نوشته اصلی توسط
payam74
روزنامه ایران: وقتی مینا با سرقت از خانهشان فرار کرد پدر و مادرش با مراجعه به پلیس مشهد گمشدن وی را اعلام کردند و بررسیهای تخصصی پلیس نشان داد وی از طریق موبایل و شبکههای اجتماعی با پسری جوان آشنا شده و به احتمال زیاد نزد وی است.
رئیس پلیس مشهد گفت: دختر جوانی که از سوی پسری اغفال شده و به شمال کشور فرار کرده بود پس از چند روز سرگردانی توسط پلیس دستگیر شد.
سرهنگ حجت نیک مرام افزود: متأسفانه سختگیریهای خانواده این دختر جوان در مورد درس خواندن و تعیین شرط شاگرد اول شدن باعث شد او تن به رابطه ای خیابانی بدهد و پس از فرار از خانه در دام دو پسر جوان گرفتار شود.
وی اظهار داشت: دو متهم پرونده دستگیر شدند و تحقیقات در این باره ادامه دارد.
مینا که احساس ندامت و پشیمانی میکند در بیان علت فرار خود از خانه گفت: پدر و مادرم هر دو تحصیلکرده هستند. آنها درباره درس خواندن من سختگیریهای زیادی داشتند و اجازه نمیدادند یک لحظه در حال خودم باشم.
این اواخر هم مرا با دخترهای فامیل مقایسه میکردند و برایم خط و نشان میکشیدند که اگر شاگرد اول نشوم چنین و چنان خواهند کرد.
دختر دانش آموز افزود: من جلوی چشم آنها به داخل اتاق میرفتم و مثلاً درس میخواندم. اما کتابهایم را که میدیدم حالم به هم میخورد و خودم را سرگرم گوشی تلفن همراه میکردم تا اینکه در شبکههای اجتماعی با پسری جوان آشنا شدم و وقتی برایش درد دل کردم پیشنهاد داد از خانه فرار کنم و نزدش بروم.
وی ادامه داد: بدون آن که به عواقب این کار فکر کنم با برداشتن یک میلیون تومان پول از خانه فرار کردم و بعد من و آن پسر به شمال رفتیم. او در بین راه یکی از دوستانش را هم سوار خودرویش کرد. آنها مرا به خانه ای در یکی از روستاهای شمال بردند و آنجا بود که فهمیدم فریب شیطان را خوردهام و همه وعدههای این پسر دروغ بود.
چند بار میخواستم از آنجا فرار کنم اما هیچ جا را بلد نبودم. هر لجظه خودم را نفرین میکردم که چرا چنین اشتباهی کردم تا اینکه دل به دریا زده و از خانه روستایی بیرون آمدم و سرگردان بودم که پلیس مرا بازداشت کرد.
دختر جوان با صدایی بغض آلود گفت: برای خودم متأسفم. نمیدانم چه طور به چشمان پدر و مادرم نگاه کنم. آنها مرا خیلی دوست دارند و برایم زحمت میکشند اما من خودم را قربانی کردم.
دو جوان شیطان صفت نیز در بازجوییها جرم خود را به گردن گرفتند. حمید گفت: من به مینا اصرار کردم از خانه فرار کند او مدام از پدر و مادرش بد میگفت تا اینکه خواست نزد من بیاید، حتی گفتم که من شرایطش را ندارم و شنیدم با خودش پول میآورد، دوستم به نام محمد هم با ما آمد تا تنها نباشیم وقتی به شمال رفتیم در آنجا وسوسه به جانمان افتاد و پشیمان هستیم.
محمد نیز گفت: من بیگناهم فقط دوستم را همراهی کردم تا تنها نباشد، مینا بعد از چند روز پشیمان شد و بیتابی پدر و مادرش را کرد بعد ما را تنها گذاشت، او با پای خودش نزد ما آمد، بیگناهیم!
پایان/
از این مطالب و اخبار زیاد شنیدیم .....
همیشه هم مقصر خانواده ها هستند و دختران هیچ تقصیری ندارند.
برای مثال داستان مینا را بررسی می کنیم :
1. آیا دختری ( یا پسری ) که پیش زمینه انحراف اخلاقی نداشته باشد به این راحتی با یک پسر که در اینترنت آشنا شده فرار می کند ؟
2.چطور یک دختر جرعت می کند که با پسری غریبه به تنهایی فرار کند؟؟ اگر تجربیاتی خطرناک تر را نداشته است ؟؟
3. فرضا قبول کنیم که شرایط این دختر سخت بوده ! آیا این دختر راه دیگه ای که تهدید جنسی برایش نداشته باشد پیدا نکرده است ... یا اصلا چرا با یه پسر ؟؟ چرا با یه دختر فرار نکرده؟
با توجه به مطالعات و تجربیات من در این گونه مسائل ( که البته آکادمیک نیست )
فکر می کنم که بیشتر این قضایا به دلیل مفسده جویی و ****ی هست که اتفاق می افته
و بعد از از ارضای روانی دچار پشیمانی شده و دلیل مسخره و پیش پا افتاده ( اغفال شدن توسط پسران شیطان صفت ) به میان می آید ....
در این قضیه هیچ کس مقصر نیست ..
کسی تقاضا کرد و کس دیگر عرضه !