سلام دوستان انجمنی عزیز
بعد از مدتها مجددا خدمتتون هستم با مطالب علمی روانشناسی جذاب و کاربردی دیگه
یه تیپ شخصیتی هست بشدت مورد توجه قرار گرفته و دلایل مختلفی داره و اون تیپ کمالگرایی هست
تیپ شخصیتی کمال گرا
آیا احساس میکنید کارهایی که به اتمام رساندهاید به اندازه کافی خوب نیستند؟ آیا نوشتن مقالات و طرحها را با هدف انجام دقیق آنها به تعویق میاندازید؟ آیا احساس میکنید که کارها را باید صد در دصد درست انجام دهید و در غیر اینصورت فردی متوسط و یا حتی بازنده هستید؟
اسمي كه زيباست اما...؛ تيپ هاي كمال گرا يا ايده آل گرا كه يكي از شخصيت هاي پراسترس به شمار می روند در ظاهر اسم قشنگی دارند، اما در واقعيت نه. برای آنان نتيجه و هدف آنچنان مهم است كه روند طبیعی و لحظه هاي زندگي را از دست مي دهند. براي اينكه به هدفی دست یابند بطور افراطی بخودشان سخت مي گيرند و بسياري از تجربه هاي لحظات زندگي را از دست مي دهند چرا كه از ابتدا این تصور را دارند که قادر نخواهند بود تا آن تجربه را به برسانند و در نتيجه ممكن است اصلاً آنرا شروع نكنند. براي اين افراد نمره ۲۰ مهم است و ۱۹ برای آنان شكست محسوب می شود. آنها از دستیابی به موفقیت در زندگی لذت نمی برند و سعی دارند تا با درک دلایل آن اندوخته ای برای اهداف بعدی داشته باشند در حالیکه شيوه صحیح زندگي اينطور است كه در موقعيت هاي مختلف تجربه هاي متفاوتي داشته باشيم و از آنها لذت ببريم نه اينكه صرفاً موفق شويم، مثلاً زماني را به نقاشي كردن اختصاص بدهيم و از آن لذت ببريم اما قرار نیست تا لزوماً نقاش معروفي شويم. يا آشپزي كنيم اما حتما قرار نیست سرآشپز مشهوري شویم. كمال گراها اما اين طور نيستند. آنها هميشه در مورد موفقيت و هدف هايشان فكر مي كنند.
افراد کمال گرا معیار های خیلی خیلی بالایی را برای موفقیت در نظر می گیرند و اگر به آن اهداف بلندپروازانه نرسند، خود شان را شکست خورده می دانند. آنها نسخه همه اتفاق های دنیا را با قانون «همه یا هیچ» می پیچند. برای کمال گراها نتیجه هر کاری یا شکست کامل است یا موفقیت کامل. دانش آموزی که موقع انتخاب رشته دانشگاهی، فقط دانشگاه تهران را وارد برگ انتخاب رشته می کند، ورزشکار یا مربی ای که همه مساوی گرفتن ها را یک شکست مفتضح می داند، نقاشی که آن قدر نمایشگاه برگزار نمی کند تا موزه هنرهای معاصر بیاید سراغش و روزنامه نگار جوانی که فقط نوشتن در همشهری جوان (آنها که شوخی سرشان نمی شود بخوانند لوموند) راضی اش می کند؛ همه و همه نمونه های افراد کمال گرا هستند. ته تمام این آرمان های بالابلند، یک ترس ظریف از شکست خوردن خوابیده است؛ ترسی که موجب می شود فرد همیشه در حالت اضطراب باشد.
افراد کمال گرا ، نخست مجموعهای از اهداف غیر قابل دسترس را ردیف میکنند. در گام بعدی در رسیدن به این اهداف شکست میخورند، زیرا دسترسی به آن اهداف غیر ممکن میباشد. در گام بعدی ، زیر فشار میل به کمال و ناکامی مزمن غیر قابل اجتناب ناشی از آن، خلاقیت و کارآمدی آنها کاهش مییابد. و بالاخره این روند، افراد کمال گرا را به انتقاد از خود و سرزنش خود هدایت میکند که نتیجه این روند نیز عزت نفس پایین میباشد. این مسایل ، احتمالا اضطراب و افسردگی نیز به همراه خواهد داشت.افراد کمال گرا معمولا عدم پذیرش و طرد شدن از سوی دیگران را پیش بینی و از آن میترسند. با این ترس ، آنها در مقابل انتقاد دیگران حالت دفاعی به خود میگیرند و از این طریق دیگران را ناکام و از خود دور میسازند. کمال گراها بدون اینکه متوجه این موضوع باشند، همچنین معیارهای به شدت غیر واقع گرای خود را از دیگران نیز انتظار داشته و در نتیجه نسبت به دیگران متوقع و منتقد میگردند. در نهایت ممکن است افراد کمال گرا به دیگران اجازه ندهند که شاهد اشتباهاتشان باشند. آنها این نکته را در نظر نمیگیرند که خود افشایی، این فرصت را به آنها میدهد که دیگران به چشم یک انسان به آنها نگاه کرده و دوستشان بدارند. بدلیل وجود این دوره مشکل ساز ، افراد کمال گرا ، غالبا در داشتن روابط نزدیک با افراد دچار مشکل هستند و به همین خاطر رضایت کمتری از روابط بین فردی خود دارند.
ریشه های کمال گرایی
- 1.ترس از بازنده بودن: افراد کمال گرا ، غالبا شکست و رسیدن به هدفهایشان را با از دست دادن ارزش و بهای شخصی مساوی میدانند.
2.ترس از اشتباه کردن: افراد کمال گرا ، غالبا اشتباه را مساوی با شکست میدانند. موضع آنها در زندگی حول و حوش اجتناب از اشتباه است. کمال گراها فرصتهای یادگیری و ارتقا را از دست میدهند.
3.ترس از نارضایتی: افراد کمال گرا ، در صورتی که دیگران شاهد نقایص یا معایب کارشان باشند، غالبا به دلیل ترس از عدم پذیرش از سوی آنان ، دچار وحشت میگردند. تلاش برای کامل بودن در واقع روشی جهت حمایت گرفتن از دیگران به جای انتقاد ، طرد شدن یا نارضایتی میباشند.
4.تاکید بسیار بر روی بایدها: زندگی افراد کمال گرا ، غالبا براساس لیست پایان ناپذیری از بایدها بنا شده است، که با قوانین خشکی برای هدایت زندگی آنها ، به خدمت گرفته میشود. افراد کمال گرا با داشتن چنین تاکیدهایی برروی بایدها بندرت بر روی خواستهها و آرزوهای خود حساب میکنند.
5.اعتقاد داشتن به این امر که دیگران به آسانی به موفقیت می رسند: افراد کمال گرا ، مشاهدات خود را به گونهای جمع آوری میکنند، که بگویند افراد دیگر با کمترین تلاش ، خطاهای کم ، استرسهای عاطفی کمتر و بالاترین اعتماد به نفس به موفقیت دست مییابند. در عین حال افراد کمال گرا کوششهای خود را پایان ناپذیر و ناکافی تلقی میکنند.
دلایل شکل گیری شخصیت کمال گرا در افراد
۱. والدین قدرت طلب
۲. والدین کمال گرا
۳. باورهای فردی
بعضی باورهای افراد که موجب کمال گرایی می شوند عبارتند از:
الف) نیاز به تایید؛ «همه افراد مهم زندگی من از جمله والدین، همسر، بچه ها و همکارانم باید مرا تایید کنند و دوستم بدارند».
ب) انتظارات بیش از حد از خود؛ «اگر من در همه زمینه ها با کفایت نباشم فرد بی ارزشی هستم».
ج) مستعد سرزنش؛ «اگر من نتوانم به پیروزی دست پیدا کنم، دیگران حق دارند مرا تنبیه کنند».
د) نگرانی بیش از اندازه؛ «چه موقعیت حساس باشد و چه نه، من باید به هر حال نگران باشم».
ه) پرهیز از مشکلات؛ «فرار از مشکلات بهتر از درگیر شدن با آنهاست».
ویژگی های افراد کمال گرا
۱. معیارهای سطح بالا
۲. کمتر کسی به حد مطلوب آن ها می رسد
۳. جذب کسانی می شوند که بالقوه کمال گرا هستند