مغلطه تعمیم ناروا
تعمیم ناروا در واقع نوعی از استقرای ناقص است که با آن کسی از چند نمونه محدود یا غیرمتعارف، حکمی کلی صادر میکند؛ در حالی که آن نمونه ها کم یا نامتناسب هستند. بنابراین درست نبودن و کافی نبودن شواهد، استدلال را به مغالطه تبدیل میکند.
مثال کلی: در یکی از کشورهای اروپایی، روزنامهنگاری از یک سیاستمدار درباره ی میزان محبوبیت او پرسید. وی در پاسخ گفت، محبوبیت من در بین ملت از همه ی رقیبانم بیشتر است؛ زیرا در یک نظرخواهی که به تازگی در این کارخانه به عمل آمده، ۶۸ درصد کارگران به من رأی دادهاند و بقیه ی آنان به دیگران.
مثالی برای نمونه کم و ناکافی: امروز نوجوانی که از مدرسه اخراج شده بود، به جرم دزدی دستگیر شد؛ همه نوجوانانی که نتوانند در مدرسه درس بخوانند، به جنایت کشیده میشوند.مثالی برای نمونه نامناسب: مردم انگلیس مردم بسیار بی ادب و اهل جار و جنجال هستند. در سفری که ما به این کشور داشتیم، برای تماشای یکی از مسابقات فوتبال باشگاهی به ورزشگاه رفتیم؛ هیاهو و خشونت هزاران تماشاگر در ورزشگاه باورنکردنی بود.
فراوانی و تناسب شواهد، دلیل درستی حیاتگری آن ها از کل افراد نیست؛ برای دستیابی به حکم صحیح باید شواهد ویژگیهای عمومی و اصلی کل افراد را دارا باشند.
مثالی برای نادرستی کیفیت انتخاب شواهد: در نظرسنجی اینترنتی که در مورد انتخابات ریاست جمهوری ایران به عمل آمد و ۲ میلیون نفر در آن شرکت کردند، نتیجه این بود که هاشمی رفسنجانی رییسجمهور خواهد شد؛ اما با کمال تعجب احمدینژاد برنده این انتخابات شد.
در تعمیم استقرایی فوق، علیرغم بالا بودن تعداد نمونهها، این اشکال وارد بود که فقط کسانی می توانستند در نظرسنجی شرکت کنند که به اینترنت دسترسی داشته اند و یا در انتخابات به غیر از رای مردم مسائل دیگری نیز دخیل بوده است.