مسلمانان مرا وقتی دلی بود
که با وی گفتمی گر مشکلی بود
و
مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش رو چو جان خویشتن دانم
مسلمانان مرا وقتی دلی بود
که با وی گفتمی گر مشکلی بود
و
مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش رو چو جان خویشتن دانم
همه شب دلم با کسي مي گفتسخت اشفته اي ز ديدارش
صبحدم با ستارگان سپيد
مي رود مي رود خدا نگهدارش
من به بوي تو رفته از دنيا
بي خبر از فريب فرداها
روي مزگان نازکم مي ريخت
چشمهاي تو چون غبار طلا
تنم از حس دستهاي تو داغ
گيسويم در تنفس تو رها
ميشکفتم ز عشق و مي گفتم
هرکه دلداده شد به دلدارش
ننشيند به قصد ازارش
برود چشم من به دنبالش
برود عشق من خدا نگهدارش
ارام میگیرم...
حتی با همین "صبر کن درست می شود..." ها...
یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش
میسپارم به تو از چشم حسود چمنش
گر چه از کوی وفا گشت به صد مرحله دور
دور باد آفت دور فلک از جان و تنش
ناگهان
عشق
آفتابوار
نقاب برافکند
و بام و در
به صوت ِ تجلی
درآکند،
شعشعهی آذرخشوار
فروکاست
و انسان
برخاست.
در کوی محبت به وفایی نرسیدیم
رفتیم ازین راه و به جایی نرسیدیم
هر چند که در اوج طلب هستی ما سوخت
چون شعله به معراج فنایی نرسیدیم
در ابعاد اين عصر خاموش
من از طعم تصنيف در متن ادراک يک کوچه تنها ترم
بيا تا برايت بگويم چه اندازه تنهايي من بزرگ است
تنهايي من شبيخون حجم تو را پيش بيني نميکرد
و خاصيت عشق اين است
به تو دست می سایم و جهان را در می یابم
به تو می اندیشم و زمان را لمس میکنم
معلق و بی انتها عریان می وزم، می بارم، می تابم.
آسمان ام ستارگان و زمین، و گندم
عطرآگینی که دانه می بندد
رقصان در جان سبز خویش از تو عبور میکنم
چنان که تندری از شب می درخشم
و فرو می ریزم.
من اینجا بس دلم بس دلم تنگ است
و هر سازی که می بینم بد آهنگ استبیا رهتوشه برداریمقدم در راه بی برگشت بگذاریم
ببینیم آسمان هرکجا همین رنگ است؟***ما چون دو دریچه رو به روی همآگاه ز هر بگو مگوی همهر روز سلام و پرسش و خندههر روز قرار روز آیندهعمر آینه بهشت،اما آهبیش از شب و روز تیر و دی کوتاهاکنون دل من شکسته و خسته استزیرا یکی از دریچه ها بسته استنه مهر فسون نه ماه جادو کردنفرین به سفر که هر چه کرد او کرد
دنیا جای خطرناکی برای زندگی است. نه به خاطر مردمان شرور،بلکه به خاطرکسانی که شرارتها را می بینند و کاری درمورد آن انجام نمی دهند.
انیشتین
بیا وقتی برای عشق هورا میکشد احساس
به روی اجتماع بغض حسرت گاز اشک اور بیاندازیم
بیا با خود بیاندیشیم
اگر یک روز تمام جاده های عشق را بستند
اگر یک سال چندین فصل برف بی کسی بارید
اگر یک روز نرگس در کنار چشمه غیبش زد
اگر یک شب شقایق مرد
تکلیف دل ما چیست
و من احساس سرخی میکنم چندیست
و من از چند شبنم پیشتر خوابم
نزول عشق را دیدم
چرا بعضی برای عشق دلهاشان نمی لرزد
چرا بعضی نمی دانند که این دنیا به تار موی یک عاشق نمی ارزد
چرا بعضی تمام فکرشان ذکر است
و در ان ذکر هم یاد "خدا " خالیست
و گویی میوه اخلاصشان کال است
چرا شغل شریف و رایج این عصر رجالی ست
چرا در اقتصاد راکد احساس این مکاره بازاران
صداقت نیز دلالی ست..
عنصر کوریم (Cm)
با عدد اتمی 96
در سال 1934 با استفاده از روش بمباران پلوتونیم 239 با پرتوی آلفا به دست آمد .
این عنصر به افتخار
"ماری و پیر کوری"
و به پاس خدمات آنها به دانش بشری کوریم نام گرفته است .
رفتیم و کس نگفت ز یاران که یار کو؟
آن رفته ی شکسته دل بی قرار کو؟
چون روزگار غم که رود رفته ایم و یار
حق بود اگر نگفت که آن روزگار کو؟
چون می روم به بستر خود می کشد خروش
هر ذرّه ی تنم به نیازی که یار کو؟
آرید خنجری که مرا سینه خسته شد
از بس که دل تپید که راه فرار کو؟
آن شعله ی نگاه پر از آرزو چه شد؟
وان بوسه های گرم فزون از شمار کو؟
آن سینه یی که جای سرم بود از چه نیست؟
آن دست شوق و آن نَفَس پُر شرار کو،
رو کرد نوبهار و به هر جا گلی شکفت
در من دلی که بشکفد از نوبهار کو؟
گفتی که اختیار کنم ترک یاد او
خوش گفته ای ولیک بگو اختیار کو؟
دنیا جای خطرناکی برای زندگی است. نه به خاطر مردمان شرور،بلکه به خاطرکسانی که شرارتها را می بینند و کاری درمورد آن انجام نمی دهند.
انیشتین
آسمان همچو صفحه دل من
روشن از جلوه های مهتابست
امشب ز خواب خوش گریزانم
که خیال تو خوش تر از خواب است
تو نقش اول این عاشقونه ای
من با تو گیشه ها رو فتح میکنم
تو درخت روشنایی گل
مهر برگ و بارت
تو شمیم آشنایی همه شوق ها نثارت
تو سرود ابر و باران و طراوت بهاران
همه دشت انتظارت
بگذار بال خسته ی
مرغان
بر عرشه ی کشتی فرود آید
در برگ زیتونی
که با منقار خونین کبوترهاست
آرامش نزدیک واری را نمیبینم
دیروز
چون دو واژه به یک معنی
از ما دو نگاه
هر یک سرشار دیگری
اوج یگانگی
و امروز
چون دو خط موازی
در امتداد یک راه
یک شهر یک افق
بی نقطه ی تلاقی و دیدار
حتی در جاودانگی
ویرایش توسط M o h a m m a d : 29 تیر 1392 در ساعت 12:50
در حال حاضر 3 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 3 مهمان)