتقاد ندارین؟نظر پرسیدم...نه اینکه جبهه بگیرم!
      در ضمن منطق شما که از این چیزا بالاتره...یعنی نمیشه بگه واسش بنویسن !

    12. Top | #12
      کاربر نیمه فعال

      Sarkhosh
      نمایش مشخصات
      ب نظر من ک تند نبوده ....فقط به تندی میزد ک تو قرآنم اومده باید بشارتو بیم داد..
      مبادا بدوزی نگاه دلت را
      به مردم که بازار یوسف فروشی
      دراین دوره بد شدیدا گرفته


    13. Top | #13
      کاربر باسابقه

      Mehrabon
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Maede h نمایش پست ها
      ب نظر من ک تند نبوده ....فقط به تندی میزد ک تو قرآنم اومده باید بشارتو بیم داد..
      من متوجه این قضیه که آیا خداوند دستور داده که به جبر باید به اسلام دعوت کرد!!!
      خیلی آیه هست درباره ی اندیشیدن در دین...!

    14. Top | #14
      کاربر نیمه فعال

      Sarkhosh
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Majesticfire نمایش پست ها
      من متوجه این قضیه که آیا خداوند دستور داده که به جبر باید به اسلام دعوت کرد!!!
      خیلی آیه هست درباره ی اندیشیدن در دین...!
      اجبار نکرده پیامدشو گفته خودش میتونه فکرکنه ببینه قبول میکنه یا نه پیامبر فقط دعوت کرد
      مبادا بدوزی نگاه دلت را
      به مردم که بازار یوسف فروشی
      دراین دوره بد شدیدا گرفته


    15. Top | #15
      کاربر باسابقه

      Mehrabon
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط Maede h نمایش پست ها
      اجبار نکرده پیامدشو گفته خودش میتونه فکرکنه ببینه قبول میکنه یا نه پیامبر فقط دعوت کرد
      درباره ی تاریخ و حمله ی پیامبر میدونید دیگه؟!!!حمله؟؟؟!!!(باز نقل نگیرید بگید پیامبر حمله نکرد خلیفه ی دوم حمله کرد)...تفکره همین !!!
      ویرایش توسط Majesty : 08 تیر 1394 در ساعت 22:38 دلیل: رفع ابهام

    صفحه 1 از 6 12 ... آخرینآخرین

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن