دقیق بگم بهت نه اگر برگردم باز هم میرم دندون اما تلاش میکردم تهران قبول شم خیلی چیز ها که اول به چشم نمیاد بعد ها بشدت اذیتت میکنه مثل دوری و شهر غریب
یکی هم اینکه کاملا با ذهن آماده برای تحمل یک سختی ۶ ساله میومدم نه که فکر کنم دندون آسونه و مسائلی ازین قبیل و بعد یهو جا بخورم و تصوراتم عوض شه.همین الان که دارم با شما حرف میزنم دو ماهه خانواده مو ندیدم.
دوران دانشجوییش پر استرسه مخصوصا وقتی اولین کار ها رو انجام میدی این استرس همتا نداره تو دو تا رشته دیگه به جرئت میتونم اینو بگم دوز استرس حین کار زمان دانشجوییش بالاست ولی یک سال بعد از فارغ ااتحصیلی عادی میشه برات همه چیز و کم کم عادت میکنی.
بذار ی وا قعیتی رو بگم به غیر از دانشگاه های تهران و شیراز و اصفهان بقیه دانشگاه ها اصلا رو تیپ و اینا اعتماد نکن که در عمل وضعیت دانشگاه های ایران اصلا خوب نیست بخام واردش بشم حرف زیاده برای گفتن
دانشگاهی که من الان هستم تیپ یکه ولی در عمل میبینم ی نفر تیپ ۳ درس خونده ولی دانشگاه کلی امکانات میده بهش
رشته ای مثل دندون خیلی مهمه دانشکده بهت وسیله بده و ساپورت ات کنه و از وسایل با کیفیت ارایه بده به دانشجو نه اینکه هیچی نده و باعث بشه خودت همه چیز رو تهیه بکنی مخصوصا تو دوران پری کلینیک من تقریبا همه وسایل رو خودم تهیه کردم متاسفانه قیمت ها هم بالاست و دانشجویی که با هزار مصیبت و توان مالی کم چنین رشته ای قبول میشه حالا بخاطر عدم حمایت دانشگاه با ی فشار مالی زیاد رو برو میشه
این ی مثال بود برای اینکه بگم اصلا به اون رنکینگ و تیپ بندی توجه نکن سعی کن دانشجو ی اون دانشگاه رو پیدا کنی و سوال بپرسی ازش ذهنت باز تر میشه چیز هایی که من الان فقط ی مثالش رو زدم برات بهت میگه که ممکنه کسی که تازه کنکور داده اصلا بهش فکر نکنه موقع انتخاب رشته.
در مورد دوری هم همین حد بگم بهت من آدم سخت و سفتی بودم بچه های قدیمی انجمن میشناسن منو.
خودم تهران بودم ولی تو انتخاب رشته جنوب رو هم با جرئت تمام زده بودم و میگفتم من تحمل این چیز ها برام هر چی باشه راحت تر از اون سالیه که کنکور میخوندم
شهر خیلی مهمه الان ۵ سال گذشته شاید باورت نشه این ی سال آخر بدترین دلتنگی ها سراغم میاد شهری مثل زنجان هم دل گیره فضای تفریحی نداره آدم میترکه جدا ببین روحیه ات چطوریه
من آدمی بودم میگفتم نه من دلم تنگ نمیشه و فلان. ولی پاش رسید دیدم خیلی آدم احساسی ای هستم در این مورد و خودم نظرم راجعبه خودم عوض شد اصلا همه چی بستگی به خودت داره ۶ ۷ سال زمان اصلا کمی نیست
در مورد خودم ی اتفاق بدی که برامون دانشگاه رقم زد این بود خوابگاه خوبی که داشتیم رو ازمون گرفتن و به جاش ی خوابگاه با هزار تا مشکل روزانه دادن بهمون اعتراض هامون هم به جایی نرسید اینا همش تاثیر داشت خیلی از بچه ها افسرده شدن سر همین موضوع.
خلاصه به قول معروف میگذره ولی تا بگذره جون آدم به لب میرسه![]()
ویرایش توسط dorsa20 : 25 شهریور 1400 در ساعت 09:28
منم آدم وابسته ای نیستم ولی اگه بند آخر اتفاق بیفته رسما افسردگی میگیرم
چون بی نهایت مکانی که توش زندگی میکنم واسم مهمه،یه مسافرت چند روزه هم که میرم کلی اذیت میشم
خیلی ممنونم که وقت گذاشتین و توضیح دادین
به قول شما وضعیت تو ایران تقریبا همه جا همین جوریه به جز یه سری دانشگاه های استثنا.
همش یه سال دیگه موندهایشالله میگذره و راحت میشین
![]()
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)