خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 1 از 4 12 ... آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 1 به 15 از 47
    1. Top | #1
      پاسخگوی ارشد

      نمایش مشخصات

      واسوخت - خط و نشان کشیدن برای معشوق!

      از «واسوخت» بگیم.
      تا حالا تو ادبیات همیشه بهمون گفتن که معشوق هر بلایی سر عاشق میاره، اون بدبخت نباید لام تا کام حرف بزنه.
      خوش حالم باید باشه و در ازای هر لگدی که میخوره باید با کلمات مودبانه ای مث «ممنون»، «متشکرم»، «ای جان!»، «سپاس»، «مرسی» (مرسی نبوده که اون موقه. مثلا حالا!)، «تمنا می کنم»، «خیلی لطف فرمودین»، «افتخار میدین»، «محکمتر لطفا» و «یکی یم لطفا بزنین پای چِشَم» مراتب قدردانی از معشوق رو تمام و کمال به جا بیاره!

      اما این همه ی قضیه نیست!
      عاشقم آدمه بلخره.
      یه تحملی داره.
      تموم که شد، میبُررره.
      میگه اصن نخواستم!
      عاشقی و نازکشی و بدبختی و آوارگی و خاک بر سری یم حدی داره.
      من دیگه نیستم!

      اون وخ، یهو میبینی همون عاشق دوآتیشه ی شیش دنگ سینه چاک...
      به شبه میشه یکی دیگه.
      اعتماد به نفسشو به دست میاره.
      از کوه و بیابون درمیاد و برمیگرده سر خونه زندگی خودش.
      یه پیغامم میفرسته واسه معشوق سابق (توسط همون باد صبا که قبلا آه و ناله ی عاشقو به معشوق میرسوند) که ...
      تموم شد!
      بلاکشی و بدبخ بیچارگی تعطیل!
      خسته شدم!
      من دیگه نوکرت نیستم!
      عاشق نیستم!
      اصن خودم معشوقم!!
      تو نباشی، یکی دیگه!
      صد تا دیگه!!
      خیلی یم دلت بخواد!
      (به قول من و استاد شجاعی تو «ویترین» همینه که هست!
      میخوای بخوا، نمیخوای، خونه بابات!!!

      حالا همه ش لافه ها!
      ینی وختی کار، جدی جدی به جدایی و اینا بکشه، دوباره میفته به ناز کشیدن.
      میگه:
      غلط کردم!
      به جون ِ معشوق (!) شوخی کردم!
      بابا میگم شوخی بود! ای بابا ...
      تو که می دونی من عاشقم اصاب ندارم!
      مودی یم. یهو یه چی میگم، بعد، مث چی پشیمون میشم!
      همیشه همین جوری بودم، یادته که؟!!
      به خدا شوخی بود!
      میگم جون ننه م شوخی بود!
      تو که می دونی من چقد رو ننه م حساسم!!!!!
      (عاشقه دیگه. بدبختی تو خونشه! جون به جونش کنی، تو سری خوره!)

      خلاصه بچه ها ...
      این جوریاس.

      به رابطه ی نوع اول که معشوق همه کاره شه و عاشق می سوزه و می سازه، می گن: سوختن و به اختصار (طبق همون قاعده ی مصدر مرخم که تو تکواژ تهی گفتم): سوخت
      به رابطه ی نوع دوم که کاملا برعکس اولیه و عاشق با خشم و نفرینِ معشوق، تهدید به جدایی می کنه میگن: واسوخت

      بیتایی با مضمون واسوختی چن سالیه که جاپاشون تو کنکور وا شده و آشنایی باهاشون از
      نون شب واجب تره.
      مخصوصا این که ما تو ادبیات عشقولانه، فقط درباره ی رابطه ی نوع اول شنیدیم و این رابطه ی دومی واسه مون جدید و عجیبه.
      و علاوه بر اینا، کلا موضوع خیلی جذابی یم داره و دل آدم خنک می شه!
      به این خاطرم جزء موضوعات اصلی ادبیات قرارش دادیم.
      همه ی دوستان، به ویژه عاشقای دلسوخته حتما پیگیر باشن. به درد می خوره!





      همه لطف خداست.
      ویرایش توسط mahdi nazari : 29 شهریور 1392 در ساعت 03:54

    2. Top | #2

      نمایش مشخصات
      بسوزه پدر عاشقی
      ممنون استاد
      خدایا ،

      اوناییکه شریک غمهاشون بودم ومونس تنهاییشون ،

      شاهد بودی به وقت تنهاییم با من چه کردند...

      لیک تو بزرگی،با آنان آن مکن...





    3. Top | #3
      پاسخگوی ارشد

      نمایش مشخصات
      از جناب صائب تبریزی
      از استادای مسلم واسوخت.
      ببین چی کار کرده!
      روحش شاد!!



      کاري مکن که رو به در آسمان نهم
      هر تير ناله اي که بود در کمان نهم


      کاري مکن که پا کِشم از آستان تو
      داغ صبوريي که ندارم به جان نهم

      کاري مکن که بدعت وارستگي ز عشق
      من در ميان سلسله ی عاشقان نهم

      کاري مکن که نيم شب از رخنه ی قفس
      راه گريز پيش دل ناتوان نهم

      کاري مکن که راز جگرسوز داغ را
      با مرهم حرام نمک، در ميان نهم!

      انصاف نيست کز چمنت بعد صد بهار
      بي برگ سبز رو به در آشيان نهم

      آخر چنان مکن که چو صائب ز زلف تو
      دل بر گرفته رو به صف نيکوان نهم



      ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــ

      این تیککه ی آخر (رو به صف نیکوان نهم) رو داشتین؟
      ینی همون: تو نباشی، صد تا دیگه!

      کُشت ینی جناب صائب، معشوقو.
      دستش درد نکنه!

      این یه شعر ِ سر تا پا واسوخت بود.
      جا افتاد؟؟؟

      فاتحه برا صائب فراموش نشه!





      همه لطف خداست.
      ویرایش توسط mahdi nazari : 29 شهریور 1392 در ساعت 22:49 دلیل: ذکر فاتحه برای مرحوم صائب تبریزی!

    4. Top | #4
      کاربر باسابقه

      Sarkhosh
      نمایش مشخصات
      استاد
      معلومه دلتون پره ها

    5. Top | #5
      کاربر باسابقه
      کاربر برتر

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط mahdi nazari نمایش پست ها
      از جناب صائب تبریزی
      از استادای مسلم واسوخت.
      ببین چی کار کرده!
      روحش شاد!!



      کاري مکن که رو به در آسمان نهم
      هر تير ناله اي که بود در کمان نهم


      کاري مکن که پا کِشم از آستان تو
      داغ صبوريي که ندارم به جان نهم

      کاري مکن که بدعت وارستگي ز عشق
      من در ميان سلسله ی عاشقان نهم

      کاري مکن که نيم شب از رخنه ی قفس
      راه گريز پيش دل ناتوان نهم

      کاري مکن که راز جگرسوز داغ را
      با مرهم حرام نمک، در ميان نهم!

      انصاف نيست کز چمنت بعد صد بهار
      بي برگ سبز رو به در آشيان نهم

      آخر چنان مکن که چو صائب ز زلف تو
      دل بر گرفته رو به صف نيکوان نهم



      این تیککه ی آخر (رو به صف نیکوان نهم) رو داشتین؟
      ینی همون: تو نباشی، صد تا دیگه!

      کُشت ینی جناب صائب، معشوقو.
      دستش درد نکنه!

      این یه شعر ِ سر تا پا واسوخت بود.
      جا افتاد؟؟؟
      اوه اوه اوه عجب تهدیدایی

      مـــــــــــا آزمـــــــــوده ایمــــــ در این شهــــــــــــــر

      بختــــــــــــــــــــ خویش

      بیــــــــــــــرون بایــــــد کشیـــــــــد از این ورطــــه

      رختـــــــــــــــــ خویش


    6. Top | #6
      پاسخگوی ارشد

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط M I N A نمایش پست ها
      استاد
      معلومه دلتون پره ها
      معلومه که دلم پره!
      نه که خبری باشه ها، کُلا!!!
      ماها دیگه سنی ازمون گذشته!
      یا لااقل از آواتارمون که گذشته!!!

      از دست معشوق، کی دلش پُر نیس؟!
      کسی عاشقم نباشه ها، میدونه که معشوق چه موجود خبیثیه!!

      دل آدم کباب میشه این بلاهایی که سر عاشقا اومده رو میخونه!
      مخصوصا تو ادبیات، که خب، خالی بندیشم بیشتره!

      ذات معشوقا رو دیگه امروز بچه ی قنداقی یم میشناسه.
      خدا ازشون نگذره!





      همه لطف خداست.
      ویرایش توسط mahdi nazari : 30 شهریور 1392 در ساعت 01:27

    7. Top | #7
      پاسخگوی ارشد

      نمایش مشخصات
      از جناب کلیم کاشانی ِ‌ گُل!
      شاعر دل سوخته و له شده از طرف معشوق!
      این یه بیتو آوُردم تبرکا!
      ببین چی میگه!
      خدا بیامرزتش!

      چنان مکن که کلیم از در ِ تو پا بکشد!
      شکسته دل شده، باری شکسته پا نشود!



      میگه دلمو که زدی شیکوندی رف پی کارش!
      بذا لااقل تا پامو نشکوندی، جونمو ور دارم در رَم!
      به خدا میرما!
      میگی نه، ببین!
      حالا هی این طوری کن!
      آبرو حیثیت واس ما نذاشتی تو کاشون!

      از خودِ میدونِ «مَدخَل» هر کی ما رو میبینه میگه:

      «کِلیم جو، بِبی چه به خودِد کِردِی آقا جو! حَیفَه، نِککو قربونِد، نِککو! خدا نن جونِد بیامُرزَه!!!»

      خسته م کردی دیگه لامصّب!
      این «واسوخت» دیگه ازون «واسوخت»ــا نیستا!
      کلیم حرفش حرفه!
      من ازین عاشق، بی اراده ها که آقا نظری اون بالا گفتن نیستم!!
      برم دیگه رفتمــــــا!
      به جون شیش تا دخترم! (بچه مچه زیاد داشتن دیگه قدیمیا. کم ِ کمش حساب کردم 12 تام که داشته باشه، نصفش احتمالا دختر بودن دیگه! بعد اون وخ، دختر، باباییه، به اونا قسم خورده!!!)
      آهای..
      کوشی؟
      ای بابا!
      کجا رفتی؟
      شوخی کردم بابا!
      آهاااای...
      با توئم!
      میگم «ش و خ ی» بود!
      شوخی یم سرتون نمیشه شما معشوقا؟!
      آهااااااااااای...
      غلط کردم خب!
      دیگه چی بگم؟!
      بدتر دیگه نمیشه گفت که!
      تو انجمن زشته جلو بچه ها!
      این همه کاربر عادی و ویژه و مدیر و معاون و ناظم و مبصر و مفتش و اینا دارن نیگامون میکنن!
      این جدیدام که میبینی، همونان! اسم کاربریشونو تغییر دادن!!!
      تو که میدونی اینجا چه جوریه!
      روزی یه اسم دارن اینا!
      مث من نیستن که وفادار باشن به معشوقشون!
      یه عمری کَلیمت بودم!
      ویروونم نکن!!
      جون ِ کلیم یه دیقه ببین چی میگم..
      بابا من اصن دختر ندارم!!!
      ای خداااااااااااااااااااا...

      ----------
      الهی! دلش میسوزه آدم به خدا!
      خدایا ابراز برائت منو ازین معشوقا قبول کن!
      فاتحه برا کلیم عزیز فراموش نشه!





      همه لطف خداست.
      ویرایش توسط mahdi nazari : 04 مهر 1392 در ساعت 17:46 دلیل: ذکر طعنه های همشهریان به مرحوم کلیم!

    8. Top | #8
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      بیخیال استاااااااااد...!!!
      کی حوصله ی منت کشیه معشوقو داره

      ولی از شوخی گذشته مطلب خیلی خوبی بود.( خدایا فارسی نوشتن سخته)
      ویرایش توسط mahdi nazari : 04 مهر 1392 در ساعت 18:55

    9. Top | #9
      پاسخگوی ارشد

      نمایش مشخصات

      از شاعر شعله ور، وحشی بافقی عزیز!
      خداوندگار ِ واسوخت
      دیوونه ی این فن
      سلطانِ چزوندن معشوق
      ای نور به قبرت بباره مَرد!
      بیار ببینیم چی داری امشب واسه دل ِ کباب ِ ما؟




      روم به جای دگر، دل دهم به یار دگر

      هوای یار ِ دگر دارم و دیار ِ دگر

      به دیگری دهم این دل که خوار کرده ی توست

      چرا که عاشق ِ‌ نو دارد اعتبار دگر!

      میان ما و تو ناز و نیاز برطرف است

      به خود تو نیز بده بعد از این قرار دگر

      خبر دهید به صیّاد ما که ما رفتیم

      به فکر صید دگر باشد و شکار دگر

      خموش «وحشی» از انکار عشق او کاین حرف

      حکایتی ست که گفتی هزار بار دگر



      -----------------
      دیگه من دیگه هیچی نگم ینی.
      سکوت کنیم همه، که لطف کلام جناب وحشی از بین نره.
      فقط فاتحه فراموش نشه (با سه تا قل هو الله! نه یه دونه ها! سه تا!)







      همه لطف خداست.

    10. Top | #10
      کاربر انجمن

      Sharmande
      نمایش مشخصات
      استاد بد جوری ...
      ویرایش توسط mahdi nazari : 05 مهر 1392 در ساعت 17:03

    11. Top | #11
      پاسخگوی ارشد

      نمایش مشخصات
      از جناب اوحدی مراغه ای بزرگ!
      کوه غم!
      مرد سراپا سوخته!
      با سوختگی 200 درصد!
      یه دونه ای آقا اوحدی!!
      ای قربونِ اون غیرتِ آذریت!
      خدا هرچی میخوای اون دنیا بهت بده!
      با صائب و کلیم و وحشی و بقیه ی واسوخت بازا محشور شی ایشاللا!
      شک ندارم که جای همه تون بیخ بهشته!
      مام به اعمالمون که امید نداریم واقعیتش!
      دلمون به یکی دو تا واسوخت خوشه که به درگاه خدا گفتیم از دست معشوق!
      بلکم همین باعث نجاتمون شه!
      شایدم یه رو نوبت اونا شد بذارمش تو تاپیک!
      (گفتم شاید! پیام ندین دوباره که استاد چی شد په؟! جَوّ ِ واسوخت بود، یه چیزی گفتم حالا! )
      بگو آقا اوحدی!
      بگو که دلمون خونه!



      چو دل در دیگری بستی نگاهش دار، من رفتم

      چو رفتی در پی دشمن، مرا بگذار، من رفتم

      پس از صد بار جانم را که سوزانیده‌ای از غم
      چو با من در نمیسازی، مساز، این بار من رفتم

      کشیدم جور و میگفتم: ز وصلت برخورم روزی
      چو از وصل تو دشمن بود برخوردار، من رفتم

      ز پیش دوستان رفتن نباشد اختیار دل
      بنالم تا بداند خصم کز ناچار من رفتم

      چو دل پیش تو میماند گواهی چند برگیرم
      کزین پس با دل گمره ندارم کار، من رفتم

      تو را چندین که با من بود یاری، بندگی کردم
      چو دانستم که غیر از من گرفتی یار، من رفتم

      بخواهم رفتن از جور تو من امسال و می‌دانم
      که از شوخی چنان دانی که از پیرار من رفتم

      مرا گفتی که غمخوار تو خواهم شد به دلداری
      نگارا، بعد از اینم گر تویی غمخوار، من رفتم

      ندارد «اوحدی» با من سر رفتن ز کوی تو
      تو او را یادگار من نگه می‌دار، من رفتم



      ----------------

      فاتحه فراموش نشه!
      این دفه واسه معشوق البته!!
      مگه نمیبینی زد کشتش؟!
      حقته، معشوق!
      خدا نیامرزتت!!!






      همه لطف خداست.

    12. Top | #12
      کاربر انجمن

      نمایش مشخصات
      خیلی عالی بودن خیلی خیلی زیبا
      دستتون درد نکنه استاد

    13. Top | #13
      کاربر انجمن

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      استاد بگو چی کار کنم که عاشقم!
      عاشقم! عاشقی که انتهاش سوختنه!
      عاشقم! عاشقی که مسیرش کوره راهی بیش نیست!
      عاشقم! عاشقی که منطق نداره اما احساس زیاد!
      عاشقم! عاشقی که مثل حافظ و مولوی و . . . معشوقش بی رحمه!
      عاشقم! عاشقی که عشق ورزیدن خوب بلده!
      عاشقم!عاشقی که . . .

      واقعا کمکم کنید ممنون میشم استاد!

    14. Top | #14
      پاسخگوی ارشد

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط mehdi-kalleh نمایش پست ها
      استاد بگو چی کار کنم که عاشقم!
      عاشقم! عاشقی که انتهاش سوختنه!
      عاشقم! عاشقی که مسیرش کوره راهی بیش نیست!
      عاشقم! عاشقی که منطق نداره اما احساس زیاد!
      عاشقم! عاشقی که مثل حافظ و مولوی و . . . معشوقش بی رحمه!
      عاشقم! عاشقی که عشق ورزیدن خوب بلده!
      عاشقم!عاشقی که . . .

      واقعا کمکم کنید ممنون میشم استاد!


      ای خدای کریم!
      من درد دلمو به کی بگم آخه؟!
      تو تاپیک عزیز «واسوخت» که برای نابودی معشوق جماعت طراحی شده،
      و از متعالی ترین مفهوم جهان آفرینش، ینی «معشوق ستیزی» حرف میزنه،
      مرقوم فرمودن که «استاد، عاشقم!»
      ای درد!
      ای بلا!
      ای ...!
      جدا دعا میکنم خداوند هدایتت کنه برادر!
      همین شمایی که معشوقا رو پررو میکنی دیگه!
      اون وخ حال و روز عاشق بدبخت به جایی میکشه که جونش و برداره و فرار کنه!
      نکن آقا جا! نکن!
      آخر عاقبت نداره.
      حیف جوونیت نیس؟!
      اصلاح شو خب!
      بعدشم، بنده مشاور امور عشقولانه م؟! که فرمودین «واقعا کمکم کنید ممنون میشم استاد»؟!
      در ضمن، جناب مدیر کل راجب ابراز احساسات عاشقانه و اهداف خبیث مشابه، به شدت هشدار دادن،
      حواستو جم کن!

      اما راه درمان:
      این تاپیکو روزی چن بار مرور کن.
      بعضی بچه های انجمن که مث شما در «تیه گمراهی» و «وادی ضلالت» به سر میبردن،
      با خوندن این تاپیک به «گلشن صلاح و رستگاری» و «سرمنزل مقصود» رسیدن!
      بعضیام پستاشو حفظ کردن
      و هر رو با خودشون تکرار میکنن
      دوره ش طولانیه البته
      یه شبه نمیشه
      اما خیلی حالشون بهتر شده!!
      شما هم میتونی
      برگرد به آغوش خانواده!
      «خرد را مکن با دل اندر مغاک!»
      هیش وخ دیر نیست
      توبه کن برادر!
      توبه!
      خداوند توبه پذیره.
      انه هو التواب الرحیم!





      همه لطف خداست.

    15. Top | #15
      کاربر نیمه فعال

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط mahdi nazari نمایش پست ها
      ای خدای کریم!
      من درد دلمو به کی بگم آخه؟!
      تو تاپیک عزیز «واسوخت» که برای نابودی معشوق جماعت طراحی شده،
      و از متعالی ترین مفهوم جهان آفرینش، ینی «معشوق ستیزی» حرف میزنه،
      مرقوم فرمودن که «استاد، عاشقم!»
      ای درد!
      ای بلا!
      ای ...!
      جدا دعا میکنم خداوند هدایتت کنه برادر!
      همین شمایی که معشوقا رو پررو میکنی دیگه!
      اون وخ حال و روز عاشق بدبخت به جایی میکشه که جونش و برداره و فرار کنه!
      نکن آقا جا! نکن!
      آخر عاقبت نداره.
      حیف جوونیت نیس؟!
      اصلاح شو خب!
      بعدشم، بنده مشاور امور عشقولانه م؟! که فرمودین «واقعا کمکم کنید ممنون میشم استاد»؟!
      در ضمن، جناب مدیر کل راجب ابراز احساسات عاشقانه و اهداف خبیث مشابه، به شدت هشدار دادن،
      حواستو جم کن!

      اما راه درمان:
      این تاپیکو روزی چن بار مرور کن.
      بعضی بچه های انجمن که مث شما در «تیه گمراهی» و «وادی ضلالت» به سر میبردن،
      با خوندن این تاپیک به «گلشن صلاح و رستگاری» و «سرمنزل مقصود» رسیدن!
      بعضیام پستاشو حفظ کردن
      و هر رو با خودشون تکرار میکنن
      دوره ش طولانیه البته
      یه شبه نمیشه
      اما خیلی حالشون بهتر شده!!
      شما هم میتونی
      برگرد به آغوش خانواده!
      «خرد را مکن با دل اندر مغاک!»
      هیش وخ دیر نیست
      توبه کن برادر!
      توبه!
      خداوند توبه پذیره.
      انه هو التواب الرحیم!
      عجب
      [CENTER]

      احسان منفی، ترمز موفقیت ماست؛ ترمزهای خود را رها کنید.
      برایان تریسی ENTER
      ویرایش توسط Golboo : 11 مهر 1392 در ساعت 21:09

    صفحه 1 از 4 12 ... آخرینآخرین

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن