خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 1 از 5 12 ... آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 1 به 15 از 67
    1. Top | #1
      ahs
      کاربر نیمه فعال

      Daghon
      نمایش مشخصات

      گفت‌وگو با پدر 13 ساله!

      بهزاد آریش، کمی بیشتر ‌از دو هفته است که پدر شده. همسرش زینب ١٥ سال دارد و خودش ١٣سال. از عمر ازدواجشان دو سال می‌گذرد. سواد ندارد و نمی‌تواند تخمین بزند که همسرش فرزند چندم خانواده است یا متولد چه سالی است. در میدان شهر محل زندگی‌اش کارگری می‌کند. مرتب در طول گفت‌وگو تکرار می‌کند که زندگی سخت است و خرج،‌ گران و از مسئولان کمک می‌خواهد. به گزارش ایسنا، «شرق» با این مقدمه ادامه داد: پاسخ خیلی از سوا‌ل‌هایم را با «قسمت است و قسمت بود» می‌دهد. از روزگارش می‌پرسم و آرزوها و حسرت‌هایش. از او که انتشار عکسش به‌عنوان جوان‌ترین پدر ایرانی در فضای مجازی بحث‌های مفصلی درباره سن ازدواج، رعایت حقوق کودکان و آزادی‌های فردی به‌راه انداخت.


      ***


      * ‌چند سال داری؟


      ١٣ سال


      * ‌همسرت چند ساله است؟


      ١٥ سال


      * فرزندتان دختر است یا پسر؟


      پسر است.


      * چند روزه است؟


      ١٧ روزه.


      * ‌اسمش چیست؟


      امیرصادق.


      * چند وقت است که ازدواج کرده‌ای؟


      دو‌ سال.


      * خودت می‌خواستی ازدواج کنی یا با اصرار خانواده ازدواج کردی؟


      هر دو، هم خودمان خواستیم و هم خانواده گفتند. دختر عمو پسرعموییم.


      * ‌اسمت چیست؟


      بهزاد آریش.


      * اسم همسرت چیست؟


      زینب (...).


      * مگر دخترعمو پسرعمو نیستید؟ چرا نام خانوادگی‌تان فرق دارد؟


      پدرم عوضش کرده است.


      * ‌درس خوانده‌ای؟


      نه، بی‌سوادم.


      * ‌همسرت چطور؟ درس خوانده؟


      نهضت می‌رفت.


      * الان چطور؟


      نه، الان نمی‌رود.


      * همسرت می‌تواند از نوزادتان نگهداری کند؟


      نه، مادرخانمم جورش را می‌کشد. تمیزش می‌کند. می‌شویدش و ... .


      * ‌شغلت چیست؟


      کارگرم.


      * ‌کجا کار می‌کنی؟


      سر میدان می‌ایستم.


      * ‌خرج زندگی‌تان درمی‌آید؟


      خدا بزرگ است و کمک می‌کند، زندگی‌مان می‌چرخد.


      * کجا زندگی می‌کنید؟


      خانه مادرزنم. در پول آب و گاز و برق کمک می‌کنم اما باید اتاق اجاره کنیم چون پدرزنم فوت کرده و پنج تا بچه‌اند. آنها هم چیزی ندارند.


      * ‌دیگر فرزندان مادرزنت چند ساله‌اند؟ آنها هم ازدواج کرده‌اند؟


      ١٣ ساله، ١٤ ساله، ١٢ ساله، ١٨ ساله و ٢٠ ساله. دوتا از دامادها هم با ما زندگی می‌کنند.


      * ‌همسرت فرزند چندم است؟


      پنجم.


      ‌* اما توکه گفتی خواهر و برادر ١٢و١٣ ساله دارد. یعنی آنها کوچکترند.


      نمی‌دانم.


      * ‌پدرو مادرت به شما کمک می‌کنند؟


      کمک خرج عروسی‌مان را دادند، دیگر خودتان می‌دانید گرانی است.


      * ‌پدرت چه‌کاره است؟


      پدرم ٦٠ سال دارد. شغلی ندارد. قبلا فرش و قالیچه می‌فروخت اما حالا ناتوان شده و مستمری می‌گیرد و خرج می‌کند.


      * ‌شما چندتا بچه هستید؟


      بابایم دوتا زن دارد. از زن اول پنج تا پسر و یک دختر دارد. مادر من زن دوم است و همین یکی هستم. خواهر و برادرهایم همه ازدواج کرده‌اند.


      * ‌مادرت چند سال دارد؟


      ٣٥‌ سال.


      * ‌کجا زندگی می‌کنید؟


      کرمان، (...).


      * ‌برای عقدتان مشکلی پیش نیامد؟ چون سن تو کم است، نیازی به مجوز گرفتن نداشتی؟


      نه، راحت عقد کردیم. کسی چیزی نگفت.


      * ‌سخت نبود برایت با این سن کم ازدواج کنی؟


      چرا اما فکر کردم بهتر از این است که معتاد شوم. «ول» شوم. آخر همه جوان‌ها اینجا معتاد هستند. گفتم بروم دنبال زندگی‌ام و سر و سامان بگیرم. کار کنم.


