به عنوان آخرین خواسته ام از بابام می خوام یه دست pes باهام بازی کنه ...می خوام انتقام شکست هام توی شطرنج رو بگیرم خو
خب یه بارم که شده بگذار من برنده شم ...
ولی به دور از شوخی ؛ سعی می کنم تو همون یه ساعت تا می تونم خانوادم رو بخندونم و به هیچ عنوان بهشون نمی گم که قراره چه اتفاقی بیفته ... بعد می رم یه گوشه ی خلوت رو به قبله می خوابم و بعدشم خداحافظ همگی ...
البته از خدا هم می خوام هوامو داشته باشه![]()