خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    نمایش نتایج: از 1 به 10 از 10
    1. Top | #1
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات

      هیچوقت ناامید نشو

      اف. دابلیو. وول ورث
      شاید خیلی ها این اسم را نشناسند ولی او یکی از سرشناس ترین اسم ها در میان فروشگاه های بزرگ آمریکاست. قبل از اینکه او تجارت شخصی خودش را شروع کند، در یک مغازه خشکبار کار می کرده که حتی اجازه نداشته با مشتری ها برخورد کند زیرا رییس او همیشه می گفته که تو نمی دانی باید چه کاری انجام بدهی.

      سوایکایروهوندا
      هوندا، تجارت میلیارد دلاری اش را با مشکلات متعدد و متنوعی شروع کرد و به موفقیت رساند. درخواست هوندا برای کار در تویوتاموتور پذیرفته نشد و او مدت زیادی را بی کار گذراند. او در این زمان، اسکوترهایی را با وسایلی که در خانه داشت، ساخت و سرانجام تجارت موفق خودش را شروع کرد.

      اکیو موریتا
      شاید این اسم را تا به حال نشنیده باشید ولی بدون شک، اسم کمپانی او (سونی) را بارها شنیده اید. اولین محصول و تولید سونی یک پلوپز بود که بدبختانه بیشتر وقت ها پلو در آن می سوخت! این اولین شکست در اولین قدم باعث توقف موریتا و شریک های دیگرش نشد. آنها کم کم نقاط ضعف شان را پوشاندند و شرکتشان را به یک شرکت مولتی میلیاردر تبدیل کردند.

      هارلند دیوید سندرز

      احتمالا اسم سرهنگ سندرز از جوجه کنتاکی مشهور کمتر شناخته شده است. سندرز برای فروش جوجه هایش ابتدا روزهای سختی را داشت. دستورالعمل پخت این جوجه مشهور، قبل از اینکه رستوران ها آن را بپذیرند، ۱۰۰۹ بار رد شده است!


      والت دیسنی
      امروزه دیسنی میلیاردها دلار از فروش کالاها و فیلم ها و دایر کردن پارک هایش در گوشه گوشه دنیا درآمد حاصل کرده است ولی خود والت دیسنی یک شروع سخت را تجربه کرده. او را از روزنامه اخراج کرده بودند، با این بهانه که او خالی از تخیل است و ایده های جذابی ندارد! بعد از آن، دیسنی کارهای زیادی را امتحان کرد که خیلی به طول نینجامید و معمولا با ورشکستگی بانکی و شکست تمام می شد ولی او همین طور ادامه داد تا اینکه درنهایت توانست دستورالعمل موفقیت در کار را کشف کند. دانشمندان و متفکران به این افراد به عنوان بزرگ ترین و برترین مغزهای قرن ما توجه می کنند ولی آنها اغلب با مشکلات بزرگی مواجه بودند؛ مخصوصا استهزای این و آن.


      آلبرت اینشتین
      اینشتین تا ۴ سالگی حرف نمی زد و تا ۷ سالگی نمی توانست بخواند و به همین خاطر، معلم و پدر و مادرش فکر می کردند او کندذهن و غیراجتماعی است و طبیعتا از مدرسه هم اخراج شد و در پذیرش دانشگاه زوریخ هم رد شد. همه اینها باعث شد او کمی دیرتر به موفقیت برسد. ولی بالاخره رسید. او جایزه نوبل را برد و فیزیک نوین را متحول کرد.


      روبرت گودارد

      گـودارد به خـاطــــر تـحــقـیــقــــات و آزمایش هایش در زمینه سوخـت مایع مـوشک مشهـور و شناخته شده اسـت ولـی در طـول زندگی اش اغلب اوقات نظریاتش رد می شد و توسط بزرگان علم در زمان خودش به استهزا گرفته می شد. امروز اما موشک ها و سفرهای فضایی که گودارد از آنها حرف می زد، دور از ذهن نیستند و بیشتر اینها مدیون کارهای علمی اوست؛ مردی که در مقابل احساس زمانه اش ایستادگی کرد.


      نیوتن
      نیـوتـن بـدون شــک در ریـاضـیــات یک نابـغـــه است ولی او شکسـت های متعددی در سـال هـای نوجوانی و جوانـی اش داشـتـه. هیچ وقت در مدرسه شاگرد خوبی نبوده و وقتی هم که اداره املاک خانوادگی اش را بر عهده گرفته، شکست سنگینی خورده و فقیرانه زندگی کرده ؛ تا اینکه یکی از عموهایش او را به خرج خودش به کمبریج فرستاد و او آنجا درنهایت به موفقیت های علمی رسیده است.

      روبرت استرنبرگ
      این نام بزرگ در روان شناسی، نمره c را در اولین کلاس مقدمه ای کالج از یکی از استادانی کسب کرد که بعدها درباره او این طور گفت: «در حال حاضر فقط یک استرنبرگ مشهور در روان شناسی وجود دارد و آشکار است که هیچ کس نمی تواند جای او را در دنیای روان شناسی بگیرد.»


    2. Top | #2
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      برادران رایت
      این ۲ برادر قبل از باز کردن مغازه دوچرخه فروشی که به ایده پرواز در آنها منجر شد، در حال مبارزه با افسردگی و بیماری خانوادگی شان بودند. بعد از شکست های متعدد در اختراع ماشین پرواز و بعد از سال ها کار سخت و شکست خوردن تعداد زیادی از نمونه های پروازی، دست آخر توانستند هواپیمایی بسازند که بتواند در هوا بماند و حرکت کند.


      جری سین فلد
      امروز کسی نیست که این کمدین را نشناسد ولی وقتی برای اولین بار او روی صحنه رفت و چشمش به تماشاگران افتاد، شکست سختی خورد و طبیعتا مورد استهزا قرار گرفت. اما او می دانست که می تواند این کار را انجام دهد. پس شب بعد دوباره روی صحنه رفت و کارش را تمام کرد و این بار قهقهه و صدای تشویق به گوش رسید و بقیه ماجرا.


      فرد آستیر
      وقتی او برای اولین بار توسط کارگردان mgm تست شد، این حرف را شنید که: «تو نه می توانی بازی کنی و نه می توانی بخوانی!» ولی او ادامه داد و به یک بازیگر و خواننده مشهور تبدیل شد.





    3. Top | #3
      کاربر نیمه فعال

      Ashegh
      نمایش مشخصات
      mer30 babat jomalat adam inaro mikhoneh bekhodesh miyad

    4. Top | #4
      کاربر باسابقه

      divoone-shodam
      نمایش مشخصات
      ممنون جالب بود

      ++


      penicillin.jpeg

    5. Top | #5
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات

      موزارت
      موزارت در ۵ سالگی موسیقی را شروع کرد. او نویسنده ۶۰۰ قطعه موسیقی ناب است که امروزه از بهترین نمونه های موسیقی در دنیا هستند؛ در حالی که او در زندگی اش آسودگی چندانی نداشته و اغلب اوقات بدون وقفه به عنوان آهنگ ساز در سالزبورگ کار می کرده و همواره تلاش می کرده تا حمایت طبقه اشراف را داشته باشد. او با سهم کوچکی از اسم بزرگش مُرد.
      سیدنی پویتیر
      بعد از اولین آزمون هنرپیشگی اش کارگردان به او گفت: «چرا وقت مردم را تلف می کنی؟ برو بیرون و یک ظرف شور یا چیزی دیگری بشو !» پویتیر با خودش عهد کرد که به او نشان دهد که می تواند. پس ادامه داد و بازیگر شد و بالاخره جایزه اسکار را هم برد و یکی از بهترین بازیگران شد.
      جین موریو
      کارگردان به این بازیگر جوان گفته بود: «تو آنقدر خوب نیستی که در فیلم ها بازی کنی.» اما این بازیگر جوان فرانسوی بعدها در بیش از ۱۰۰ فیلم درخشید و جایزه های زیادی برد.
      ونسان ونگوک
      ونـگـوک در هـمـه زنـدگـی اش فـقـط تـوانست یکی از نــقاشی هـایــش را بفروشد؛ آن هم به یک دوست و با قیمتی خیلی ناچیز. ونگوک در طول زندگی اش به موفقیت نرسید. او از نقاشی لذت می برد و اغلب اوقات برای کامل کردن ۸۰۰ نقاشی مشهورش گرسنگی می کشید. اما امروزه آن نقاشی ها صدها میلیون دلار فروخته می شوند.
      چارلز شولتز
      کمدی بادام زمینی شولتز از شهرت ویژه ای برخوردار بوده است؛ اگرچه هر کارتونی که این کارتونیست ارایه کرده بود، از طرف سالنامه مدرسه راهنمایی رد شد، حتی بعد از راهنمایی درخواست شولتز برای موقعیت کاری او با والت دیسنی هم رد شد.

    6. Top | #6
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      a484.jpg

    7. Top | #7
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات

      زین گری
      او به طور اعجاب انگیزی در اوایل قرن بیستم بسیار مردمی شد. این نویسنده کتاب های حادثه ای کارش را با دندان پزشکی شروع کرد؛ شغلی که زود از آن متنفر شد. سپس شروع به نوشتن کرد ولی پشت سرهم ناشران، کار او را رد می کردند و به او می گفتند که نویسندگی برای او شغل نمی شود و او باید آن را ترک کند. سال ها گذشت تا اینکه او در ۴۰ سالگی توانست اولین کتابش را منتشر کند. از او ۹۰ کتاب به چاپ رسید که بیشتر از ۵۰ میلیون کپی از آن در سراسر جهان به فروش رسید.
      امیلی دیکسون
      شاعر منزوی و نویسنده عاشقانه ها، امیلی، در طول زندگی اش چندان پذیرفته نشد. کمتر از ۱۲ شعر او از تمام ۱۸۰۰ شعرش اجازه انتشار یافتند.
      جی.کی. رولینگ
      نویسنده سرشناس «هری پاتر» که قبل از انتشار سری های این رمان، زنی بی پول، افسرده و مطلقه بود و سعی می کرد فرزندش را به تنهایی بزرگ کند؛ امروز بعد از استقبالی که از «هری پاتر»ش به عمل آمده، به یکی از ثروتمندترین زنان دنیا تبدیل شده است!
      جک لندن
      این نویسنده مشهور همیشه این طور موفق نبوده است. اولین رمان او (سپیددندان) بارها توسط ناشران رد شد تا اینکه بالاخره آن را پذیرفتند.

    8. Top | #8
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      لطفا10ثانیه،فقط10ثانیه تصورکنبد داریدلیموترس می خوریدببینید دهانتون بزاق ترشح می کند.این مثال زدم که بگم با10ثانیه فکر کردن به لیموترش اینقدربدن ماواکنش میده اونوقت مقایسه کنیدکه وقتی شما10دقیقه 10ساعت 10روزیا10سال به اتفاقات ومسائل منفی تمرکزمی کنیدیا ساعتها عصبانی هستیدیااسترس واضطراب یا کینه درذهنتون داریدچه تاثیرات  ویرانگری روی سیستم جسمی وروحی شما می زاره وبرعکسش هم همینطوره که شما اگر10ثانیه و10دقیقه 10روزیا10سال به مسائل مثبت وخوب فکرکنیدجسم وروح شماواکنشهای مثبتی نشون میدن و سرشارازانرژی میشید.مثال لیموترش یادت باشه تاافکارمنفی امدتوسرت بدون که اگه تا20ثانیه ادامه شون بدی دیگه داری تیشه به ریشه زندگیت میزنی.خیلی خوبه که دائماازخودمون بپرسیم انرژی بخس ترین فکری که باید بکنیم چیه؟انرژی بخش ترین حرفایی که باید بزنیم چیه؟آهنگ خیال

    9. Top | #9
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات

      واگويه چیست؟؟؟ ﺩﺭ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ mit آمریکا مطاﻟﻌﺎﺗﯽ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﻃﯽ ﺁﻥ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪﻧﺪ ،
      ﺍﮔﺮ ﺷﻤﺎ ﺑﻪﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺑﮕﻮﯾﯿﺪ :" ﻓﻼﻥ ﮐﺎﺭﺭﺍ ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﻡ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﻡ " ﺑﺎﯾﺪ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﻔﺪﻩ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﮐﻪ" ﺷﻤﺎ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺁﻥ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﯿﺪ "
      ﺗﺎ ﺍﺛﺮ ﻫﻤﺎﻥ ﯾﮏ ﺩﻓﻌﻪ ﺭﺍ ﺧﻨﺜﯽ ﮐﻨﺪ ! ﻧﺘﯿﺠﻪ : ﻗﺪﺭﺕ ﻧﻔﻮﺫ ﮐﻼﻡ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﻫﻔﺪﻩ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺍﺯ ﻗﺪﺭﺕ ﮐﻼﻡ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻗوﯾﺘﺮﺍﺳﺖ
      ﭘﺲ ﻣﺜﺒﺖ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯿﺪ.
      ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﺮﺩﻥ ﺭﺍ " ﻭﺍﮔﻮﯾﻪ " ﻣﯽ ﻧﺎﻣﻨﺪ؛
      ﻭﺍﮔﻮﯾﻪ ﻫﺎ ﺍﺛﺮﺍﺕ ﻋﻤﯿﻘﯽ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﻓﺮﺩ ﮔﻮﯾﻨﺪﻩ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺍﺭﻧﺪ؛
      ﻣﺮﺍﻗﺐ ﻭﺍﮔﻮﯾﻪ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺷﯿﺪ...
      