      * درآمدت ماهانه چقدر است؟


      ماهانه نیست. روزی است. روزی ٣٠ هزار تومان اما یک روز است، ١٠ روز نیست.


      * ‌با این درآمد می‌توانی هزینه‌های پسرت را تامین کنی؟


      کم است اما پدر و مادرم کمک می‌کنند، مادرخانمم مستمری می‌گیرد.


      * ‌مادر خانمت خرجی از کجا می‌آورد؟


      پدرخانمم عمل قلب باز کرد اما فوت کرد. برج هشت. مادرخانمم دنبال کارهای مستمری است اما هنوز هیچی بهش ندادند.


      * ‌پدرخانمت چه‌کاره بود؟


      او هم کارگر بود. دوتا زن و ده تا بچه دارد. آنها هم زندگی‌شان پر از مشکل است. همه در زندگی‌شان مشکل دارند.


      * ‌همسر دوم عمویتان چندساله است؟


      ٣٢ سال. سه دختر دارد. آنها شیراز زندگی می‌کنند.


      ‌* عمویت که بیمار بود و خرج زندگی‌اش درنمی‌آمد چطور دوبار ازدواج کرد؟ آن‌ هم در شیراز.


      قسمت خدا بود خانم. هیچ‌کس نمی‌تواند جلوی قسمت را بگیرد. هیچ‌کس نمی‌داند.


      * ‌از زندگی چه می‌خواهی؟


      اینکه نانی دربیاورم و با زن و بچه‌ام بخورم. بتوانم خانه بخرم. همین.


      * ‌دوست‌ داری بچه‌ات چه کاره شود؟


      دوست دارم باسواد شود. کاری کند که به او افتخار کنم.


      * ‌می‌خواهی چندتا بچه داشته باشی؟


      با این وضعیت خرج و گرانی، همین یکی را بزرگ کنم به سرانجام برسانم بس است. خیلی مشکل داریم. حس می‌کنم سخت است؛ زندگی سخت است. بچه کوچک و مریضی و بدبختی. خانه می‌خواهیم. آواره‌ایم. کمک می‌خواهیم. اگر مسئولان کمک کنند ممنونشان هستیم. چشم ما به دست آنهاست و دست آنها در دست خداست. کمک کنند خانه‌ای بسازیم و زندگی‌ای به هم بزنیم.


      * ‌خانه خانواده خانمتان کجاست؟


      خانواده خانمم در یک پارکینگ زندگی می‌کنند.


      * ‌وسایل گرم‌کننده و سرد‌کننده دارید؟


      بخاری نداریم. یک اجاق گاز است که همیشه وسط اتاق روشن است.


      * ‌وسایل خانه چطور؟ یخچال؟ تلویزیون و ...؟


      یخچال داریم اما تلویزیون نه.


      * ‌چند نفر در آن پارکینگ زندگی می‌کنند؟


      هشت نفر خودمانیم، سه تا داماد و سه تا دختربچه یکی از دامادها.


      ‌* متولد چه سالی هستی؟


      نمی‌دانم به خدا متولد چه سالی هستم.


      * ‌همسن و سال‌ها و دوستانت تو را می‌بینند چه می‌گویند؟ چه کار می‌کنند؟


      همسن‌و‌سال‌هایم بازی می‌کنند. مدرسه می‌روند. هیچی نمی‌گویند. خدا قسمت کند موفق شوند. اگر هم چیزی بگویند می‌گویم قسمت بود. قسمت بود زود عروسی کنم و خدا زود بهم بچه بدهد.


      ‌* دوست داشتی الان مدرسه می‌رفتی؟


      بله، دوست داشتم باسواد بودم، اما چون زیردست نامادری بودیم ما را مدرسه نگذاشتند.


      * ‌مادرت کجاست؟


      مادرم طلاق گرفت و رفت. آنها پیر بودند. در روستا زندگی می‌کردند. امکانات نبود. حالا چند سالی‌ است آمدیم شهر و امکانات هست.

      1420893437647_08a794d65e.jpg
      ایسنا
      اگر گویی که بتوانم ، قدم درنه که بتوانی
      وگر گویی که نتوانم ، برو بنشین که نتوانی


      قرار نیست انسان ببیند بعد باور کند، قرار است انسان باور کند که می تواند تا ببیند. زیرا قانون زندگی قانون باور هاست.
      ویرایش توسط ahs : 20 دی 1393 در ساعت 20:58

    2. Top | #2
      کاربر فعال

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      اووووووق چه مزخرف


    3. Top | #3
      کاربر باسابقه

      Sheytani
      نمایش مشخصات
      خاک بر سرت کنن...هه...
      خیلی ضعیفی اگه دنبال آرزوهات نری

    4. Top | #4
      ahs
      کاربر نیمه فعال

      Daghon
      نمایش مشخصات
      سن یازده سالگی رفته زن گرفته و پنج سال دیگه هم می ره زن دوم رو می گیره و بعدم می گه قسمت بود و کاریش نمی شد کرد
      اگر گویی که بتوانم ، قدم درنه که بتوانی
      وگر گویی که نتوانم ، برو بنشین که نتوانی


      قرار نیست انسان ببیند بعد باور کند، قرار است انسان باور کند که می تواند تا ببیند. زیرا قانون زندگی قانون باور هاست.

    5. Top | #5
      کاربر نیمه فعال

      Daghon
      نمایش مشخصات
      آدم فقط میتونه تاسف بخوره...:yahoo (21):
      برای تغییر دادن اول باید باور کرد...

    6. Top | #6
      کاربر باسابقه
      در انتظار تایید ایمیل

      Sheytani
      نمایش مشخصات
      احسنت.
      والا اگه امکانات/مثلا:من دختر عمو نداشتم..../ بود من رکورد اینا رو میشکوندم

      معلومه که جان مایه سخنان رهبر انقلاب رو خوب درک کردند
      ودر اون ذوب شدند

      آبرین

    7. Top | #7
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه

      bahat-ghahram
      نمایش مشخصات
      عاقا چرا اینجوری میگیدددددددددددددددددد؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟
      ینی چی؟؟؟؟؟ همین که نخواسته مث بقیه معتاد بشه خودش خیلیه!!!!!!!!!!!
      مگه این میخاسته زیر دست نامادری باشه که نتونه درس بخونه؟؟؟؟
      بعضی چیزا دست خود ادم نیست که!!!
      بعدم اینا مال روستاند یچی عرفه زن دوم داشتن
      من الان تو دانشگامون یکی از دوستام باباش دوتا زن داره
      اینقد برا ما جالب بود....... یه چیزه راحتیه برا اونا زن دوم داشتن
      ولی برا ماها نه

    8. Top | #8
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      واقعیت های تلخ جامعه

      فقر فرهنگی از فقر مالی خانمان سوز تره

      فقط میتونم بگم بیچاره اون بچه...
      زمان نمی ایستد و لحظه ها می روند
      قدر زندگی و باهم بودن را بیشتر بدانیم
      لطفا با تامل ببینید...

      من دغدغه دارم این روزها درسرزمینی زندگی میکنم که درآن دویدن سهم کسانی است که نمیرسندو رسیدن سهم کسانی است که نمیدوند.


    9. Top | #9

      Na-Omid
      نمایش مشخصات
      ماشالله پیش فعالن ...!
      10 سال بعد مهدکودک میزنه !!!!!
      جونی نیست
      انگار نوری نیست


    10. Top | #10
      کاربر باسابقه
      در انتظار تایید ایمیل

      Sheytani
      نمایش مشخصات
      آدم با دیدن عکس این زوج میتونه بهتر به مفهوم ضرب المثل زیر پی ببره

      که خدا نجار نیست ولی در و تخته رو خوب بهم جور میکنه

      واقعا که خیلی به هم میان...

      خیلی خوشگلن

      فکنم خودشون هم حاصل ازدواج فامیلی ان

    11. Top | #11
      کاربر باسابقه

      Khoshhalam
      نمایش مشخصات
      جهان سوم جاییست که ...
      ^______________________^

    12. Top | #12
      کاربر نیمه فعال

      Mamoli
      نمایش مشخصات
      ...

    13. Top | #13
      کاربر فعال

      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط mohadeseh نمایش پست ها
      عاقا چرا اینجوری میگیدددددددددددددددددد؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟
      ینی چی؟؟؟؟؟ همین که نخواسته مث بقیه معتاد بشه خودش خیلیه!!!!!!!!!!!
      مگه این میخاسته زیر دست نامادری باشه که نتونه درس بخونه؟؟؟؟
      بعضی چیزا دست خود ادم نیست که!!!
      بعدم اینا مال روستاند یچی عرفه زن دوم داشتن
      من الان تو دانشگامون یکی از دوستام باباش دوتا زن داره
      اینقد برا ما جالب بود....... یه چیزه راحتیه برا اونا زن دوم داشتن
      ولی برا ماها نه
      just in iran
      بله خاله بازی عرفه ، الان خیلیا خاله بازی می کنن ولی نه انقد جدی که پای بچه بیاد وسط!!!
      حالا اون بچه چه گناهی داره؟!
      آیا تو چنان که می نمایی ​، تنگی!
      ویرایش توسط mahmoud.n : 20 دی 1393 در ساعت 21:53

    14. Top | #14
      کاربر باسابقه
      در انتظار تایید ایمیل

      Sheytani
      نمایش مشخصات
      نقل قول نوشته اصلی توسط roshana نمایش پست ها
      جهان سوم جاییست که ...
      ببخشید کجاست؟؟

      راستی حقوق بشرو کی میدن؟

    15. Top | #15
      کاربر اخراجی

      Maghror
      نمایش مشخصات
      گربه دستش به گوشت نمیرسه!

      میگه ییف پیف بو میده!

    صفحه 1 از 5 12 ... آخرینآخرین

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن