سلام دوستان
یه مقاله سه بخشی رو که تقریبا با علم دبیرستان و اندکی سطح بالاتر هست رو در مورد جهان های موازی پیدا کردم . امروز قسمت اولشو قرار میدم :
ترجمه مقاله کاری از : آهو آریایی
آیا جهان های موازی واقعیت دارد ؟
در سال ۱۹۵۴/۱۳۳۳ دانشجوی دکترای جوان دانشگاه پرینستون، هیو اِوِرِت Hugh Everett، به ایدهی جالبی رسید: احتمال وجود داشتن جهانهای موازی، آن هم دقیقاً مانند جهان ما!این جهانها به جهان ما مربوطند، در اصل آنها شاخههای گوناگون از جهان ما و جهان ما شاخهای نشأت گرفته از آنها است. در این دنیاهای موازی جنگها به نتایج متفاوتی از جنگهای ما رسیدند، گونههایی که در دنیای ما منقرض شدند در آنها رشد و تکامل یافتند.
از آن زمان تا بهحال این ایدهی هیجانانگیز ذهنهای بسیاری را درگیر خود کرده است. تصور بودن دنیاهایی مانند دنیای ما، تا بهحال موضوع بسیاری از کتابها و فیلمهای علمیتخیلی بوده است و از آن بهعنوان توضیحی برای اتفاقات غیرعادی و فراطبیعی استفاده کردهاند.اما چرا فیزیکدان جوان و بااستعدادی مانند اورت باید با چنین ایدهای آیندهی کاری خود بهخطر بیاندازد؟
او با نظریهی جهانهای موازی درجستوجوی پاسخی برای این پرسش بود: چرا ذرات کوانتومی اینقدر بیقاعده و قانون رفتار میکنند؟ یک واحد کوانتومی، کوچکترین واحدی است که دانشمندان تابهحال به آن دست یافتهاند. مطالعه و بررسی دربارهی فیزیک کوانتوم از سال ۱۹۰۰ آغاز شد، هنگامیکه ماکس پلانک برای نخستین بار کوانتوم را به دنیای علم وارد کرد. یافتههای پلانک در زمینهی تابش جسم سیاه با قوانین کلاسیک فیزیک در تضاد بود و نشان میداد که باید قوانین دیگری بر اجزای کوچکتر جهان حکمرانی کنند.
عدم قطعیت هایزنبرگ
دنیای بسیار ریز کوانتوم، عجیبوغریب و ناآشنا است و ذرهها در حالتهای کوانتومی میتوانند به دلخواه رفتارهای دیگری داشته باشند. مثلاً فوتونها، بستههای کوچک نور، به دو شکل ذرهای و موجی رفتار میکنند مثل این میماند که وقتی دوستی به شما خیره شده است، ظاهر شما جامد و سخت باشد و وقتی رویش را برمیگرداند شما تبدیل به گاز شوید!
این رفتار دوگانه منجر به یافتن قاعدهای شد که آن را با نام «عدم قطعیت هایزنبرگ» میشناسیم. وِرنر هایزنبرگ بحثی را مطرح کرد که از این قرار بود: وقتی شما به ذرهای کوانتومی نگاه میکنید بر رفتار آن تأثیر خواهید گذاشت، بنابراین هرگز با قطعیت نمیتوانید دربارهی طبیعت و اصل ذرهی کوانتومی نظر دهید. علاوهبر این هرگز نمیتوانید با اطمینان و قطعیت همزمان سرعت حرکت و موقعیت ذره را تشخیص دهید و بسنجید. در آنِ واحد فقط اندازهگیری دقیق یکی از این ویژگیها ممکن است.این عدم قطعیت با تفسیر کوانتومی نیلز بور، فیزیکدان دانمارکی، هماهنگی کاملی داشت که بیان میکرد همهی ذرات کوانتومی فقط در یک حالت وجود ندارند، بلکه در لحظه، همهی حالتهای ممکن را در خود دارند. مجموع حالتهای کوانتومی ممکنِ ذرات را «تابع موج» و حالتی که در آن ذره در تمام حالتهای ممکناش وجود دارد را « اصل برهمنهی» مینامند.
پایان قسمت اول ، ادامه دارد ...