ویرایش توسط M o h a m m a d : 13 مرداد 1396 در ساعت 18:04
خب اینم واسه شروعش
جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو/مرا چشمیست خون افشان ز دست آن کمان ابرو<o:p></o:p>
آآآآآآآآاخ جووون خودم این تاپیکو سر پا نگه میدارم
فروغ فرخزاد
آری آغاز دوست داشتن است
گرچه پایان راه ناپیداس
من ب پایان دگر نیندیشم
که همین دوست داشتن زیباس
تو نقش اول این عاشقونه ای
من با تو گیشه ها رو فتح میکنم
زندگی رسم خوش ایندیست
زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ
پرشی اندازه ی عشق
زندگی چیزی نیست که لب طاقچه ی عادت از یاد من و تو برود
زندگی مجذور اینه است
زندگی ضرب زمین در ضربان دل ماست
زندگی هندسه ی ساده و یکسان نفس هاست
فروغ:
رنگ چشمش را چ میپرسی ز من
رنگ چشمش کی مرا پابند کرد
آتشی کزدیدگانش بردمید
این دل دیوانه را در بند کرد
تو نقش اول این عاشقونه ای
من با تو گیشه ها رو فتح میکنم
شب سردیست و من افسرده
راه دوریست و پایی خسته
تیرگی هست و چراغی مرده
میکنم تنها از این جاده عبور
دور ماندند ز من ادمها
سایه ای از سر دیوار گذشت
غمی افزود مرا بر غمها
شهر سهراب شاهر مورد علاقه ی من
زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم/ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم
می مخور با همه کس تا نخورم خون جگر/سر مکش تا نکشد سر به فلک فریادم
زلف را حلقه مکن تا نکنی در بندم/طره را تاب مده تا ندهی بر بادم
هر کجا هستم باشم اسمان مال من است
پنجره فکر هوا عشق زمین
مال من است
چه اهمیت دارد گاه اگر میرویند
قارچ های غربت
دلا یاران سه نوع اند گر بدانی
زبانی اند و نانی اند وجانی
به نانی نان بده از خود برانش
حذرکن از رفیقان زبانی
دلا یاران جانی را نگه دار
به آن ها جان بده تامیتوانی
از تنگنای محبس تاریکی
از منجلاب تیره ی این دنیا
بانگ پر از نیاز مرا بشنو
آه ای خدای قادر بی همتا
یکدم ز گرد پیکر من بشکاف
بشکاف این حجاب سیاهی را
شاید درون سینه ی من بینی
این مایه ی گناه و تباهی را
دل نیست این دلی که به من دادی
در خون تپیده آه رهایش کن
یا خالی از هوا و هوس دارش
یا پای بند مهر و وفایش کن
دیر گاهیست در ان تنهایی
رنگ تاریکی در طرح لب است
بانگی از دور مرا میخواند
لیک پاهایم در قیر شب است
نگاه کن که غم درون دیده ام/چگونه قطره قطره آب می شود
چگونه سایه ی سیاه سرکشم/اسیر دست آفتاب میشود
نگاه کن
تمام هستی ام خراب می شود/شراره ای مرا به کام می کشد
مرا به اوج می برد/مرا به دام می کشد
نگاه کن
تمام آسمان من پر از شهاب می شود
ارام میگیرم...
حتی با همین "صبر کن درست می شود..." ها...
کاش میشد لحظه ای پرواز کرد
حرفهای تازه را اغاز کرد
کاش میشد خالی از تشویش بود
برگ سبزی تحفه درویش بود
کاش تا دل می گرفت و میشکست
عشق می امد کنارش می نشست
کاش با هر دل دلی پیوند داشت
هر نگاهی یک سبد لبخند داشت
عنصر کوریم (Cm)
با عدد اتمی 96
در سال 1934 با استفاده از روش بمباران پلوتونیم 239 با پرتوی آلفا به دست آمد .
این عنصر به افتخار
"ماری و پیر کوری"
و به پاس خدمات آنها به دانش بشری کوریم نام گرفته است .
لدفا دوستان تلاش کننداین تاپیکو بالا نگه دارین دیگ
من مسلمانم
قبله ام یک گل سرخ
جانمازم چشمه
مهرم نور
من وضو با تپش پنجره ها میگیرم
در نمازم جریان دارد نور
جریان دارد طیف
سنگ از پشت نمازم پیداست
همه ی ذرات نمازم متبلور شده است
دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
که چنان زو شدهام بی سر و سامان که مپرس
ویرایش توسط M o h a m m a d : 28 تیر 1392 در ساعت 18:49
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)