یعنی قشنگ دوران تینِیجر بودمون رو کشتن در دبیرستان -_-
من خاطرات خیلی خوبی دارم ولی واقعا افسوس میخورم که میتونستیم این دوران رو واسه بچه ها جذاب تر ارائه بدیم
#اجیرستان
هرروزی که بهترازروزهای قبلت باشه،تکه ای ازپازل رویاهای توست که سرجاش قرار میگیره، سعی کن هرروز بهترازروزقبل باشی تاپازل رویاهات روهرچه سریعتر کامل کنی
Sina
CEO of Iramrich
by the way here's my channel : @MrRich
خیلی خیلی خوشحالم..مطمئنم یه روزی دلم برای همه بچه ها تنگ میشه...بالاخره روزای خوب داشت بد هم داشت...ولی گذشت..درکل خوشحالم..بخصوص اینکه دیگ سرصف نمیرم...گرچه من اصلا به صف نمیرسیدم و صبحا همش ترس از دادوفریاد مدیر داشتم..................
<br>
منم خیلی خوشحالم واقعا هم اینکه بعضی از بچه ها رو نمی بینم و هم دبیران با سواد و خوش اخلاق مدرسمونو .
من سر بربری خوردن 5 بار تعهد دادم که ازمدرسه بدون اجازه خارج نشم؛از پنجره ی مستراح فرار کردم؛نصف زنگای ریاضی رو توی نمازخانه خوابیدم
یادش بخیر.......
صف وایسادن نشونه ی اسکلی بود
عضو گروه سرود بودن و امثالهم هم نشونه ی اسکلی بود
هر چی بی-ش-عور تر بودیم محبوب تر بودیم
آوردن گوشی به مدرسه ممنوع بود ولی معلمامون از هات اسپات گوشیای ما استفاده می کردن
کلا باغ وحشی بود که توش روزی 8 ساعت اسیر بودیم
ویرایش توسط hosein.23 : 13 خرداد 1395 در ساعت 19:11
من یه سالم مونده
ولی بزارین از دوران دبیرستانم بگم بهتون
با معلما و ناظما و مدیر رابطه خوبی دارم!
حتی میرم اتاق مدیر و پشت میزش میشینم!
عامل اصلی فتنه های مدرسه بنده هستم
معمولا امتحانا رو با پاچه خواریای حرفه ای لغو می کردم
تو کلاس با معلما +18 حرف میزنم
یه بار به معلم تاریخ گفتم عاغا الکسیس رو میشناسی!؟
گفت همون مو طلاییه!؟
گفتم نه عاغا منظورم الکسیس سانچز بازیکن آرسناله؛فکرت خرابه هاا
کلاس رف رو هوا
معلمه هم قشنــــگ ضایع شده بود
از مدرسه فرار نمی کردم؛با خونسردی تمام از در بیرون میرفتم
زود تر از ساعت 8 نمیومدم
تعداد غیبتام بیشتر از 15 تا بود
با بیشتر بچه ها به جز خرخونا و گ.شادا(با عرض معذرت!)صمیمی هستم
هر وقت معلم بیرونم می کرد اونقدر لفتش میدادم که می گفت بیا بشین
سر کلاس با بکس فقط میخندیدیم
اما
از همه معلمام به جز معلم زیستم نفرت دارم
از ساعت 7 صبح بیدار شدن نفرت دارم
از این که نتونی درست رو بخونی و از شانست معلم فقط از تو بپرسه نفرت دارم
از این که هیچ وقت نتونستن ما رو درک کنن نفرت دارم
از اینکه تو کلاس بین دوستات ضایعت می کنن نفرت دارم
<br>
من که هیچ وقت از مدرسه بدم نیومده چون هیچ وقت به معنی واقعی کلمه دانش آموز نبودم
با معاون مدرسه مون الان 3 ساله که دوستم و هفته ای چندبار میریم بیرون دوسه نفر دیگه هم هستن تو گروه
مدیر مدرسه که رو حرفم حرف نمیزد باهاش بعضی روزا تودفتر چایی میخوردم
امسال راحت 10 نفر روکه داشتن اخراج میشدن من نگه داشتم
هیچ وقت اسنرس درس نداشتم چون کاری نمیتونستن بکنن باهام
یه بار به یکی رشوه دادماز حراست اموزش پرورش اومدن مدیر باهاشون حرف زد
کلا پادشاهی بودم ولی الان همش نابود شده
هرچی شلوغی و بی نظمی توکلاس بود تقصیر من بود معلما چیزی نمیگفتن مینداختم گردن یه بدبخت![]()
برا من که خیلی خوب بود خیلی گذشت...
این شبیه معلم فیزیک ماست بعد اینکه برگه های امتحانی تصحیح می کرد میومد سر کلاس!
A SONG OF ICE AND FIRE
ویرایش توسط namkarbary : 19 خرداد 1395 در ساعت 01:04
@اگه ازدوستام جداشم
ولی چون خلاص شدم خوشحالم![]()
جانم از آتشفشان ها گذر مي کند
با خويشتن در جنگم
از خود عبور مي کنم
تو آن سوي من ايستاده اي
و لبخند مي زني
و لبخند تو آن قدر بها دارد
که به خاطرش از آتش بگذرم
من طلا خواهم شد
مي دانم .
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)