تجربیات من در هفته قبل کنکور و سرجلسه

[milad mirzaie]

سلام خدمت همه ی بچه های انجمن. تو این مدت دیدم خیلی از بچه ها نا امیدن و خیلی ها هم نگران اتفاقات سرجلسه هستن خواستم از تجربیات خودم بگم. ایشالا که به دردتون میخوره.من سال 91 کنکور دادم. رتبه 148 هم شدم
1- من دوهفته مونده به کنکور کم خونی شدید گرفته بودم جوری که صبح ساعت 8-9 بیدار میشدم شروع میکردم به درس ساعت 11-11/30 خوابم میگرفت. و نمیتونستم کاری کنم و مجبوربودم به خوابم. خیلی استرس داشتم اما کم کم با قرص اهن و اینا خودم یه کم ردیف کردم ( حتی سرجلسه کنکور هم ساعت 11 خوابم گرفت که با اب خوردن و... یه مقدار ردیفش کردم)
2- اشتباه بزرگ من هفته قبل کنکور دوره نکردن دینی بود چون به خودم مغرور شدم. میانگین دینی من تو کل ازمونای کانون 90 بود ( مدارکشم موجوده) واسه همین گفتم ولش کن و درصدم شد 74. درحالی که دوستم که دینیش ازمن ضعیفتر بود دینی رو دوره کرد هفته اخر و درصدش شد78

3- تو هفته اخر خیلی فشار روحی هست.اونا که وضعشون خوبه اطرافیان انتظار شریف و تهران و.. دارن ازشون.یادتون باشه به حرف دیگران اصن فکر نکنید.( به قول خودم هرکی میخواد مانع هدفت بشه از عنودان توعه)
اونا که یه مقدار ضعیف ترن نا امیدن و به سال بعد فک میکنن.من یه دوستی داشتم هفته اخر بعد ازمون قلم چی گفت من سال بعدم هستم و امسال قبول نمیشم. همون سال قبول شد و داره مهندسی مواد دانشگاه تهران میخونه
4- خیلی از بچه ها مثه خودم این استرسو داشتیم که تو کنکور هم اون درصدای تاپمون میتونیم بزنیم یا ن. یادتون باشه به فکر درصد درساتون نباشید. چون ممکنه اون سال درسا سخت باشن و کسی که فیزیکو مثلا 50 میزده تو کنکور 30 یا کمتر بزنه. پس به کنکور مجموعه ای نگاه کنید ن درس به درس

[Mohammad DH]

داداش تو این روزای باقی مونده کدوم درساتو ارتقا دادی (چه مطلب جدیدی اضافه کردی)؟
و اینکه درصدات با درصدای ازمونای اخر قلمچیت چقد فرق داشت (درس به درس)؟

[milad mirzaie]

5- روز قبل کنکور داشتم زیست رو ورق میزدم احساس میکردم همش یادم رفته.اشکم در اومده بود .اما رفتم سرجلسه دیدم زهی خیال باطل.پس مطمئن باشید برید سر جلسه این قضیه هم برطرف میشه ( البته اگه به خودتون استرس وارد نکنید)
6- فرمولای فیزیک و ریاضی رو سعی کنید تا ظهر روز قبل ازمون دوره کنید و نذارید بعد اون. من خودم فرمولای فیزیکو شب کنکور دوره کردم که خیلی استرس پیداکردم سر فیزیک

[likeastatue]

منم شیمیو دوره نکردم بلا سرم اومد
در ظمن میرین سر ازمون حواستون باشه طبق چندم هستین
من واسه یه سوزن 4 طبقه مث اهو دویدم پایین بعد متوجه شدم ی طبقه زیر کفم

[milad mirzaie]

[QUOTE=Mohammad DH;450617]داداش تو این روزای باقی مونده کدوم درساتو ارتقا دادی (چه مطلب جدیدی اضافه کردی)؟
و اینکه درصدات با درصدای ازمونای اخر قلمچیت چقد فرق داشت (درس به درس)؟[/QU

مطلب جدید اضافه نکردم اما تا قبل اون تاریخ ادبیاتو زیاد نمیخوندم تو هفته اخر رو تاریخ ادبیات کار کردم. زیستو بادوستم به صورت تدریسی دوره کردم و یه جورایی تبادل اطلاعات شد.بقیه چیزایی هم که احساس میکردم ضعیفم دوره کردم.
اخرین ازمون قلم چی رو یادمه که درصداش نسبت به اون چیی که فک میکردم کمتر شد.حتی دیدم خوب نزدم گفتم بزار زمینو شانسی بزنم که زمینو منفی 23 زدم تو اخرین ازمون.اما تراز نزدیک به 6700 شد فک کنم ( درحالی که قبل ازمونای جامعش تراز 7200 بود)

[milad mirzaie]

7- شب کنکور یادمه فوتبال المان -ایتالیا جام ملتها بود. من میخواستم نگاکنم خانواده نمیذاشتن و تا اونجا که یادمه ساعت 1 خوابیدم.چون عادت داشتم شب ازمونای قلم چی هم ساعت 1 اینا بخوابم.
8- سرجلسه اصن استرس نداشتم. انگار داشتم میرفتم ازمون قلمچی. به فکر اینکه برم صد بزنم و فلان هم نبودم. ( من قبل ازمونام عادت داشتم میگفتم خدایا پایان این ازمون به اندازه تلاشی که کردم بهم ثمره بده و وقتی نتیجش میاد از خودم راضی باشم. این حرف بهم ارامش میداد)
9- من دست چپم با اینکه تیک دست چپی فرم ثبت نام روهم زده بودم صندلی راست دست بهم داده بودن. مجبور شدم یه صندلی دیگه هم بزارم کناردستم
10- من صفه اول ادبیات رو اول ازمون نتونستم جواب بدم.سوالات لغت و املا بود. به خودم گفتم اشکال نداره برمیگردی جواب میدی و همینطورم شد تقریبا. پس اگه اول کنکور یا شروع یه درس این اتفاق افتاد اصن بهم نریزید.شاید سخته و بقیه هم نمیتونن.
11- به پاسخنامه اطرافیانتون نگا نکنید که پره یا خالیه. یه اقایی بغل دست من بود که سنشم بالا میزد.دفترچش پر بود.به خودم میگفتم حتما اسونه سوالا که اینم میتونه جواب بده. وسط ازمون دیدم دفترچه رو بست شروع کرد به کیک خوردن.
12- من یه اشتباه بچه گانه کردم اونم اینکه 4 تا سوال الکتروشیمی پشت دفترچه رو ندیدم و هی سوالامو میشمردم میگفتم پرا 4 تا سوال شیمی کمه. اون لحظه که گفتن پاسخنامه هارو بدید دفترچه رو برگردوندم دیدم 4 تا سال اونجاس. تا برسن به من پاسخنامه رو بگیرن 4تاشو هم حل کردم که خداروشکر همش درست بود
13- کنار حوزه ما داشتن ساختمون سازی میکردن سروصدا میومد یه مقدار. اما اونقد درگیر ازمون بودم که متوجه نشدم. پس سعی کنید از نظر روانی خودتونو اماده کنید

واسه همتون ارزوی موفقیت میکنم و امیدوارم به اون چیزی که میخواید و صلاحتونه برسید ایشالا.

[Black.Queen]

7- شب کنکور یادمه فوتبال المان -ایتالیا جام ملتها بود. من میخواستم نگاکنم خانواده نمیذاشتن و تا اونجا که یادمه ساعت 1 خوابیدم.چون عادت داشتم شب ازمونای قلم چی هم ساعت 1 اینا بخوابم.
8- سرجلسه اصن استرس نداشتم. انگار داشتم میرفتم ازمون قلمچی. به فکر اینکه برم صد بزنم و فلان هم نبودم. ( من قبل ازمونام عادت داشتم میگفتم خدایا پایان این ازمون به اندازه تلاشی که کردم بهم ثمره بده و وقتی نتیجش میاد از خودم راضی باشم. این حرف بهم ارامش میداد)
9- من دست چپم با اینکه تیک دست چپی فرم ثبت نام روهم زده بودم صندلی راست دست بهم داده بودن. مجبور شدم یه صندلی دیگه هم بزارم کناردستم
10- من صفه اول ادبیات رو اول ازمون نتونستم جواب بدم.سوالات لغت و املا بود. به خودم گفتم اشکال نداره برمیگردی جواب میدی و همینطورم شد تقریبا. پس اگه اول کنکور یا شروع یه درس این اتفاق افتاد اصن بهم نریزید.شاید سخته و بقیه هم نمیتونن.
11- به پاسخنامه اطرافیانتون نگا نکنید که پره یا خالیه. یه اقایی بغل دست من بود که سنشم بالا میزد.دفترچش پر بود.به خودم میگفتم حتما اسونه سوالا که اینم میتونه جواب بده. وسط ازمون دیدم دفترچه رو بست شروع کرد به کیک خوردن.
12- من یه اشتباه بچه گانه کردم اونم اینکه 4 تا سوال الکتروشیمی پشت دفترچه رو ندیدم و هی سوالامو میشمردم میگفتم پرا 4 تا سوال شیمی کمه. اون لحظه که گفتن پاسخنامه هارو بدید دفترچه رو برگردوندم دیدم 4 تا سال اونجاس. تا برسن به من پاسخنامه رو بگیرن 4تاشو هم حل کردم که خداروشکر همش درست بود
13- کنار حوزه ما داشتن ساختمون سازی میکردن سروصدا میومد یه مقدار. اما اونقد درگیر ازمون بودم که متوجه نشدم. پس سعی کنید از نظر روانی خودتونو اماده کنید

واسه همتون ارزوی موفقیت میکنم و امیدوارم به اون چیزی که میخواید و صلاحتونه برسید ایشالا.

عالی بود ممنون

[saeid_NRT]

اينکه وسط آزمون خابت گرفت, کل سمپاتيکو زير سوال بردي
ايول هر تجربه اي داري بگو.
بزرگترين ظلم افراد موفق اينه که در مورد سختي هايي که کشيدن حرفي نميزنن.(البته کلي گفتم)

[na3r!n]

دوشب قبله کنکور نخوابیده بودم....روز کنکور از وقتی ک زبانو شرو کردم دیگه هیچی تمرکز نداشتم اختصاصیا ک فاجعه بود اصلا انرژی نداشتم....هر کاری میتونید بکنید ک خوابتون تنظیم شه....(البته اگه مشکل خواب دارید خخخ)

[milad mirzaie]

اينکه وسط آزمون خابت گرفت, کل سمپاتيکو زير سوال بردي
ايول هر تجربه اي داري بگو.
بزرگترين ظلم افراد موفق اينه که در مورد سختي هايي که کشيدن حرفي نميزنن.(البته کلي گفتم)

واقعا این اتفاق افتاد اما همون سمپاتیک نذاشت غلبه کنه

[mika]

واقعا این اتفاق افتاد اما همون سمپاتیک نذاشت غلبه کنه

سلام
شما پارسال کانون میرفتید ؟
الان چه رشته ای و چه دانشگاهی میخونید ؟!

[shagerd aval]

دوست عزیز سلام واسه اطلاعاتت واقعا ممنون...اینکه ادم بیش از حد خوابش میگیره واسه چیه؟؟؟؟؟؟؟من کلا با خوابم درگیرم نمیدونم چیکار کنم استرسم خیلی واسه این زیاد شده ......خواهشا اگه راهکاری داری بگو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

[milad mirzaie]

سلام
شما پارسال کانون میرفتید ؟
الان چه رشته ای و چه دانشگاهی میخونید ؟!

سلام-من سال 91 کنکور دادم. کانون میرفتم. الان دانشجوی ترم 6 پزشکی تهران هستم

[milad mirzaie]

دوست عزیز سلام واسه اطلاعاتت واقعا ممنون...اینکه ادم بیش از حد خوابش میگیره واسه چیه؟؟؟؟؟؟؟من کلا با خوابم درگیرم نمیدونم چیکار کنم استرسم خیلی واسه این زیاد شده ......خواهشا اگه راهکاری داری بگو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام- اولا یه قانونه که وقتی ادم درس میخونه احساس خواب و خستگی میکنه اما میشه با افزایش نور محل مطالعه، بلند خوندن یا اینکه یه مدت کم بخونی بعد 5 دقیقه استراحت کنی و دوباره همینطوری ادامه بدی. یا مثلا راه رفتن و درس خوندن یا مثه معلم درسو بخودت توضیح بدی و درس خوندن واست هیجان انگیزبشه
اما اگر غیرعادی باشه و غیرقابل کنترل میتونه به خاطر ضعف بدن و کم خونی باشه که با تغذیه و خوردن قرص آهن ردیف میشه. مثلا خوردن عدسی و ویتامین سی

[shagerd aval]

دمت گررررررررررررررررررم....ایش الله موفق باشی....مرسی دوست عزیز