سلام بچه ها
برا شما هم این دوران خیلی بد میگذره احساس میکنم همه جا تاریکه همه چی بده گریه ام هم نمیاد بیخیال شدم ولی ناراحتم هر روز
کنکور خیلی اذیتم میکنه
راستش خیلی تنهام و با دوستام نمیتونم حرف بزنم فقط شما رو دارم
سلام بچه ها
برا شما هم این دوران خیلی بد میگذره احساس میکنم همه جا تاریکه همه چی بده گریه ام هم نمیاد بیخیال شدم ولی ناراحتم هر روز
کنکور خیلی اذیتم میکنه
راستش خیلی تنهام و با دوستام نمیتونم حرف بزنم فقط شما رو دارم
ویرایش توسط f.akbari : 10 اسفند 1394 در ساعت 22:49
بنظرم سال اولی باشی چون منم پارسال همینطور بودم... ولی الان خداروشکر...
به این جمله فکر کن:
من میخونم و تلاشمو میکنم گاهی اوقات بیشتر از توانم.. که سرجلسه که زدم بیرون پیش خودم بگم منکه خوندمو و تلاشمو کردم ...و بقیشو بسپار دسته بالاسری چون تو تلاشتو کردی
اینطوری خیلیی بده کنکورم یه امتحانه مث بقیه امتحانا زندگی ک جریان داره .سخت نگیر تلاشتو بکن که فقط عذاب وجدان نداشته باشی چون هیچی بدتراز عذاب وجدان ب نظر من نیس
انشالا هرکی ب اندازه تلاشش
یاحق خعلی چاکریم
آره منم همین جوری ام اصلا نمیگذره
اصلا این روزا بگذره خوب یا بد پیشکش
اصلا میدانی چیست ؟!
من خدا را در بین فرمول های فیزیک یافتم !
من خدا را در بین مسائل شیمی یافتم ! در بین مفاهیم ژنتیک !
خبری از خدا نبود در کتاب دینی هایم !
خدا را بیاب . . .
نه در بین نماز های شبت ...
بلکه در بین شب بیداری هایت برای علم اموزی ...
ویرایش توسط bvb09 : 11 اسفند 1394 در ساعت 17:30
گاهی منم اینجور میشم ولی فک کردن ب اخرش حالمو خوب میکنه( :
و البته دوستای گلم مریم سینا بهشته و فراززز ک همه جوره دمشون گرم تو خستگیام کنارمن
شماره بدم از تنهایی در بیای
بابا شما خیلی بزرگش کردین !!!مگه چیه !!!کسی که زحمت بکشه100درصد نتیجه میگیره
الکی نگکران هستین!!!به جای این جور تاپیکا یه چند تا صفحه اضافه بخون یا دوتا ویدیو انرژی نیگا کن حالشو بببر
چون میگذرد غمی نیس!!!
یکی دیوانه در بغداد بودی///
که نه یک حرف گفتی نه شنودی///
بدو گفتند: ای مجنون عاجز///
چرا حرفی نمیگویی تو هرگز؟///
چنین گفت او که حرفی با که گویم////
چو مردم نیست پاسخ از که جویم///
بدو گفتند :خلقی کاین زمانند////
نمیبینی که جمله مردمانند///
چنین گفت او:نه اند این قوم مردم//
که مردم آن بود کو از تعظّم////
غم دی و غم فرداش نبود////
/زکار بیهوده سوداش نبود/////
غم ناآمده هرگز ندارد/////
زرفته خویش را عاجز ندارد////
غم درویشی و روزیش نبود////
بجز یک غم شبانروزیش نبود/////
که غم در هر دو عالم جز یکی نیست/////
یقین است این که میگویم شکی نیست////
گرت امروز از فردا غمی هست /////
به نقد، امروز عمرت دادی از دست///////
مخور غم چون جهان بی غمگسار است////
وگر غم میخوری هردم هزار است////
خوشی در ناخوشی بودن کمال است/////
که نقد دل خوشی جستن محال است/////
در این منزل که طوفان ِغرور است /////
کرا یک لحظه امکان سرور است/////
چو خواهد بود آخر زین بتر نیز//////
که صد غم هست و می آید دگر نیز//////
از آن شادی که غم زاید چه خواهی/////
وجودی کز عدم زاید چه خواهی////
ترا شادی بدو باید، دگر نه/////
غم بی دولتی می خور ،دگر نه/////
بدو گر شاد میباشی زمانی//////
تو داری نقد، شادی جهانی/////
وگر نامش بگوئی یک زمان تو/////
همه نامی براندی بر زبان تو
یه ساعت درستش کردم ولی به هم ریخت!!!!
خلاف قوانین.
ویرایش توسط Ali.N : 11 اسفند 1394 در ساعت 21:03
اي بابا اشكم در اومد ...كنكور چي كار ميكنه با بچه هاي ما
نه متاسفانه يا خوشبختانه من زياد اينجوري نيستم چون سعي ميكنم هر اتفاقي كه ميافته بيشتر به جنبه مثبتش نگاه كنم
نبايد زياد به نتيجه فكر كرد و تلاشو ادامه داد
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)