سلام
این روزا که کنکوری های 401، 402 و کلا هر کی میخواد هر سالی کنکور بده تصمیم به شروع می گیره چون داریم به دوران جمع بندی کنکور و بعدش هم دورانی که هر روز از هر جا اخبار کنکور شنُفته میشه نزدیک میشیم جو زده میشن و تقریبا همه میخوان از روزی 16 ساعت شروع کنن برای کنکور خوندن. خیلی سوالات این چنینی زیاد شدن و هر کی رو می بینی داره میپرسه از چند ساعت شروع کنم خوبه و یا عده ای هم میپرسن از روزی چقدر شروع کنم تا مسیر فرسایشی نشه و بتونم ادامه بدم و ...
منم سوال یکی از بچه های 402 رو با جوابی که بهش دادم اینجا کپی می کنم تا دوستانی که میخوان شروع کنن هم بخونن شایستی به دردشون خورد.
سوال:
پاسخ:سلام، من با چقد باید شروع کنم
و تایم بندی واسه خوندمم چطوری باشه؟ (یه سری شرایط خاص هم داشت که نمی تونست تایم طولانی سر درس باشه)
سلام
واسه شروع
شما میای یه تایم مشخصِ پایه تعیین میکنی
و دیگه هیچ وقت تکرار میکنم هیچ وقت در طول این یک سال و خورده ای که میخوای واسه کنکور بخونی نباید ساعت مطالعه روزانه ات از این تایم پایه کمتر بشه.
این قانون کار هست.
مثلا اگه یه نفر از 5 ساعت شروع کرد
دیگه در طول سال حتی اگه یه روز خواست هیچی هم درس نخونه از روی اجبار باید حتما اون 5 ساعت پایه که باهاش قبلا استارت زده رو بخونه. چون در غیر این صورت و اگه یه روز مطالعه یه نفر صفر ساعت شد و زنجیر عادت جایی قطع شد دیگه برگشتن به حالت عادی خیلی سخت میشه.
میدونی میخوام چی بگم؟
ممکنه بارها این اتفاق برات افتاده باشه
یا شاهد اون توی افراد دیگه بوده باشی؛
استارت کنکور در فردی زده میشه
برنامهی خوب، انگیزهی زیاد برای شروع، همه چی منظم و دقیق و شرایط همگی فراهم
روز اول پیش برده میشه
روز دوم ...
(تا اینجای کار ویژگی هرکسی هستش که برای کنکور میخونه)
از روزهای بعدی
(برای یه نفر از نیمهی هفتهی اول / برای یکی دیگه از روزهای آتی)
بهانه جویی ها شروع میشه
+ من خسته میشم حین تست زدن
+ من سرعتم کنده
+ من همش خوابم میاد
+ من به درس x علاقه ای ندارم
+ من توی این درس ضعیفم
+ من وسواس دارم باید یک چیز رو 10 بار بخونم
و صدها بهانهی دیگه که خودت بهتر از من میدونی.
- نقطهی عطف یه کنکوری موفق (کسی که قراره نتیجهی خوب بگیره) با کسی که میفته توی لوپ باطل دقیقا همین لحظه ست.
همون موقع که بهانه ها داره به ذهنت میرسه و بهش 'نه' میگی یا قبولش میکنی.
میدونی چرا بهانه ها هجوم میارن؟
ذهن ادم ذاتا اسودگی رو دوست داره
بدون تنش بودن رو دوست داره
خواب زیاد / روز آروم بدون دغدغه / بدون خستگی
کیه که بدش بیاد؟
اما وقتی که روتین زندگیت عوض میشه
صبح بیدار شدن / صبح تا شب پشت میز نشستن / تمرکز داشتن / وارد کردن حجم زیادی اطلاعات به ذهن
خب اینا همش ذهن رو خسته میکنه. نه؟
بخاطر همینه مقابله میکنه باهات
بخاطر همینه که ماه اول ممکنه حس کلافگی بهت دست بده.
دقیقا همون موقع وقت مقابله کردن باهاشه
همون موقع ست که اگر اراده داشته باشی و ادامه بدی میبینی، ذهن و بدنت به روتین جدید عادت کرده و همه چی حل شده برای ادامه
اما اگر با اولین علائم خستگی (در روزهای ابتدایی)
دائم به خودت استراحت بدی!
دائم اجرای برنامه رو به طور کامل به تعویق بندازی
علیرغم تموم نکردن برنامه به تفریح بپردازی
تو دائم داری این پروسهی عادت به شرایط و روتین جدید رو به فردا موکول میکنی.
و این میشه باعث اینکه وارد دورهی بعدی (تابستون) بشی و هنوز شرایطت به یک کنکوری مبتدی حتی نزدیک نشده باشه.
اصلا هدف از سبکتر بودن برنامه ی یکی دو ماه اول همینه
که با حجم سبک برنامه
وقت کافی داشته باشید برای:
1- تمرین صبح زودتر بیدار شدن و استارت زودتر
2- تثبیت ساعت مطالعه به حداقل 6 ساعت (بعدا 8 ساعت، بعدترش 10 و حتی بالاتر)
3- تمرین استمرار داشتن در برنامه (که به شدت مهم تر از کمیت مطالعه ست.)
4- کشف شرایط بهینه مختص به خودت و شناخت الگوریتم بدن خودت (این که چه ساعتی از روز مطالعه کنی، چه ساعتی زیست بخونی تا بازده بیشتری داشته باشه، کشف سرعت پیش روی و ...)
5- کنار گذاشتن وسواس مطالعاتی
این 5 مورد مهم ترین فاکتورهایی هستن که باید بهشون برسی تا از ماه دوم-سوم دیگه استارت عالی تری داشته باشی و مثل یک کنکوری حرفه ای پیش بری. تا بتونی درسها رو توی یه تاریخ خوب ببندی و نتیجه ی عالی بگیری.
تو خیلی بهتر میدونی که توی چه بازه هایی از روز سطح انرژی بالاتری داری (یا اگه نمیدونی بالاتر گفتم که خواهی فهمید)
پس اون بازه رو باید اختصاص بدی به درسی که از همه برات سنگین تره.
اما به طور کلی برای نگه داشتن تمرکز و انرژی بهتره که با بازه های استاندارد درس بخونی.
شاید پیش اومده باشه واست که استارت سنگینی برای ابتدای روز بزنی
مثلا یه بازه ی سه الی چهار ساعتهی یک سره
این ذهنت رو خسته میکنه و باعث میشه خستگی تا شب باهات بمونه.
بهترین کار اینه که تعادل داشته باشی طی روز.
بازه های درسی برای شروع باید بین 1 الی 1/5 ساعته باشن. (شما که شرایط خاص تری هم داری میتونی روی همون یک ساعت ببندی ولی دیگه کمتر نکن چون عملا
حفظ تمرکز سخت میشه و ممکنه بازده مطالعه ات پایین بیاد)
و به ازای اجرا کردن هر بازه، 15 الی 30 دقیقه استراحت داشته باشی
(بهترینش 20 دقیقهست)
خواب ظهر
استراحت بعد از نهار فقط به خواب خلاصه نمیشه.
حتی اگر نخوابی، 30 الی 45 دقیقه دراز بکش چشمت رو ببند.
توی اون لحظه غذایی که خوردی داره هضم میشه و درس خوندن بلافاصله بعد از نهار قائدتا کیفیت خوبی نخواهد داشت.
حتما روزی حداقل 8 لیوان آب بخور، تاثیر زیادی در شادابی و پرانرژی بودن داره.
حالا ساعت مطالعه پایه استارت شما چقدر باشه؟
من تایم مشخصی تعیین نمی کنم ولی به نظر خودم دیگه باید حداقل از 5 ساعت استارت داشته باشی. (کمتر باشه ایرادی نداره و بصورت هفتگی رفته رفته بیشتر میشه)
حالا این که برای بازه های مطالعاتی خودت ساعت مشخص کنی (مثلا بگی از ساعت 9 تا 10/5 ریاضی و ...) به نظرم برای شروع اشتباهه. حتی ممکنه یه کنکوری حرفه ای هم نتونه روی این ساعت ها روند مطالعاتی خودش رو حفظ کنه دیگه شما که حتما نخواهی تونست. پس به هیچ عنوان این کارو نکن.
اما
حتما برای ساعت های در دسترس هر هفته خودت یه کنداکتور مطالعاتی و استراحتی مشخص داشته باش
فرق کنداکتور با ساعت بندی های روتین که انجام میدن چیه؟
ببین عزیزم
شما وقتی میای ساعت بندی میکنی بازه ها رو و مثلا از قبل مشخص میکنی که من باید روز شنبه از ساعت 5 تا 7 ریاضی بخونم عملا داری انعطاف برنامه ات رو از بین میبری و اینطوری میشه که اگه اون روز اون ساعت مشکلی برات پیش اومد در بهترین حالت ممکن کیفیت اجرایی یک هفته ات پایین میاد (اکثرا کلا ناامید میشن و ول میکنن)
اما کنداکتور مطالعاتی چیه؟
شما میای ساعات در دسترس روزانه خودت رو تقسیم بندی میکنی
به این صورت که
مشخص میکنی دقیق که چه ساعتی باید مطالعه داشته باشی و چه ساعتی استراحت
ولی این بار
دیگه برای هر ساعت مشخص نمیکنی باید دقیقا چی بخونی و یا چقدر بخونی / تست بزنی و مرور کنی
مطلقا فقط مشخص میکنی که در اون ساعت باید "مطالعه" داشته باشی یا "استراحت"
همین!
یه نمونه:
می بینی داداش
کنکور یعنی این
این کنداکتور یه کنکوری تقریبا حرفه ایه که
صبح زود بلند میشده تمام تستایی که دیروز از فیزیک/شیمی/ریاضی غلط زده بود رو دوباره از خودش آزمون میگرفت (تایمش مشخص و فیکسه)
بین آزمون دادنش صبحانه میخوره
ادامه میده به آزمون زدن + تحلیل آزمون + مرور
یه استراحت ریز میکنه و تازه خدا بده برکت درس امروز رو شروع میکنه :-)
9 ساعت درس های مربوط به بودجه اون روز رو مطالعه کرده
بعدا
دوباره 1 ساعت داده برای مرور (زیست مطالعه شده همان روز)
و در آخر 3 تا روتین هر کدوم 10 دقیقه داشته (روتین مثل لغت زبان، آیات دینی، 5 تست مسائل شیمی، 5 تست قرابت و ...)
+ حالا شمام بایستی یه کنداکتور مطالعاتی مشخص داشته باشی
و داخل همون بازه هایی که برای مطالعه گذاشتی شروع کنی به اجرای بودجه برنامه هر روزت
و مطلب آخر
ببین عزیز من
از 4-5 ساعت شروع کن و هفته ای فقط نیم ساعت به کل تایم مطالعه 7 روزت اضاف کن.
شما هر موقع که شروع کنی ممکنه وسط راه خسته بشی و نیاز به استراحت پیدا کنی
این هیچ ربطی به شرایط و ساعت مطالعه و ... نداره
اما به هیچ عنوان
دنبال فراهم بودن همه چیز برای شروع کردن برای ادامه دادن نباش خواهشا
یه روز که ساعت 6 صبح بیدار شی، همه کتابات آماده باشن، اتاقت پر باشه از حس خوب و انرژی های مثبت و خلاصه بگم همه چی گل و بلبل باشه
در 30 روز ماه نهایت 2-3 روزش اینطوریه که بالا نوشتم (چون اول راهی هنوز و اینا طول میکشه تا یکی یکی درست بشن)
بقیه روزا به تقریب هیچ وقت اونطور که میخواستی پیش نمیرن
حالا میخوای چیکار کنی؟
میخوای اون 2-3 روز فقط درس بخونی؟
میخوای صبر کنی که اون روز عالی برسه و استارت بزنی؟
اون وقت بقیه روزا که از دست میرن چی؟ حیف نیست؟
میخوام اینو بگم
اگه خواستی شروع کنی
تحت هر شرایطی باید شروع کنی
و تحت هر شرایط بد و خوبی باید ادامه بدی
این قانون کاره
هیچ وقت تو مسیری که خسته شدن رکن اصلیشه دنبال راهی نباش که کمک کنه خسته نشی (فیلم، حرفای انگیزشی و ...)
خسته شو
داغون شو
نابود شو
ولی جا نزن
تحت هر شرایطی ادامه بده.