راه حل...
یه داستان کوتاه دیگه مخصوص کنکوریها
به هنگام بازدید از یک بیمارستان روانى، از روان پزشک پرسیدم :
شما چطور میفهمید که یک بیمار روانى به بسترى شدن در بیمارستان نیاز دارد یا نه؟
روانپزشک گفت :ما وان حمام را پر از آب میکنیم و یک قاشق چایخورى، یک فنجان و یک سطل جلوى بیمار میگذاریم و از او میخواهیم که آب وان را به سریعترین روش خالى کند!!!
من گفتم: آهان! فهمیدم. آدم عادى باید سطل را بردارد چون بزرگ تر است!
روانپزشک گفت: نه! آدم عادى درپوش زیر آب وان را بر میدارد... شما میخواهید تختتان کنار پنجره باشد؟!!
********
همه راه حل ها همیشه در تیر رس نگاه نیست...