۱٫ درست خواندن واژه*ها
بسياري از واژه*ها از نظر نوشتاري يکسان هستند اما تلفظ و معناي متفاوتي دارند. گاهي به گمان خودمان مي*توانيم يک بيت را بخوانيم اما هر چه بيش*تر بخوانيم، کم*تر مي*فهميم! پس نکند يک واژه را بايد به شيوه*ي ديگري تلفظ کنيم؟
۲٫ توجه به کاربردهاي «ي»
گاهي «ي» نشانه*ي نکره است. معمولاً مي*توان «ي» نکره را با «يک»، «آن»، «هر» و «هيچ» جايگزين کرد.
مثال: سحري خداوندگارش فرمود که: تاس*ها برگير که به حمام رويم. (مولوي)
(سحري: يک سحر، يک روز صبح)
گاهي «ي» جزئي از واژه است نه «ي» نکره
مثال: هنگام تنگ*دستي در عيش کوش و مستي / کاين کيمياي هستي قارون کند گدا را
گاهي «ي» نکره، مخفف فعل «هستي» است.
مثال: چو تويي قضاي*گردان به دعاي مستمندان / که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را
(تويي: تو هستي)
۳٫ هنگام خواندن بيت*ها و شعرها بايد اين سؤال بيش*تر از همه*ي سؤال*ها در ذهن شما مطرح شود: «اين کلمه را به همراه کلمه*ي بعدي بخوانم يا اين*که بعد از آن مکث کنم؟» به عبارت ديگر «بايد بين اين دو کلمه کسره بيايد يا درنگ؟»
۴٫ گاهي ميان دو واژه، نه مي*شود کسره آورد نه مکث کرد؛ زيرا هيچ* يک از اين دو حالت خواندن را به جاي معني*داري نمي*رساند. در اين موارد احتمالاً با يک واژه*ي مرکب روبه*رو هستيد؛ يعني بايد آن دو واژه را سرهم و به شکل يک واژه بخوانيد.
۵٫ گاهي شاعران براي منفي کردن فعل جمله، قيد «نه» را در جمله وارد مي*کنند و فعل جمله را به شکل مثبت مي*آورند. در اين موارد بايد هنگام معنا کردن جمله، فعل را منفي در نظر بگيريد.
۶٫ گاهي لازم است قيد منفي «نه» را از يک جمله به جمله*ي بعدي منتقل کنيد تا معناي شعر مشخص شود.
۷٫ «نه» در مواردي به جاي فعل «نيست» به کار مي*رود.
۸٫ «را» علاوه بر آن*که نشانه*ي مفعول است، در شعر فارسي به جاي چهار حرف اضافه*ي «براي، به، از و در» به کار مي*رود.
۹٫ گاهي برخي از اجزاي جمله حذف مي*شوند. اين اتفاق در شعر بيش*تر مي*افتد و شما بايد با توجه به جمله*هاي قبل و بعد يا معنا و مفهوم کلام، خودتان آن اجزاي حذف*شده را پيدا کنيد و در شعر جاگذاري کنيد تا به معناي درست شعر برسيد
منبع همیار کنکور