خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    نمایش نتایج: از 1 به 1 از 1
    1. Top | #1
      کاربر باسابقه

      Sarkhosh
      نمایش مشخصات

      Lightbulb رازهای قبولی در کنکور 93



      از پزشکی دانشگاه شهید بهشتی تا استادی دانشگاه هاروارد
      گفت گو با دکتر طباطبایی استاد دانشگاه هاروارد آمریکا
      سخت کوشی عامل موفقیت است حضور در هاروارد و گرفتن تخصص کار بسیار دشواری بود و همه میگفتند این کار را از ذهنت بیرون کن . غیر ممکن است اما این حرف ها به من بیشتر قدرت می داد . باید در زندگی چند هدف کوتاه مدت داشته باشیم و یک هدف بسیار بزرگ.


      پدرم مهندس و مادرم خانه دار بود. سال 1342 در تهران در خیابان فلسطین متولد شدم . یک برادر و یک خواهر همراه زندگی من شدند. زندگی ساده و معمولی داشتیم اما ثروتمند بودیم. منظورم از ثروت همان فضای حاکم بر روابط بین اعضای خانواده مان بود در دبستان پویا خیابان پاسداران درس خواندم.
      اول می خواستم مهندس بشوم چون الگوی من پدرم بود که در سازندگی این کشور بسیار زحمت کشید. دبیرستان در رشته ی ریاضی تحصیل کردم .آن زمان به خاطر انقلاب فرهنگی کنکور نبود شاید خیلی ها این مصالح را یک دیوار می دیدند.
      خیلی وقت ها این دیوار ها نقش موثر و مثبتی در زندگی من داشته اند مدام با خودم فکر میکردم چه کار میتوانم بکنم ؟
      بت چند نفر از دوستانم وارد کار مرغداری شدم اما مصادف شد با دوران جنگ و کارهای دامی به مشکل برخورد کرد. یکی از بزرگترین نعمات زندگی من دوستانم بودند دست خط خیلی بدی داشتم.
      یکی از دوستانم بسیار خوش خط بود به من پیشنهاد داد خطاط شوم مرا برد پیش معلم خودش وقتی استاد خطاط دید من با دست چپ و برعکس سایرین قلم را در دست می گیرم گفت برو هر وقت راست دست شدی برگرد این حرف او به من خیلی کمک کرد چون برای من عجیب بود که چرا چپ دست بودم باید مانع من شود ؟!
      خواهی شوی خوشنویس،بنویس وبنویس و بنویس
      کتاب خط گرفتم و تمرین کردم بعد رفتم به یکی از معدود موسسات موسیقی آن زمان با آقای کامیاب ،ا ز استید برجسته تمرین سنتور کردم. روزی با دوستانم نشسته بودیم تعدادی از ما که تجربی وتعدادی دیگر ریاضی خوانده بودیم.
      رشته ی تحصیلی همدیگر را به چالش کشیدیم که رشته ی شما ساده تر است! قرار شد هر گروه در رشته گروه دیگر کنکور بدهد . خودمان معلم یکدیگر شدیم و در کنکور شرکت کردیم . جالب اینکه این رقابت دوستانه مسیر زندگی بسیاری از ما را تغییر داد. پزشکی دانشگاه شهید بهشتی قبول شدم آن زمان همه باید طرح را می گذراندند به جز 3درصد اول که میتوانستند مستقیم وارد دوره ی تخصصی شوند و من هم جزو سه درصد اول بودم و مستقیم وارد رشته ی تخصصی شدم.
      در بیمارستان لبافی نژاد رشته ی اورولوژی مشول به کار شدم.
      خیلی به موضوع سرطان و علت بروز آن علاقه داشتم . برای همین زمانی که خواستم وارد دانشگاه هاروارد شوم شرطان را انتخاب کردم .آبان1373 وارد بوستون شدم .آن زمان چند مقاله در مورد سرطان پروستات داشتم.
      که مورد توجه یکی از استادان دانشگاه هاروارد واقع شد به همین دلیل ساده تر در دانشگاه هاروارد پذیرفته شدم تا تحقیقاتم را بتوانم در کنار ایشان انجام دهم .
      آن زمان شرایط با الان خیلی فرق می کرد وقتی من وارد بخش جراحی اورولوژی ها شدم اولین پزشک خارجی آنجا در 50 سال گذشته بودم.

      مهم ترین عامل موفقیت
      سخت کوشی و نا امید شدن از شکست . در خانواده ی من نمره ی 20 ارزش نداشت زحمت ارزش داشت . حتی اگر نمره ی بیست نمی گرفتم ولی تلاش می کردم پدرم باز هم بستنی دلخواهم را به من جایزه می داد کم کاری باعث سرافکنده گی ما بود در واقع مزه دلچسپ بستنی ، مزه تحسین و تقویت عزت نفس من بود .

      بعد از ورود به هاروارد
      در محیط دانشگاهی معمولا" با افراد آگاه تری برخورد داشتیم ولی در شهر بوستون و گاه در میان دوستان و همکاران دانشگاهی داستان گروگان گیری و تروریسم در ذهن آن ها بود و ایرانی ها را شاید تروریست می دانستند.
      من و همسرم معتقدیم هر دو ملت نسبت به هم سو تعبیر هایی دارند که باعث توجیه تحریم ها و مشکلاتی شده که میبینم و آن جا خیلی تلاش کردیم که این سو تعبیر را بر طرف کنیم.
      بعد از دوره ی تحقیقات سرطان در هاروارد ، برای دیگر بیمارستان ها درخواست نوشتم ولی برای بیمارستان های هاروارد ننوشتم.
      شاید چون یک روز رییس برد تخصصی اورولوژی آمریکا که برای من توصیه نامه نوشته بود . تا در دیگر جاها پذیرفته شوم به اتاق کارم آمدم و با هم صحبت کردیم و پرسید چرا به این بیمارستان درخواست ندادید؟ او خیلی رفتار جدی و خشکی داشت و گفت وقتی دیدم تو برای بسیاری از جاها درخواست فرستادی اما برای این مرکز درخواست نفرستادی خیلی ناراحت شدم و فکر کردم شاید ما را قبول نداری ! گفتم : من یک ایرانی هستم مسلمانم لهجه دارم ، شما در 50 سال گذشته در این جا هیچ پذیرشی از ایران نداشته اید فکر کردم شاید شما پرونده ی مراحتی نگاه نکنید کمی فکر کرد و بعد گفت: من به تو قول نمی دهم که اگر درخواست بدهی حتما" پذیرفته می شوی اما قول می دهم که در بررسی پرونده ی تو مسلمان و ایرانی بودنت هیچ تاثیری را نداشته باشد اگر توانایی داری با این که دیر شده اما درخواست بده .
      من این کار را کردم با 18 نفر مصاحبه کردند آن ها 2 نفر می خواستند و من یکی از این دو نفر بودم .

      بعد از هاروارد کجا
      بازگشت به ایران ! یکی از آرزو هایم این است که آموخته هایم را به کشورم برگردانم . آنجا هوا و امکانات عالی است امنیت حرفه ای و اجتماعی و محیط مناسب برای رشد فرزندان . اما همه بعد از مدت کوتاهی عادی می شود . به قول سعدی : عمر برف است و آفتاب تموز اندکی مانده است و خواجه عره هنوز عمر مثل برف زیر آفتاب تیر ماه سریع آب میشود اما خودمان متوجه نیستیم . بهتر است در فاصله ی کوتاه عمر اثری از خود به یادگار بگذاریم.

      منبع:www.ostadahmadi.com

      وقتی داری یواشکی یک غلطی میکنی
      علاوه بر چپ و راست
      به بالا هم یک نگاهی بنداز
      ویرایش توسط P e y m @ n . N : 03 شهریور 1392 در ساعت 21:17

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن