وقتی دلت میگره چه کار میکنی؟
سر صبح یه نخ سیگار تا چشما باز شد ...
روی میز تیکت با پول نقد و پاسپورت
یه کبریت، یه بنزین، یه رویا، یه خونه
یه کوله خاطره که باید جا بمونه...
با یه قیافه ی گرفته و داغون یه گوشه اتاق اروم میشینم و به تمام اتفاقات بد زندگیم فکر میکنم بیرون اتاقم نمیرم چون حوصله سوال جوابو ندارم بیشتر به هم میریزم
سر صبح یه نخ سیگار تا چشما باز شد ...
روی میز تیکت با پول نقد و پاسپورت
یه کبریت، یه بنزین، یه رویا، یه خونه
یه کوله خاطره که باید جا بمونه...
دلم میگیره؟!
حافظ و مولانا میخونم...بیشتر مولانا..
جالب اینجاست همیشه که حافظ باز میکنم اون لحظات این بیت اشکمو در میاره : عیسی دمی کجاست تا احیای ما کند ؟!
من اگه دلم بگیره یکی میزنم پسه کله برادرم علکی علکی بش میخندم
اونم میگه چرا
منم بش میگم دوزززز دارم
اره عزیزانم - وقتی دلم بگیره به فکر درست کردن یه سوژه میشم
نمیذارم دنیا به ریشم بخنده
میشینم فیلم کمدی میبینم غم و غصه کلا یادم میره ، خیلی هم خوب
طمع به خاک فرو می برد حریصان را
ز حرص بر سر قارون رسید آنچه رسید
درود بر دل من باد کز ستم کیشان
ستم کشید ولی بار منتی نکشید
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)