درود بر شمامی گذرد کاروان روی گل ارغوان
درین جس تار , هر از چند گاهی شهیدان میهن را نمود می نماییم
قافله سالار آن سرو شهید جوان
در غم این عاشقان چشم فلک خون فشان
داغ جدایی به دل آتش حسرت به جان
خورشیدی تابیدی ای شهید در دلها جاویدی ای شهید
می گرید در سوگت آسمان
می سوزد از داغت شمع جان
چون روید لاله از خاک تو
یاد آرم از جان پاک تو
بنگر چون شد دلها خون شد
زین آتش ها از موج خون شد لاله گون دشت و صحرا
زین درد و غم گرید عالم
ای شهید ما...
از این ماتم خون می گریم
ای یاران سوزم از داغ غمی داغ ظلم و ستمی
خون هر جانباز می دهد آواز
جان فدای وطنم خاک ایران کفنم
ای دریغا لاله ی ما گشته گلگون خفته در خون