سلام خوبين؟
اغا گفتم دلو بزنم به دريا بيام از شما ها بپرسم چه كاري بهتره
فقط قضيه يك عمر زندگي ي ادم در ميونه لطفا جوابي كه ميديد واقعا از روي حس انسان دوستيتون باشه و خواهشا هر چي ميدونيد دريغ نكنيد
چند روزيه دارم به ي موضوعي فكر ميكنم اونم اينه :
ببينيد من سال ٧٤ بدنيا اومدم-شهريور!
سال ٩٢مدرسه ام تموم شد و كنكور شركت كردم رتبه ام در حد پرستاري بم بود(خودمم كرماني ام)
من با تمام وجود عاشق داروسازي ام اونم نه هر دانشگاهي فقط علوم پزشكي شيراز
و خب رتبه پارسال من خيلي فاصله داشت با اين رشته!
خواستم بمونم پشت كنكور نذاشتن! بابا از ي طرف قُر ميزد مامان كه ديگه بدتر! از اونطرف با داييم كه مشورت كردم گفت بار سنگيني روي دوشت ميمونه و اگه داروسازي قبول تشي بعد از يك سال خيلي بد ميشه و همش سركوفته! خب راست هم ميگفت .بابامم رسما اعلام كرده بود كه هيچگونه پشتيباني مالي و عاطفي نخواهد كرد!(حق هم داشت سال اول اينهمه خرج كرد جوابش چي شد؟!)
خلاصه اينكه من وفتم رشته زبان و تصميم گرفتم ي سال ديگه بخونم براي كنكور (همزمان) اما رشته زبان واقعا سنگين بود و هر روز حتي پنج شنبه ها بايد ميرفتم دانشگاه و درسهاي اختصاصي همه ٤واحدي!!(اونايي ك رفتن دانشگاه ميدونن جهار واحدي چقدر سخت و سنگينه و اجثر رشته ها فقط دو واحدي ان) و خلاصه بگم نشد!
اين ترم رو مرخصي گرفتم از ارديبهشت شروع كردم خوندن همه دوستام و همكلاسيام خيلي ميگفتن نميشه نكن و اينا
راستش حالا مامانم ك در جريانه به پرستاري رفتن من راضيه!يعني همون رتبه رو بيارم و ي دانشگاه سطح پايين توي شهرستان مدرك بگيرم
حالا يچيزايي ك هست اينه كه
١-من همه فاميلامون دكتر-دندون پزشك-ماما-پرستارن يعني من اونا مقايسه ميشم و اين زبان اصلا ب چشم نمياد و همه با ي چشم حقارت نگام ميكنن و من از اين حس متنفرم!
٢-من مادرم همزمان با من كنكور داد براي ارشد و دولتي علوم پزشكي كرمان قبول شد و خودتون ببينين چه انتظارايي از من داشت و من براورده نكردم
٣-بابامم از رشته اي ك ميخونم خيلي راضي نيست!
٤-من ي خواهر دارم كه مطمعنم با اين همه تلاشي ك داره حتما پزشكي مياره و خونوادمم گفتن اشكال نداره تو دكتر نشدي بجاش خواهرت دكتر ميشه(يني انتظاراتشونو براورده ميكنه) چون الان ك سال اوله دبيرستانه روزاي تعطيل ١٠-١٢ساعت ميخونه و معدلشم ١٩.٩٠و خورده ايه
من سال اول معدلم ١٧ و خوردي شد!
هوش من از خواهرم بهتره و اين اثبات شده است و همه ميدونن اينو ولي اون فقط پشتكار داره
حالا با اين شرايط به نظر شما رشته داروسازي -هدفم - ديد جامعه و فاميلامون به من - براورده كردن ارزوي مادري ك حاضر بود منو بين الملل بفرسته ولي قبول نشدم!-
ارزشه اينو داره كه من يك سال ديگه بمونم و كنكور ٩٤شركت كنم اينبار جلو خونوادم وايسم و براي گرفتن حقم از زندگي از خودم دفاع كنم؟يعني انقد قُر بزنم تا راضي بشن انصراف بدم و از اول بخونم برا كنكور
يا نه ؟
هرچي امسال اوردم برم؟ (مهندسي بهتداشت حرفه اي هم دوست دارم)
-----
مشكل من انتخاب زبان يا داروسازي نيس منظورم اينه كه انسال برم همون پرستاري بم و از هدفم و ادمايي ك دوست دارم دور باشم يا اينكه بمونمو بجنگم و بخونم و داروسازي شيراز بيارم؟
ببخشيد وقتتونو گرفتم ولي خدايي جواب بدين از اين دوگانگي در بيام
Sent from my iPhone 5s using Tapatalk