من، برکه ای آرام بودم
تو، کودکی بازیگوش.
یک سنگ پراندی، رفتی
یک عمر
آشفته شد خواب اَمرضا کاظمی
دنیای این روزای من هم قد تن پوشم شدهانقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شدهدنیای این روزای من درگیر تنهاییم شدهتنها مدارا می کنیم دنیا عجب جایی شدههر شب تو رویای خودم آغوشتو تن می کنمآینده ی این خونه رو با شمع روشن می کنمدر حسرت فردای تو تقویممو پر می کنمهر روز این تنهاییو فردا تصور می کنمهم سنگ این روزای من حتی شبم تاریک نیستاینجا به جز دوری تو چیزی به من نزدیک نیستروزبه بمانی
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)