نگاهم کردی و به دنیا اومدم، زبون واکردم و ترانه زاده شد...
کنارت زندگی سر و سامون گرفت، کنارت شاعری دوباره ساده شد
میشه تا تو پرید، میشه از تو نوشت، میشه بیواهمه بازم اسمت رُ برد،
میشه دنیا رُ از کیسینجرها گرفت، میشه دنیا رُ باز به گاندیها سپرد...
تنت راهِ هراز، پر از پیچ و خطر، تمام آرزوم تو جاده مُردنه
بمون و عطرتو تو شعرام جا بذار اگه تقدیرشون بازم خط خوردنه
میتونم ساعتو عقب برگردونم، از این عصر عذاب، بریم تا عصر سنگ
میخوام تو غارمون با دستِ تاولی، برات روشن کنم یه آتیش قشنگ
نتونستم یه شعر، مثِ حافظ بگم، به جاش از بچهها برات فال میخرم
زمستون که بیاد همین شعرم یه روز حراجش میکنم، برات شال میخرم...
یغما گلرویی