مغلطه توسل به جهل یا
توسل به نادانی ، مغلطه ای است که شخص گزاره ای را صحیح می داند تنها به دلیل آن که نقیض آن ثابت نشده است. صورت دیگر این مغلطه آن است که شخص گزاره ای را صحیح فرض داند به دلیل آن که نمی تواند تصور کند چیزی به جز آن صحیح باشد.
این مغلطه یک تکنیک است که برای انجام
مغلطه تغییر جهت وظیفه اثبات از آن استفاده می شود. شخص ادعا می کند گزاره ای که مطرح کرده صحیح است تنها به دلیل آن که این گزاره اثبات نشده اشتباه است و مخاطبان را دعوت می کند در صورتی که مخالفت می کنند اثبات کنند حرف وی اشتباه است. در حالی که همان شخص اول که صحت یک گزاره را ادعا می کند باید صحت گزاره خود را اثبات کند و عدم توانایی سایرین در اثبات اشتباه بودن آن گزاره، دلیلی برای صحیح بودن آن نیست.
حالت کلی:
شخص A گزاره ای را مطرح می کند.
شخص B از شخص A می خواهد این گزاره را اثبات کند.
شخص A می گوید کسی نمی تواند گزاره من را نقض کند.
علت مغلطه بودن:
این مغلطه از آن تصور ریشه می گیرد که در هر لحظه باید بدانیم یک گزاره یا صحیح است و یا غلط، و چون اشتباه بودن آن به اثبات نرسیده پس نتیجه گرفته می شود آن گزاره صحیح است. در حالی که در هر لحظه دانش ما درباره صحت یک گزاره چهار حالت مختلف دارد:
1. صحیح -> اثبات شده صحیح است.
2. غلط -> اثبات شده غلط است.
3. بی دانشی -> نمی دانیم صحیح است یا غلط.
4. غیر قابل اثبات
صحت هر گزاره ای که مطرح می شود می تواند "نامشخص" باشد تا زمانی که بتوانیم صحت آن را تعیین کنیم و لزوما عدم توانایی در اثبات اشتباه بودن یک گزاره به معنی صحیح بودن آن گزاره نیست.
چند مثال:
شخص A: من فکر می کنم بین زمین و مریخ، یک قوری شیشه ای نامرئی وجود دارد که به دور خورشید می چرخد.
شخص B: چطور به این نتیجه رسیدی؟
شخص A: اگر فکر می کنی این قوری آنجا نیست پس اثبات کن!
[توضیح: عدم توانایی شخص دوم در اثبات کردن عدم وجود یک قوری شیشه ای بین زمین و مریخ به هیچ وجه به قدرت استدلال شخص اول اضافه نمی کند. شخص اول که مدعی شده چنین چیزی وجود دارد لازم است صحت این ادعا را اثبات کند.]
ملانصرالدین: وسط زمین اینجاست.
رهگذر: چرا؟
ملانصرالدین: چرا؟ خب برو متر کن.
[توضیح: رهگذر نیازی ندارد زمین را متر کند تا به این نتیجه برسد نقطه مشخص شده توسط ملانصرالدین، وسط زمین نیست.]
شخص A: به نظر من دلیل پیدایش بارهای الکتریکی در ابر ها، نوسانات مولکول های اکسیژن و نیتروژن با همدیگر و فشرده در بین مولکول های بخار آب است.
شخص B: چرا ؟
شخص A: من همه دلایل ممکن را مطالعه کردم و نمی توانم تصور کنم چیزی به جز این دلیل پیدایش بارهای الکتریکی در ابرها باشد.
[توضیح: شخص اول هیچ دلیلی برای صحت ادعای خود مطرح نکرده و تنها دلیلش این است که نمی تواند تصور کند چیزی به جز این صحیح باشد.]
برهان نظم هم یک مثال مناسب برای این مغلطه است:
شخص A: همه چیز در این جهان طراحی شده است.
شخص B: به چه دلیل؟
شخص A: یک نگاه به اطراف بینداز. این همه پیچیدگی چطور می تواند بدون یک طراح پدید بیاید؟ من که نمی توانم تصور کنم این همه زیبایی در جهان بدون دیزاین توسط یک هوش برتر پدید آمده باشد.
[توضیح: شخص اول هیچ دلیلی برای صحت ادعای خود مطرح نکرده و تنها دلیلش این است که نمی تواند تصور کند چیزی به جز این صحیح باشد.]