    10. Top | #10
      کاربر باسابقه

      نمایش مشخصات
      تجربه...انسانها

      مرد میلیاردر قبل از سخنرانیش خطاب به حضار گفت:
      ـ از میون شما خانوم ها و آقایون، کسی هست که دوست داشته باشه جای من باشه، یه آدم پولدار و موفق؟
      همه دست بلند کردند! مرد میلیاردر لبخندی زد و حرفاشو شروع کرد:
      ـ با سه تا از رفیق های دوره تحصیل، یه شرکت پشتیبانی راه انداختیم و افتادیم توی کار. اما هنوز یه سال نشده، طعم ورشکستگی پنجاه میلیونی رو چشیدیم! رفیق اولم از تیم جدا شد و رفت دنبال درسش! ولی من با اون دو تا رفیق، به راهم ادامه دادم.
      اینبار یه ایده رو به مرحله تولید رسوندیم، اما بازار تقاضا جواب نداد و ورشکست شدیم! این دفعه دویست میلیون! رفیق دوم هم از ما جدا شدو رفت پی کارش!
      من موندم و رفیق سوم. بعد از مدتی با همین رفیق سوم، شرکت جدید حمل و نقل راه انداختیم، اما چیزی نگذشت که شکست خوردیم. این بار حجم ضررهای ما به نیم میلیارد رسید! رفیق سوم مستاصل شد و رفت پی شغل کارمندیش!
      توی این گیرودار، با همسرم تجارت جدیدی رو راه انداختیم و کارمون تا صادرات کالا هم رشد کرد. اوضاع خوب بود و ما به سوددهی رسیدیم اما یهو توی یه تصادف لعنتی، همسرمو از دست دادم! همه چی بهم ریخت و تعادل مالیمو از دست دادم! شرکت افتاد توی چاله ورشکستگی با دو میلیارد بدهی! شکست پشت شکست!
      مدتی بعد پسر کوچیکم بخاطر تومور مغزی فوت کرد. چند سال بعد، ازدواج دوم داشتم که به طلاق فوری منجر شد! بالاخره در مرز پنجاه و هفت سالگی، با پسر بزرگم شرکت جدیدی زدیم با محصول جدید. اولش تقاضا خوب بود اما با واردات بی رویه نمونه جنس ما، محصولمون افت فروش پیدا کرد و باز ورشکست شدیم. هفت سال حبس رو بخاطر درگیری با طلبکارهای دولتی و خصوصی گذروندم! و اموالمون همش مصادره شد! شکست ها باهام بودند و منم هنوز بودم!
      به محض رهایی از حبس، باز کار جدیدی رو استارت زدیم و این بار موفق شدیم. شرکتمون افتاد توی درآمد و وضعمون خوب شد. من به سرعت و با یه رشد عالی، از چاله بدهی ها دراومدم. الان شرکت من ده شرکت وابسته داره و شده یه هلدینگ بزرگ، اونم با ده هزار پرسنل.
      مرد میلیاردر بعد از رسیدن به این قسمت از حرف هاش، از حضار پرسید:
      ـ همونطور که شنیدید، من برای رسیدن به این مرحله از زندگی، تاوان دادم. عذاب کشیدم. آیا کسی حاضر هست بازم مسیر منو طی کنه؟
      هیچ کس دستشو بلند نکرد! مرد میلیاردر خنده بلندی کرد و سپس با گفتن یه جمله از پشت تریبون اومد پائین:
      “خیلی هاتون دوست دارید الان جای من باشید اما حاضر به طی کردن مسیر سختی که من طی کردم نیستید”.


      ﺍﮔﻪ ﺗﻮ ﺷﻄﺮﻧﺞ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﺷﺎﻩ ﻧﺸﺪﯼ
      ﺍﻭﻥ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ ﺑﺎﺵ ﮐﻪ ﺗﮏ ﺗﮏ ﻣﺸﮑﻠﺎﺕ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﻭ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻣﯿﺰﺍﺭﻩ ﺗﺎ ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﺍﺧﺮ ﻭﺯﯾﺮ ﺷﻪ!
      ﺗﺎ ﺑﺘﻮﻧﻪ ﺷﺎﻩ ﻭ ﻣﺎﺕ ﮐﻨﻪ

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    موضوعات مشابه

    1. پاسخ: 36
      آخرين نوشته: 22 اردیبهشت 1395, 00:21
    2. پاسخ: 9
      آخرين نوشته: 07 اسفند 1393, 17:41
    3. پاسخ: 2
      آخرين نوشته: 23 آبان 1393, 14:56
    4. آموزش محاسبات ذهنی ریاضی (ویژه مسایل فیزیک،شیمی، هندسه) تدریس دکتر افشار
      توسط afshar در انجمن مطالب مشاوره ای و آموزشی کنکور
      پاسخ: 1
      آخرين نوشته: 27 شهریور 1393, 13:32
    5. کارت گرافیک چند گیگ نیاز داریم ؟! 1 بهتره یا 2 یا ...؟؟ vga
      توسط amirali27 در انجمن کامپیوتر، اینترنت و بازیهای کامپیوتری
      پاسخ: 2
      آخرين نوشته: 07 دی 1392, 18:42

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن