با عرض سلام و تبریک مجدد به برادر خوش ذوقمون، برای داشتن طبع روان و استعداد شعر سرودن. بنا به خواسته خودتون نظرات خودم را براتون مینویسم، اگه جسارت نباشه، و پیشاپیش برای این دخالت در سروده شما عذرمیخوام .بیت به بیت با رنگ نارنجی زیر نویس میکنم و توضیحات با رنگ صورتی:رها شده
اشكي زلال ز گوشه چشمم رها شده:اشکی زلال زگوشه چشمم رها شدهگويا سخن دوباره حديث ما دو تا شده:گویی دوباره قصه ، حدیث ما شده
مصرع دوم: بنظر میرسه موقع خوندن کلمات "دوتا "بعد از کلمه "ما "از روان بودن وزن کاسته با تغییرات چندکلمه سعی کردم درتلفظ روانترش کنم.البته اختیار و حق انتخاب باشماست.فقط سلیقه شخصی بود.
اي واي كه زندگي تو را ز دست من گرفت: ای وای من،که روزگار،تورا زمن ربود( بین کلمات وای و من در تلفظ کسره است )...
اينطور مرا گوشه ي زندان غم پناه شده:اینطور مرا گوشه ی عزلت ،پناه شده ( عزلت نشینی هم کم از زندان نیست)
داغيم و عقل خويش ز دست روزگار خويش :داغدیده عقل ما، ز دست روزگار(خویش بیشترکاربردش برای سوم شخصه ولی شما اینجابرای هردو نفر دیوانگی را بیان کرده اید،پس جایگزین بشه بهتره)
ديوانه گشت و ديوانگيمان دوا شده: دیوانه گشت و جنونمان بنا شده(دیوانگی این دونفرچرا باید دوا بشه درحالیکه هنوز مشکلی از این دو نفر حل نشده؟،منطقیش اینه که تازه دیوانگیشون بنا یا شروع شده باشه )
عالم به حال ما گريان چو مرغان اسمان:عالم به حال ما گریان،چو ابر نوبهار (به لحاظ شعری بهتر از مرغان آسمانه ،چون ابر بهاری سریع میباره و مثل اشک سرازیرمیشه و وزن هم روانتر میشه)
عشقم كه نه ولي ، راهمان جدا شده : دلها که نه،ولی راهمان جدا شده (دلها جمع هستش و با کلمه جمع راهمان ،بیشتر از کلمه مفرد عشق، تناسب داره)
در درك حال من صاحب دلان گر نظر كنند:در درک حال من، ار صاحبدلان نظر کنند
ناله ها كنند چنان كه عيشمان عزا شده: نالان شوند،گویی که بزمشان عزا شده ( طبق فضای توصیف شده دراین شعر از اول تا به آخر ،این دونفر اصلا عیشی نداشته اند که بخواهد عزا بشود ، پس منطقیش اینه که عیش بزم صاحبدلان بخاطر همدردی با ایندو عزا شده باشه)
از هر كران مي رسد موج خراب گري: از هر کرانه بخیزد موج هایلی(هایل:ترسناک)
درپایان بازم براتون آرزوی توفیق روزافزون دارم .به امید چاپ اشعارتون .
آري تمام شهر خراب بر سر رضا شده:آری تمام شهر، آوار بر رضا شده
سيـّد رضا