این احساس در او وجود دارد که با وی به طرز غیر عادلانـه و ناشایستـی رفتار شده و مانع برآورده شدن آرزوهایش شدهاند. شرایط موجود را توهین آمیز می بیند و با روحیه طغیان و سرکشی با آن برخورد میکند. از تلاش بسیار زیاد اجتناب میکند و نیازمند مستقر کردن موقعیت اجتماعی خود، امنیت و مصاحبت آرام بخش است. شاید از نظر جسمی بیمار اسـت و نیاز به آن دارد که دیگران با وی با ملایمت و با احتیاط رفتار کنند. احساس میکند که سهم کمی از زندگی نصیب او شده و هیچ کس را ندارد تا از لحاظ همدردی و درک بر او متکی باشد. عواطف سر کوفته و وجود یک حالت خودمحوری سبب میشود که با سرعت حالت تهاجمی بگیرد، ولی میداند که ناگزیر است از شرایط موجود به بهترین نحو استفاده کنـد. تفسیر فیزیولوژی : فشارهای روحی ناشی از ناامیدی منجر به خشم و تشویش خاطر شخص شده است. تفسیر روانشناسی : میخواهد که تأثیر خوبی در دیگران بگذارد، ولی دربــاره امکان موفقیت آن مضطرب و مردد است. احساس میکند که خواسته های او نوعی حق برای وی به وجود میآورد ولی وقتی می بیند که روزگار بر وفق مراد او نیست دچار ناامیدی و تشویش خاطر میگردد. شکست احتمالی خود را بسیار ناراحت کننده فرض میکند و این روحیه شاید به عجز عصبی بیانجامد. خود را به عنوان یک قربانی تصورمی کند که او را گمراه کردهاند و وی را فریب میدهند. این نمایشی کردن را با واقعیت اشتباه می گیرد و سعی میکند تا خود را قانع سازد کـه شکست او از لحاظ کسب اعتبار و حیثیت، تقصیر دیگران است. به طور خلاصه : توجیه شخصی غیر واقعبینانه از اینکه می بیند آرزوهای او برآورده نشده است، دچار ناامیدی شده و لذا هراس وی از برنامه ریزی برای هدفهای جدید، فقط منجر به شکسـت هائی شـده اسـت که اینها نیز به نوبه خود موجب ایجاد اضطراب چشمگیری در وی شدهاند. تلاش میکند که با اتخاذ یک نقطه نظر محتاطانه، از وضعیـت مذبور بگریزد
بعضیییییییییییییییی هاش درست بود![]()