خانه شیمی

X
  • آخرین ارسالات انجمن

  •  

    صفحه 1 از 3 12 ... آخرینآخرین
    نمایش نتایج: از 1 به 15 از 33
    1. Top | #1
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه

      Mehrabon
      نمایش مشخصات

      ضرب المثل های فارسی بر اساس حروف الفبا

      سلام تو این تاپیک ضرب المثل های فارسی رو بر اساس ترتیب حروف الفبا قرار میدیم اگر کسی ضرب المثل خوب و پند اموزی بلده بنویسه تا همه استفاده کنیم:





      فصل « آ »
      آب از دستش نميچكه !
      آب از سر چشمه گله !
      آب از آب تكان نميخوره !
      آب از سرش گذشته !
      آب پاكي روي دستش ريخت !
      آب در كوزه و ما تشنه لبان ميگرديم !
      آب را گل آلود ميكنه كه ماهي بگيره !
      آب زير پوستش افتاده !
      آب كه يه جا بمونه، ميگنده .
      آبكش و نگاه كن كه به كفگير ميگه تو سه سوراخ داري !
      آب كه از سر گذشت، چه يك ذرع چه صد ذرع ـ چه يك ني چه چه صد ني !
      آب كه سر بالا ميره، قورباغه ابوعطا ميخونه !
      آب نمي بينه و گرنه شناگر قابليه !
      آبي از او گرم نميشه !
      آتش كه گرفت، خشك و تر ميسوزد !
      آخر شاه منشي، كاه كشي است !
      آدم با كسي كه علي گفت، عمر نميگه !
      آدم بد حساب، دوبار ميده !
      آدم تنبل، عقل چهل وزير داره !
      آدم خوش معامله، شريك مال مردمه !
      آدم دست پاچه، كار را دوبار ميكنه !
      آدم زنده، زندگي ميخواد !
      آدم گدا، اينهمه ادا ؟!
      آدم گرسنه، خواب نان سنگك مي بينه !
      آدم ناشي، سرنا را از سر گشادش ميزنه !
      آرد خودمونو بيختيم، الك مونو آويختيم !
      آرزو بر جوانان عيب نيست !
      آستين نو پلو بخور !
      آسوده كسي كه خر نداره --- از كاه و جوش خبر نداره !
      آسه برو آسه بيا كه گربه شاخت نزنه !
      آشپز كه دوتا شد، آش يا شوره يا بي نمك !
      آش نخورده و دهن سوخته !
      آفتابه خرج لحيمه !
      آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هيچي !
      آفتابه و لولهنگ هر دو يك كار ميكنند، اما قيمتشان موقع گرو گذاشتن معلوم ميشه !
      آمدم ثواب كنم، كباب شدم !
      آمد زير ابروشو برداره، چشمش را كور كرد !
      آنانكه غني ترند، محتاج ترند !
      آنچه دلم خواست نه آن شد --- آنچه خدا خواست همان شد .
      آنرا كه حساب پاكه، از محاسبه چه باكه ؟!
      آنقدر بايست، تا علف زير پات سبز بشه !
      آنقدر سمن هست، كه ياسمن توش گمه !
      آنقدر مار خورده تا افعي شده !
      آن ممه را لولو برد !
      آنوقت كه جيك جيك مستانت بود، ياد زمستانت نبود ؟
      آواز دهل شنيده از دور خوشه !
      ویرایش شده توسط مدیریت
      خلاف قوانین.

    2. Top | #2
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه

      Mehrabon
      نمایش مشخصات
      فصل « الف »
      اجاره نشين خوش نشينه !
      ارزان خري، انبان خري !
      از اسب افتاده ايم، اما از اصل نيفتاده ايم !
      از اونجا مونده، از اينجا رونده !
      از اون نترس كه هاي و هوي داره، از اون بترس كه سر به تو داره !
      از اين امامزاده كسي معجز نمي بينه !
      از اين دم بريده هر چي بگي بر مياد !
      از اين ستون بآن ستون فرجه !
      از بي كفني زنده ايم !
      از دست پس ميزنه، با پا پيش ميكشه !
      از تنگي چشم پيل معلومم شد --- آنانكه غني ترند محتاج ترند !
      از تو حركت، از خدا بركت .
      از حق تا نا حق چهار انگشت فاصله است !
      از خر افتاده، خرما پيدا كرده !
      از خرس موئي، غنيمته !
      از خر ميپرسي چهارشنبه كيه ؟!
      از خودت گذشته، خدا عقلي به بچه هات بده !
      از درد لا علاجي به خر ميگه خانمباجي !
      از دور دل و ميبره، از جلو زهره رو !
      از سه چيز بايد حذر كرد، ديوار شكسته، سگ درنده، زن سليطه !
      از شما عباسي، از ما رقاصي !
      از كوزه همان برون تراود كه در اوست ! (( گر دايره كوزه ز گوهر سازند ))
      از كيسه خليفه مي بخشه !
      از گدا چه يك نان بگيرند و چه بدهند !
      از گير دزد در آمده، گير رمال افتاد !
      از ماست كه بر ماست !
      از مال پس است و از جان عاصي !
      از مردي تا نامردي يك قدم است !
      از من بدر، به جوال كاه !
      از نخورده بگير، بده به خورده !
      از نو كيسه قرض مكن، قرض كردي خرج نكن !
      از هر چه بدم اومد، سرم اومد !
      از هول هليم افتاد توي ديگ !
      از يك گل بهار نميشه !
      از اين گوش ميگيره، از آن گوش در ميكنه !
      اسباب خونه به صاحبخونه ميره !
      اسب پيشكشي رو، دندوناشو نميشمرند !
      اسب تركمني است، هم از توبره ميخوره هم ازآخور !
      اسب دونده جو خود را زياد ميكنه !
      اسب را گم كرده، پي نعلش ميگرده !
      اسب و خر را كه يكجا ببندند، اگر همبو نشند همخو ميشند !
      استخري كه آب نداره، اينهمه قورباغه ميخواد چكار ؟!
      اصل كار برو روست، كچلي زير موست !
      اكبر ندهد، خداي اكبر بدهد !
      اگر بيل زني، باغچه خودت را بيل بزن !
      اگر براي من آب نداره، براي تو كه نان داره !
      اگر بپوشي رختي، بنشيني به تختي، تازه مي بينمت بچشم آن وختي !
      اگه باباشو نديده بود، ادعاي پادشاهي ميكرد !
      اگه پشيموني شاخ بود، فلاني شاخش بآسمان ميرسيد !
      اگه تو مرا عاق كني، منهم ترا عوق ميكنم !
      اگر جراحي، پيزي خود تو جا بنداز !
      اگه خدا بخواهد، از نر هم ميدهد !
      اگه خاله ام ريش داشت، آقا دائيم بود !
      اگه خير داشت، اسمشو مي گذاشتند خيرالله !
      اگر داني كه نان دادن ثواب است --- تو خود ميخور كه بغدادت خرابست !
      اگه دعاي بچه ها اثر داشت، يك معلم زنده نمي موند !
      اگه زاغي كني، روقي كني، ميخورمت !
      اگه زري بپوشي، اگر اطلس بپوشي، همون كنگر فروشي !
      اگه علي ساربونه، ميدونه شترو كجا بخوابونه !
      اگه كلاغ جراح بود، ماتحت خودشو بخيه ميزد .
      اگه لالائي بلدي، چرا خوابت نميبره !
      اگه لر ببازار نره بازار ميگنده !
      اگه مردي، سر اين دسته هونگ ( هاون ) و بشكن !
      اگه بگه ماست سفيده، من ميگم سياهه !
      اگه مهمون يكي باشه، صاحبخونه براش گاو مي كشه !
      اگه نخورديم نون گندم، ديديم دست مردم !
      اگه ني زني چرا بابات از حصبه مرد !
      اگه هفت تا دختر كور داشته باشه، يكساعته شوهر ميده !
      اگه همه گفتند نون و پنير، تو سرت را بگذار زمين و بمير !
      امان از خانه داري، يكي ميخري دو تا نداري !
      امان ازدوغ ليلي ، ماستش كم بود آبش خيلي !
      انگور خوب، نصيب شغال ميشه !
      اوسا علم ! اين يكي رو بكش قلم !
      اولاد، بادام است اولاد اولاد، مغز بادام !
      اول بچش، بعد بگو بي نمكه !
      اول برادريتو ثابت كن، بعد ادعاي ارث و ميراث كن !
      اول بقالي و ماست ترش فروشي !
      اول پياله و بد مستي !
      اول ، چاه را بكن، بعد منار را بدزد !
      اي آقاي كمر باريك، كوچه روشن كن و خانه تاريك !
      اين تو بميري، از آن تو بميري ها نيست !
      اينجا كاشون نيست كه كپه با فعله باشه !
      اين حرفها براي فاطي تنبون نميشه !
      اين قافله تا به حشر لنگه !
      اينكه براي من آوردي، ببر براي خاله ات !
      اينو كه زائيدي بزرگ كن !
      اين هفت صنار غير از اون چارده شي است !
      اينهمه چريدي دنبه ات كو ؟!
      اينهمه خر هست و ما پياده ميريم !
      ویرایش شده توسط مدیریت
      خلاف قوانین.

    3. Top | #3
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه

      Mehrabon
      نمایش مشخصات
      فصل ب



      با آل علي هر كه در افتاد ، ور افتاد .
      با اون زبون خوشت، با پول زيادت، يا با راه نزديكت !
      با اين ريش ميخواهي بري تجريش ؟
      با پا راه بري كفش پاره ميشه، با سر كلاه !
      با خوردن سيرشدي با ليسيدن نميشي !
      باد آورده را باد ميبرد !
      با دست پس ميزنه، با پا پيش ميكشه !
      بادنجان بم آفت ندارد !
      بارون آمد، تركها بهم رفت !
      بار كج به منزل نميرسد !
      با رمال شاعر است، با شاعر رمال، با هر دو هيچكدام با هرهيچكدام هر دو !
      بازي اشكنك داره ، سر شكستنك داره !
      بازي بازي، با ريش بابا هم بازي !
      با سيلي صورت خودشو سرخ نگهميداره !
      با كدخدا بساز، ده را بچاپ !
      با گرگ دنبه ميخوره، با چوپان گريه ميكنه !
      بالابالاها جاش نيست، پائين پائين ها راش نيست !
      بالاتو ديديم ، پائينتم ديديم !
      با مردم زمانه سلامي و والسلام .
      تا گفته اي غلام توام، ميفروشنت !
      با نردبان به آسمون نميشه رفت !
      با همين پرو پاچين، ميخواهي بري چين و ماچين ؟
      بايد گذاشت در كوزه آبش را خورد !
      با يكدست دو هندوانه نميشود برداشت !
      با يك گل بهار نميشه !
      با يك گل بهار نميشه !
      با يك گل بهار نميشه !
      به اشتهاي مردم نميشود نان خورد !
      به بهلول گفتند ريش تو بهتره يا دم سگ ؟ گفت اگر از پل جستم رريش من و گرنه دم سگ !
      بجاي شمع كافوري چراغ نفت ميسوزد !
      بچه سر پيري زنگوله پاي تابوته !
      بچه سر راهي برداشتم پسرم بشه، شوهرم شد !
      بخور و بخواب كار منه، خدا نگهدار منه !
      بد بخت اگر مسجد آدينه بسازد --- يا طاق فرود آيد، يا قبله كج آيد !
      به درويشه گفتند بساطتو جمع كن ، دستشو گذاشت در دهنش !
      بدعاي گربه كوره بارون نمياد !
      بدهكار رو كه رو بدي طلبكار ميشه !
      برادران جنگ كنند، ابلهان باوركنند !
      برادر پشت ، برادر زاده هم پشت
      خواهر زاده را با زر بخر با سنگ بكش!
      برادري بجا، بزغاله يكي هفت صنار !
      براي كسي بمير كه برات تب كنه !
      براي همه مادره، براي ما زن بابا !
      براي يك بي نماز، در مسجد و نمي بندند !
      براي يه دستمال قيصريه رو آتيش ميزنه !
      بر عكس نهند نام زنگي كافور !
      به روباهه گفتند شاهدت كيه ؟ گفت: دمبم !
      بزبون خوش مار از سوراخ در مياد !
      بزك نمير بهار مياد --- كنبزه با خيار مياد !
      بز گر از سر چشمه آب ميخوره !
      به شتره گفتند شاشت از پسه ، گفت : چه چيزم مثل همه كسه ؟!
      به شتر مرغ گفتند بار ببر، گفت : مرغم، گفتند : بپر، گفت : شترم !
      بعد از چهل سال گدايي، شب جمعه را گم كرده !
      بعد از هفت كره، ادعاي بكارت !
      بقاطر گفتند بابات كيه ؟ گفت : آقادائيم اسبه !
      به كيشي آمدند به فيشي رفتند !
      به گربه گفتند گهت درمونه، خاك پاشيد روش !
      به كچله گفتند : چرا زلف نميزاري ؟ گفت : من از اين قرتي گيريها خوشم نمياد !
      به كك بنده كه رقاص خداست !
      بگو نبين، چشممو هم ميگذارم، بگو نشنو در گوشمو ميگيرم، اما اگر بگي نفهمم، نميتونم !
      بگير و ببند بده دست پهلوون !
      بلبل هفت تا بچه ميزاره، شيش تاش سسكه، يكيش بلبل !
      بمالت نناز كه بيك شب بنده، به حسنت نناز كه بيك تب بنده !
      بماه ميگه تو در نيا من در ميام !
      بمرغشان كيش نميشه گفت !
      بمرگ ميگيره تا به تب راضي بشه !
      بوجار لنجونه از هر طرف باد بياد، بادش ميده !
      بهر كجا كه روي آسمان همين رنگه !
      به يكي گفتند : سركه هفت ساله داري ؟ گفت : دارم و نميدم، گفتند : چرا ؟ گفت : اگر ميدادم هفت ساله نميشد !
      به يكي گفتند : بابات از گرسنگي مرد . گفت : داشت و نخورد ؟ !
      بمير و بدم !
      به گاو و گوسفند كسي كاري نداره !
      بيله ديگ، بيله چغندر !
      ویرایش شده توسط مدیریت
      خلاف قوانین.

    4. Top | #4
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه

      Mehrabon
      نمایش مشخصات
      فصل پ


      پا را به اندازه گليم بايد دراز كرد !
      پاي خروستو ببند، بمرغ همسايه هيز نگو !
      پايين پايين ها جاش نيست، بالا بالا ها راش نيست !
      پز عالي، جيب خالي !
      پس از چهل سال چارواداري، الاغ خودشو نميشناسه !
      پس از قرني شنبه به نوروز ميافته !
      ***** مادرش را گاز گرفته !
      پسر خاله دسته ديزي !
      پسر زائيدم براي رندان، دختر زائيدم براي مردان، موندم سفيل و سرگردان !
      پدر كو ندارد نشان از پدر --- تو بيگانه خوانش نخوانش پسر !
      پشت تاپو بزرگ شده !
      پنج انگشت برادرند، برابر نيستند !
      پوست خرس نزده ميفروشه !
      پول است نه جان است كه آسان بتوان داد !
      پول پيدا كردن آسونه، اما نگهداريش مشكله !
      پول حرام، يا خرج شراب شور ميشه يا شاهد كور !
      پولدارها به كباب، بي پولها به بوي كباب ،
      پول ما سكه عُمَر داره !
      پياده شو با هم راه بريم !
      پياز هم خودشو داخل ميوه ها كرده !
      پي خر مرده ميگرده كه نعلش را بكنه !
      پيراهن بعد از عروسي براي گل منار خوبه !
      پيرزنه دستش به درخت گوجه نميرسيد، مي گفت : ترشي بمن نميسازه !
      پيش از آخوند منبر نرو !
      پيش رو خاله، پشت سر چاله !
      پيش قاضي و معلق بازي !
      ویرایش شده توسط مدیریت
      خلاف قوانین.

    5. Top | #5
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه

      Mehrabon
      نمایش مشخصات
      فصل ت



      تا ابله در جهانه، مفلس در نميمانه !
      تابستون پدر يتيمونه !
      تا پريشان نشود كار بسامان نرسد !
      تا ترياق از عراق آرند، مار گزيده مرده باشد !
      تا تنور گرمه نون و بچسبون !
      تا چراغ روشنه جونورها از سوراخ ميان بيرون !
      تا شغال شده بود به چنين سوراخي گير نكرده بود !
      تا كركس بچه دارشد، مردار سير نخورد !
      تا ****** گاو بشه ، دل مادرش آب ميشه !
      تا مار راست نشه توي سوراخ نميره !
      تا نازكش داري نازكن، نداري پاهاتو دراز كن !
      تا نباشد چيزكي مردم نگويند چيزها !
      تا هستم بريش تو بستم !
      تب تند عرقش زود در مياد !
      تخم دزد، شتر دزد ميشه !
      تخم نكرد نكرد وقتي هم كرد توي كاهدون كرد !
      تا تو فكر خر بكني ننه، منو در بدر ميكني ننه !
      ترب هم جزء مركبات شده !
      ترتيزك خريدم قاتق نونم بشه، قاتل جونم شد !
      تره به تخمش ميره، حسني به باباش !
      تعارف كم كن و بر مبلغ افزا !
      تغاري بشكنه ماستي بريزد --- جهان گردد به كام كاسه ليسان !
      تف سر بالا، بر ميگرده بريش صاحبش !
      تلافي غوره رو سر كوره در مياره !
      تنبان مرد كه دو تا شد بفكر زن دوم ميافته !
      تنبل مرو به سايه، سايه خودش ميآيه !
      تنها بقاضي رفته خوشحال برميگرده !
      تو از تو، من ازبيرون !
      تو بگو (( ف )) من ميگم فرحزاد !
      توبه گرگ مرگه !
      تو كه ني زن بودي چرا آقا دائيت از حصبه مرد !
      تومون خودمونو ميكشه، بيرونمون مردم را !
      توي دعوا نون و حلوا خير نميكنند !
      ویرایش شده توسط مدیریت
      خلاف قوانین.

    6. Top | #6
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه

      Mehrabon
      نمایش مشخصات
      فصل ج



      جا تره و بچه نيست !
      جاده دزد زده تا چهل روز امنه !
      جايي نميخوابه كه آب زيرش بره !
      جايي كه ميوه نيست چغندر ، سلطان مركباته !
      جواب ابلهان خاموشيست !
      جواب هاي، هويه !
      جواني كجائي كه يادت بخير !
      جوجه را آخر پائيز ميشمرند !
      جوجه همسشه زير سبد نميمونه !
      جون بعزرائيل نميده !
      جهود، خون ديده !
      جهود، دعاش را آورده !
      جيبش تار عنكبوت بسته !
      جيگر جيگره ، ديگر ديگره !
      ویرایش شده توسط مدیریت
      خلاف قوانین.

    7. Top | #7
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه

      Mehrabon
      نمایش مشخصات
      فصل چ



      چار ديواري اختياري !
      چاقو دسته خودشو نميبره !
      چاه كن هميشه ته چاهه !
      چاه مكن بهر كسي، اول خودت، دوم كسي !
      چاه نكنده منار دزديده !
      چرا توپچي نشدي !
      چراغي كه به خونه رواست، به مسجد حرام است !
      چشته خور بدتر از ميراث خوره !
      چشم داره نخودچي، ابرو نداره هيچي !
      چشمش آلبالو گيلاس مي چينه !
      چشمش هزار كار ميكنه كه ابروش نميدونه !
      چغندر گوشت نميشه، دشمنم دوست نميشه !
      چنار در خونه شونو نمي بينه !
      چوب خدا صدا نداره ، هر كي بخوره دوا نداره !
      چوب دو سر طلا ست !
      چوب را كه برداري، گربه دزده فرار ميكنه !
      چوب معلم گله، هر كي نخوره خله !
      چو به گشتي، طبيب از خود ميازار --- چراغ از بهر تاريكي نگه دار !
      چو دخلت نيست خرج آهسته تر كن --- كه گوهر فرو شست يا پيله ور!
      چه خوشست ميوه فروشي --- گر كس نخرد خودت بنوشي !
      چه عزائيست كه مرده شور هم گريه ميكنه !
      چه علي خواجه، چه خواجه علي !
      چه مردي بود كز زني كم بود !
      چيزي كه شده پاره، وصله ور نمي داره !
      چيزي كه عوض داره گله نداره !
      ویرایش شده توسط مدیریت
      خلاف قوانین.

    8. Top | #8
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه

      Mehrabon
      نمایش مشخصات
      فصل ح


      چیزی پیدا نکردم اگه کسی میدونه بذاره
      ویرایش شده توسط مدیریت
      خلاف قوانین.

    9. Top | #9
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه

      Mehrabon
      نمایش مشخصات
      فصل خ


      خار را در چشم ديگران مي بينه و تير را در چشم خودش نمي بينه !
      خاشاك به گاله ارزونه، شنبه به جهود !
      خاك خور و نان بخيلان مخور ! (( ... خار نه اي زخم ذليلان مخور ))
      خاك كوچه براي باد سودا خوبه !
      خال مهرويان سياه و دانه فلفل سياه --- هر دو جانسوز است اما اين كجا و آن كجا ؟!
      خاله ام زائيده، خاله زام هو كشيده !
      خاله را ميخواهند براي درز ودوز و گرنه چه خاله چه يوز !
      خاله سوسكه به بچه اش ميگه : قربون دست و پاي بلوريت !
      خانه اي را كه دو كدبانوست، خاك تا زانوست !
      خانه اگر پر از دشمن باشه بهتره تا خالي باشه !
      خانه خرس و باديه مس ؟
      خانه داماد عروسيست، خانه عروس هيچ خبري نيست !
      خانه دوستان بروب و در دشمنان را مكوب !
      خانه قاضي گردو بسياره شماره هم داره !
      خانه كليمي نرفتم وقتي هم رفتم شنبه رفتم !
      خانه نشيني بي بي از بي چادريست !
      خانه همسايه آش ميپزند بمن چه ؟!
      خدا به آدم گدا، نه عزا بده نه عروسي !
      خدا برف را به اندازه بام ميده !
      خدا جامه ميدهد كو اندام ؟ نان ميدهد كو دندان ؟
      خدا خر را شناخت، شاخش نداد !
      خدا داده بما مالي، يك خر مانده سه تا نالي !
      خدا دير گيره، اما سخت گيره !
      خدا را بنده نيست !
      خدا روزي رسان است، امااِهني هم مي خواد !
      خدا سرما را بقدر بالا پوش ميده !
      خدا شاه ديواري خراب كنه كه اين چاله ها پر بشه !
      خدا گر ببندد ز حكمت دري --- ز رحمت گشايد در ديگري !
      خدا ميان دانه گندم خط گذاشته !
      خدا ميخواهد بار را بمنزل برساند من نه، يك خر ديگه !
      خدا نجار نيست اما در و تخته رو خوب بهم ميندازه !
      خدا وقتي بخواد بده، نميپرسه تو كي هستي ؟
      خدا وقتي ها ميده، ور ور جماران هم ، ها ميده !
      خدا همه چيز را به يك بنده نمي ده !
      خدا همونقدر كه بنده بد داره، بنده خوب هم داره !
      خدايا آنكه را عقل دادي چه ندادي و آنكه را عقل ندادي چه دادي ؟ ((خواجه عبدالله انصاري ))
      خدا يه عقل زياد بتو بده يه پول زياد بمن !
      خر، آخور خود را گم نميكنه !
      خراب بشه باغي كه كليدش چوب مو باشه !
      خر، ار جل ز اطلس بپوشد خر است !
      خر است و يك كيله جو !
      خر از لگد خر ناراحت نميشه !
      خر باربر، به كه شير مردم در !
      خر به بوسه و پيغام آب نمي خوره !
      خربزه شيرين مال شغاله !
      خربزه كه خوردي بايد پاي لرزش هم بشيني !
      خربزه ميخواهي يا هندوانه : هر دو دانه !
      خربيارو باقلا بار كن !
      خر، پايش يك بار به چاله ميره !
      خرج كه از كيسه مهمان بود --- حاتم طايي شدن آسان بود !
      خر چه داند قيمت نقل و نبات ؟
      خر خالي يرقه ميره !
      خر، خسته - صاحب خر، ناراضي !
      خر خفته جو نمي خوره !
      خر ديزه است، به مرگ خودش راضي است تا ضرر بصاحبش بزنه !
      خر را با آخورميخوره، مرده را با گور !
      خر را جايي مي بندند كه صاحب خر راضي باشه !
      خر را كه به عروسي ميبرند، براي خوشي نيست براي آبكشي است !
      خر را گم كرده پي نعلش ميگرده !
      خر، رو به طويله تند ميره !
      خرس، تخم ميكنه يا بچه ؟ از اين دم بريده هر چي بگي برمياد !
      خرس در كوه، بو علي سيناست !
      خرس شكار نكرده رو پوستشو نفروش !
      خر سواري را حساب نميكنه !
      خر، سي شاهي ، پالون دو زار !
      خر كريم را نعل كردن !
      خر كه جو ديد، كاه نميخوره !
      خر، كه علف ديد گردن دراز ميكنه !
      خر گچ كش روز جمعه از كوه سنگ مياره !
      خر *** راپالانشو بر نميدارند!
      خر ما از كرگي دم نداشت !
      خر ناخنكي صاحب سليقه ميشود !
      خروار نمكه، مثقال هم نمكه !
      خر وامانده معطل چشه !
      خروسي را كه شغال صبح ميبره بگذار سر شب ببره !
      خر، همان خره پالانش عوض شده !
      خريت ارث نيست بهره خداداده س !
      خري كه از خري وابمونه بايد يال و دمشو بريد !
      خوشبخت آنكه خورد و كِشت، بدبخت آنكه مرد و هِشت !
      خواب پاسبان، چراغ دزده !
      خنده كردن دل خوش ميخواد و گريه كردن سر وچشم !
      خواهر شوهر، عقرب زير فرشه !
      خواست زير ابروشو برداره، چشماشو كور كرد !
      خواهي نشوي رسوا همرنگ جماعت شو !
      خوبي لر به آنست كه هر چه شب گويد روزنه انست !
      خودتو خسته ببين، رفيقتو مرده !
      خودشو نميتونه نگهداره چطور منو نگهميداره ؟
      خود گوئي و خود خندي، عجب مرد هنر مندي !
      خودم كردم كه لعنت بر خودم باد !
      خوردن خوبي داره ، پس دادن بدي !
      خوشا بحال كساني كه مردند و آواز ترا نشنيدند !
      خوشا چاهي كه آب از خود بر آرد !
      خوش بود گر محك تجربه آيد بميان --- تا سيه روي شود هر كه دراو غش باشد .
      خوش زبان باش در امان باش !
      خولي بكفم به كه كلنگي بهوا !
      يك ده آباد به از صد شهر خراب !
      خونسار است و يك خرس !
      خير در خانه صاحبش را ميشناسد !
      خيك بزرگ، روغنش خوب نميشه !
      ویرایش شده توسط مدیریت
      خلاف قوانین.

    10. Top | #10
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه

      Mehrabon
      نمایش مشخصات
      فصل د



      دادن بديوانگي گرفتن بعاقلي !
      دارندگيست و برازندگي !
      داري طرب كن، نداري طلب كن !
      داشتم داشتم حساب نيست، دارم دارم حسابه !
      دانا داند و پرسد نادان نداند و نپرسد !
      دانا گوشت ميخورد نادان چغندر !
      دانه فلفل سياه و خال مهرويان سياه --- هر دو جانسوز است اما اين كجا و آن كجا !
      دايه از مادر مهربانتر را بايد پستن بريد !
      دختر، تخم تر تيزك است !
      دختر تنبل، مادر كدبانو را دوست داره !
      دخترميخوهي ماماش را بين --- كرباس ميخواهي پهناش را ببين !
      دختر همسايه هر چه چل تر براي ما بهتر !
      دختري كه مادرش تعريف بكنه براي آقا دائيش خوبه !
      درازي شاه خانم به پهناي ماه خانم در !
      در بيابان گرسنه را شلغم پخته به ز نقره خام !
      در بيابان لنگه كفش، نعمت خداست !
      در پس هر گريه آخر خنده ايست !
      در جنگ، حلوا تقسيم نميكنند !
      در جواني مستي، در پيري سستي، پس كي خدا پرستي ؟!
      در جهان هر كس كه داره نان مفت، ميتواند حرفهاي خوب گفت !
      در جهنم عقربي هست كه از دستش به مار غاشيه پناه ميبرند !
      در جيبش را تار عنكبوت گرفته است !
      در چهل سالگي طنبور ميآموزد در گور استاد خواهد شد !
      در حوضي كه ماهي نيست ، قورباغه سپهسالاره !
      در خانه ات را ببند همسايه تو دزد نكن !
      در خانه اگر كس است يكحرف بس است !
      در خانه بيعاره ها نقاره ميزنند !
      در خانه مور، شبنمي طوفانست !
      در خانه هر چه، مهمان هر كه !
      درخت اگر متحرك شدي ز جاي بجاي --- نه جور اره كشيدي نه جفاي تبر !
      درخت پر بار، سنگ ميخوره !
      درخت پر بار، سنگ ميخوره !
      درخت كاهلي بارش گرسنگي است !
      درخت كج جز بآتش راست نميشه !
      درخت گردكان باين بلندي --- درخت خربزه الله اكبر !
      درخت هر چه بارش بيشتر بشه، سرش پائين تر مياد !
      درد دل خودم كم بود، اينهم قرقر همسايه !
      درد، كوه كوه مياد، مومو ميره !
      در دروازه را ميشه بست، اما در دهن مردم و نميشه بست !
      در دنيا هميشه بيك پاشنه نميچرخه !
      در دنيا يه خوبي ميمونه يه بدي !
      در ديزي وازه، حياي گربه كجا رفته !
      در زمستان، الو، به از پلوه !
      در زمستان يه جل بهتر از يه دسته گله !
      درزي در كوزه افتاد !
      در زير اين گنبد آبنوسي، يكجا عزاست يكجا عروسي !
      درس اديب اگر بود زمزمه محبتي --- جمعه به مكتب آورد طفل گريز پاي را . ((‌ نظيري نيشابوري ))
      در شهر كورها يه چشمي پادشاست !
      در شهر ني سواران بايد سوار ني شد !
      در عفو لذتيست كه در انتقام نيست !
      در كار خير حاجت هيچ استخاره نيست ! ((‌ حافظ شيرازي ))
      در كف شير نر خونخواره اي --- غير از تسليم و رضا كو چاره اي ؟
      در مجلس خود راه مده همچو مني را --- كافسرده دل افسرده كند انجمني را !
      درم داران عالم را كرم نيست --- كريمان را بدست اندر درم نيست !
      در مسجده، نه كند نيست نه سوزوندني !
      در نمك ريختن توي ديگ بايد به مرد پشت كرد !
      درويش از ده رانده، ادعاي كدخدائي كند !
      درويش موميائي، هي ميگي و نميائي !
      درويش را گفتند : در دكانتو ببند دهنشو هم گذاشت !
      در، هميشه بيك پاشنه نميگرده !
      درهفت آسمان يك ستاره نداره !
      دزد،آب گرون ميخوره !
      دزد بازار آشفته ميخواهد!
      دزد باش و مرد باش !
      دزد به يك راه ميرود، صاحب مال به هزار راه !
      دزد حاضر و بز حاضر !
      دزد ناشي به كاهدون ميزنه !
      دزدي آنهم شلغم ؟ !
      دزدي كه نسيم را بدزدد دزد است !
      دست بالاي دست بسيار است . (( در جهان پيل مست بسيار است ... ))
      دست به دنبك هر كي بزني صدا ميده !
      دست بريده قدر دست بريده را ميدونه !
      دست بشكند در آستين، سر بشكند دركلاه !
      دست بيچاره چون بجان نرسد --- چاره جز پيرهن دريدن نيست !
      دست بي هنر كفچه گدئيست !
      دست پشت سر نداره !
      دست پيش را گرفته كه پس نيفته !
      دستت چربه، بمال سرت !
      دستت چو نميرسد به خانم --- درياب كنيز مطبخي را !
      دستت چو نميرسد به كوكو، خشكه پلو را فرو كو !
      دست تنگي بدتر از دلتنگي است !
      دست خالي براي تو سر زدن خوبه !
      دست در كاسه و مشت در پيشاني !
      دست، دست را ميشناسه !
      دست دكاندار تلخ است !
      دست راست را از چپ نميشناسه !
      دستش به خر نميرسه پالان خر را بر ميدارد !
      دستش به دم گاو بند شده !
      دستش به عرب و عجم بند شده است !
      دستش بدهنش ميرسه !
      دستش در كيسه خليفه است !
      دستش را به كمرش گرفته كه از بيگي نيفته !
      دستش شيره ايست يا دستش چسبناك است !
      دستش را توي حنا گذاشت !
      دست شكسته بكار ميره، دل شكسته بكار نميره !
      دست شكسته وبال گردنه !
      دستش نمك نداره !
      دست كار دل و نميكنه و دل كار دست و نميكنه !
      دستش كجه !
      دست كه به چوب بردي گربه دزده حساب كار خودشو ميكنه !
      دست كه بسيار شد بركت كم مي شود !
      دست ما كوتاه و خرما بر نخيل . (( پاي ما لنگ است و منزل بس دراز )) ((‌ حافظ شيرازي ))
      دست ننت درد نكنه !
      دست و روت را بشور منم بخور !
      دست و رويش را با آب مرده شور خانه شسته است !
      دستي را كه حاكم ببره خون نداره يا ديه نداره !
      دستي را كه نميتوان بريد بايد بوسيد !
      دستي را كه از من بريد، خواه سگ بخورد خواه گربه !
      دشمنان در زندن با هم دوست شوند !
      دشمن دانا بلندت ميكند --- بر زمينت ميزند نادان دوست !
      دشمن دانا كه غم جان بود --- بهتر از دوست كه نادان بود . ((‌ نظامي ))
      دشمن نتوان حقير و بيچاره شمرد . (( داني كه چه گفت زال با رستم گرد )) ((‌ سعدي ))
      دعا خانه صاحبش را ميشناسد !
      دعا كن (( الف )) بميره يا دعا كن بابات بميره !
      دعوا سر لحاف ملا نصرالدين بود !
      دلاكها كه بيكار ميشوند سر هم را ميتراشند !
      دل بيغم دراين عالم نباشد --- اگر باشد بني آدم نباشد .
      دل سفره نيست كه آدم پيش هر كس باز كنه !
      دلش درو طاقچه نداره !
      دلم خوشه زن بگم اگر چه كمتر از سگم !
      دلو هميشه از چاه درست در نمياد !
      دماغش را بگيري جانش در مياد !
      دم خروس از جيبش پيداست !
      دمش را توي خمره زده است !
      دندن اسب پيشكشي را نميشمارند !
      دنده را شتر شكست، تاوانش را خر داد !
      دنيا پس از مرگ ما، چه دريا چه سراب !
      دنيا دمش درازه !
      دنيا جاي آزمايش است، نه جاي آسايش !
      دنيا، دار مكافاته !
      دنيا را آب ببره او راخواب ميبره !
      دنيا را هر طور بگيري ميگذره !
      دنيايش مثل آخرت يزيده !
      دنيا محل گذره !
      دو تا در را پهلوي هم ميگذارند براي اينست كه به درد هم برسند !
      دو خروس بچه از يك مرغ پيدا ميشوند، يكي تركي ميخونه يكي فارسي !
      دود از كنده بلند ميشه !
      دود، روزنه خودشو پيدا ميكنه !
      دو دستماله ميرقصه !
      دور اول و بد مستي ؟
      دور دور ميرزا جلاله ، يك زن به دو شوهر حلاله !
      دوري و دوستي !
      دوست آنست كه بگرياند. دشمن آنست كه بخنداند !
      دوست همه كس، دوست هيچكس نيست !
      دوستي بدوستي در، جو بيار زرد آلو ببر !
      دوستي دوستي از سرت ميكنند پوستي ؟!
      دوصد گفته چو نيم كردار نيست !
      دو صد من استخوان بايد كه صدمن بار بردارد !
      دوغ در خانه ترش است !
      دوغ و دوشاب در نظرش يكيست !
      دو قرت و نيمش باقيه !
      دو قرص نان اگر از گندم است و گر از جو --- دوتاي جامه اگر كهنه است و گر از نو .
      هزار مرتبه بهتر بنزد ابن يمين --- زفرمملكت كيقباد و كيخسرو .
      ده انگشت را خدا برابر نيافريده !
      ده، براي كدخدا خوبه و برادرش !
      ده درويش در گليمي بخسبند و دو پادشاه در اقليمي نگنجند .
      دهنش آستر داره !
      دهنش چاك و بست نداره !
      دهن مردم را نميشود بست !
      دهنه جيبش را تار عنكبوت گرفته !
      ديده مي بينه، دل ميخواد !
      دير آمده زود ميخواد بره !
      دير زائيده زود ميخواد بزرگ كنه !
      ديشب همه شب كمچه زدي كو حلوا ؟!
      ديگ به ديگ ميگه روت سياه ، سه پايه ميگه صل علي !
      ديگران كاشتند ما خورديم، ما ميكاريم ديگران بخورند !
      ديگ ملا نصرالدين است !
      ديوار حاشا بلنده !
      ديوار موش داره ، موش هم گوش داره !
      ديوانه چو ديوانه به بيند خوشش آيد !
      ویرایش شده توسط مدیریت
      خلاف قوانین.

    11. Top | #11
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه

      Mehrabon
      نمایش مشخصات
      فصل ذ





      ذات نايافته از هستي بخش --- كي تواند كه شود هستي بخش ؟! (( جامي ))
      ذره ذره كاندرين ارض و سماست --- جنس خود را همچو كاه و كهرباست . ((مولوي ))
      ذره ذره جمع گردد وانگهي دريا شود .
      ویرایش شده توسط مدیریت
      خلاف قوانین.

    12. Top | #12
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه

      Mehrabon
      نمایش مشخصات
      فصل ر




      راستي هيبت اللهي يا ميخواهي منو بترسوني ؟!
      راه دزد زده تا چهل روز امنه !
      راه دويده، كفش دريده !
      رحمت بكفن دزد اولي !
      رخت دو جاري را در يك طشت نميشه شست !
      رستم است و يكدست اسلحه !
      رستم در حمام است !
      رستم صولت و افندي پيزي !
      رسيده بود بلايي ولي به خير گذشت . (( نريخت درد مي و محتسبز دير گذشت ... )) (( آصفي هروي ))
      رطب خورده كي منع رطب چون كند !
      رفت زير ابروش را برداره چشمش را هم كور كرد !
      رفت به نان برسه بجان رسيد !
      رفتم ثواب كنم كباب شدم !
      رفتم خونه خاله دلم واشه ، خاله خسبيد دلم پوسيد !
      رفتم شهر كورها ، ديدم همه كور، منهم كور !
      رقاصه نميتونست برقصه ميگفت زمين كجه !
      رند را بند و **** را پند سود نكند !
      رنگم ببين و حالمو نپرس !
      روبرو خاله و پشت سر چاله !
      روده بزرگه روده كوچيكه رو خورد !
      روز از نو، روزي از نو !
      روز گار آئينه را محتاج خاكستر كند !
      روزگار است اينكه گه عزت دهد و گه خوار دارد --- چرخ بازيگر از اين بازيچه ها بسيار دارد .(( قائم مقام فراهاني ))
      روزه خوردنشو ديدم، ولي نماز كردنش را نديده ام !
      روزي به قدمه !
      روزي گريه دست زن شلخته است !
      روضه خوان پشمه چال است !
      روغن چراغ ريخته وقف امامزاده !
      روغن روي روغن ميره ، بلغور، خشك ميمونه !
      رو مسخرگي پيشه كن و مطربي آموز --- تا داد خود از كهتر و مهتر بستاني . (( عبيد زاكاني ))
      روي گدا سياهه ولي كيسه اش پره !
      ريسمان سوخت و كجيش بيرون نرفت !
      ريش و قيچي هر دو در دست شماست !
      ویرایش شده توسط مدیریت
      خلاف قوانین.

    13. Top | #13
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه

      Mehrabon
      نمایش مشخصات
      فصل ز



      ز آب خرد، ماهي خرد خيزد --- نهنگ آن به كه از دريا گريزد !
      زاغم زد و زو غم زد، پس مانده كلاغ كورم زد !
      زبان بريده بكنجي نشسته صم بكم --- به از كسي كه نباشد زبانش اندر حكم . (( سعدي ))
      زبان خر را خلج ميدونه !
      زبان خوش، مار را از سوراخ بيرون ميآورد !
      زبان سرخ سر سبز ميدهد بر باد --- بهوش باش كه سر در سر زبان نكني .
      زبان گوشت است بهر طرف كه بچرخاني ميچرخه !
      زخم زبان از زخم شمشير بدتره !
      زدي ضربتي ضربتي نوش كن !
      زرد آلو را ميخورند براي هسته اش !
      زرنگي زياد فقر ميآره !
      زرنگي زياد مايه جوانمرگيست !
      ز عشق تا بصبوري هزار فرسنگ است ! (( دلي كه عاشق و صابر بود مگر سنگ است ؟ )) (( سعدي ))
      زعفران كه زياد شد بخورد خر ميدهند !
      زكوة تخم مرغ يك دانه پنبه دونه است !
      زمانه ايست كه هر كس بخود گرفتار است ! (( تو هم در آينه حيران حسن خويشي ... )) (( آصفي هروي ))
      زمانه با تو نسازد، تو با زمانه بساز!
      زمستان رفت و رو سياهي به زغال موند !
      زن آبستن گل ميخوره اما گل داغستان !
      زن ازغازه سرخ رو شود و مرد از غزا !
      زن بد را اگر در شيشه هم بكنند كار خودشو ميكنه !
      زن بلاست ، اما الهي هيچ خانه اي بي بلا نباشه !
      زن بيوه را ميوه اش ميخواهند !
      زن تا نزائيده دلبره، وقتيكه زائيد مادره !
      زن جوان را تيري به پهلو نشيند به كه پيري !
      زن راضي، مرد راضي، گور پدر قاضي !
      زن سليطه سگ بي قلاده است !
      زن كه رسيد به بيست، بايد بحالش گريست !
      زنگوله پاي تابوت !
      زن نجيب گرفتن آسونه، ولي نگهداريش مشكله !
      زن و شوهر جنگ كنند، ابلهان باور كنند !
      زني كه جهاز نداره، اينهمه ناز نداره !
      زورش بخر نميرسه پالون خر را بر ميداره !
      زور داري، حرفت پيشه !
      زور دار پول نميخواد، بي زور هم پول نميخواد !
      زهر طرف كه كشته شود اسلام است !
      زير اندزش زمين است و رواندازش آسمون !
      زير پاي كسي پوست خربزه گذاشتن !
      زير دمش سست است !
      زير ديگ اتش است و زير آدم آدم !
      زير سرش بلنده !
      زير شالش قرصه !
      زير كاسه نيم كاسه ايست .
      زيره به كرمان ميبره !
      ویرایش شده توسط مدیریت
      خلاف قوانین.

    14. Top | #14
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه

      Mehrabon
      نمایش مشخصات
      فصل س






      سال به دوازده ماه ما مي بينيم يكدفعه هم تو ببين !
      سال به سال دريغ از پارسال !
      سالها ميگذاره تا شنبه به نوروز بيفته !
      سالي كه نكوست از بهارش پيداست !
      سبوي خالي را بسبوي پر مزن !
      سبوي نو آب خنك دارد !
      سبيلش آويزان شد !
      سبيلش را بايد چرب كرد !
      سپلشت آيد و زن زايد و مهمان عزيزت برسد !
      سخن خود تو كجا شنيدي، اونجا كه حرف مردمو شنيدي !
      سر بريده سخن نگويد !
      سر بزرگ بلاي بزرگ داره !
      سر بشكنه در كلاه، دست بشكنه در آستين !
      سر بي صاحب ميتراشه !
      سر بيگناه، پاي دار ميره اما بالاي دار نميره !
      سر پيري و معركه گيري !
      سر تراشي را از سر كچل ما ميخواد ياد بگيره !
      سر حليم روغن ميرود !
      سر خر باش، صاحب زر باش !
      سر را با پنبه ميبرد !
      سر را قمي مي شكنه تاوانش را كاشي ميده !
      سر زلف تو نباشد سر زلف دگري !
      سرش از خودش نيست .
      سرش به تنش زيادي ميكنه !
      سرش به كلاش ميارزه !
      سرش بوي قرمه سبزي ميده !
      سرش توي حسابه !
      سرش توي لاك خودشه !
      سرش جنگه اما دلش تنگه !
      سرش را پيراهن هم نميدونه !
      سر قبري گريه كن كه مرده توش باشه !
      سر قبرم كثافت نكن از فاتحه خواندنت گذشتم !
      سر كچل را سنگي و ديوانه را دنگي !
      سر كچل و عرقچين !
      سركه مفت از عسل شيرين تره !
      سركه نقد بهتر از حلواي نسيه است !
      سركه نه در راه عزيزان بود --- بار گرانيست كشيدن بدوش ! (( سعدي ))
      سر گاو توي خمره گير كرده !
      سر گنجشكي خورده !
      سر گنده زير لحافه !
      سرم را ميشكنه نخودچي جيبم ميكنه !
      سرم را سرسري متراش اي استاد سلماني --- كه ما هم در ديار خود سري داريم و ساماني .
      سرنا را از سر گشادش ميزنه !
      سرناچي كم بود يكي هم از غوغه اومد !
      سري را مه درد نيمكند دستمال مبند !
      سري كه عشق ندارد كدوي بي بار است . (( لبي كه خنده ندارد شكاف ديوار است ... ))
      سري كه عشق ندارد كدوي بي بار است . (( لبي كه خنده ندارد شكاف ديوار است ... ))
      سزاي گرانفروش نخريدنه !
      سسك هفت تا بچه ميآره يكيش بلبله !
      سفره بي نان جله، كوزه بي آب گله !
      سفره نيفتاده ( نينداخته ) بوي مشك ميده !
      سفره نيفتاده يك عيب داره ! سفره افتاده هزار عيب !
      سفيد سفيد صد تومن، سرخ و سفيد سيصد تومن، حالا كه رسيد به سبزه هر چي بگي ميارزه !
      سقش سياه است !
      سگ بادمش زير پاشو جارو ميكنه !
      سگ باش، كوچك خونه نباش !
      سگ پاچه صاحبش را نميگيره !
      سگ، پدر نداشت سراغ حاج عموشو ميگرفت !
      سگ چيه كه پشمش باشه !
      سگ درحضور به از برادر دور !
      سگ در خانه صاحبش شيره !
      سگ داد و سگ توله گرفت !
      سگ دستش نميشه داد كه اخته كنه !
      سگ را كه چاق كنند هار ميشه !
      سگ زرد برادر شغاله !
      سگست آنكه با سگ رود در جوال !
      سگ سفيد ضرر پنبه فروشه !
      سگ سير دنبال كسي نميره !
      سگش بهتر از خودشه !
      سگ كه چاق سد گوشتش خوراكي نميشه !
      سگ گر و قلاده زر ؟!
      سگ ماده در لانه، شير است !
      سگ نازي آباده، نه خودي ميشناسه نه غريبه !
      سگ نمك شناس به از آدم ناسپاس !
      سگي به بامي جسته گردش به ما نشسه !
      سگي كه براي خودش *** نميكند براي ديگران كشك نخواهد كرد !
      سگي كه پارس كنه ، نميگيره !
      سلام روستائي بي طمع نيست !
      سنده را انبر دم دماغش نميشه برد !
      سنگ به در بسته ميخوره !
      سنگ بزرگ علامت نزدنه !
      سنگ بنداز بغلت واشه !
      سنگ خاله قورباغه را گرو ميكشه !
      سنگ كوچك سر بزرگ را ميشكنه !
      سنگ مفت، گنجشك مفت !
      سنگي را كه نتوان برداشت بايد بوسد و گذاشت !
      سواره از پياده خبر نداره، سير از گرسنه !
      سودا، به رضا، خويشي بخوشي .
      سودا چنان خوشست كه يكجا كند كسي ! (( دنيا و آخرت به نگاهي فروختيم )) (( قصاب كاشاني ))
      سودا گر پنير از شيشه ميخوره !
      سوداي نقد بوي مشك ميده !
      سوراخ دعا را گم كرده !
      سوزن، همه را ميپوشونه اما خودش لخته !
      سوسكه از ديوار بالا ميرفت مادرش ميگفت : قربون دست و پاي بلوريت !
      سهره ( سيره ) رنگ كرده را جاي بلبل ميفروشه !
      سيب سرخ براي دست چلاق خوبه ؟!
      سيب مرا خوردي تا قيامت ابريشم پس بده !
      سيبي كه بالا ميره تا پائين بياد هزار چرخ ميخوره !
      سيبي كه سهيلش نزند رنگ ندارد ! (( تعليم معلم بكسي ننگ ندارد ))
      سيلي نقد به از حلواي نسيه !
      ویرایش شده توسط مدیریت
      خلاف قوانین.

    15. Top | #15
      همکار سابق انجمن
      کاربر باسابقه

      Mehrabon
      نمایش مشخصات
      فصل ش




      شاگرد اتو گرم، سرد ميارم حرفه، گرم ميارم حرفه !
      شاه خانم ميزاد، ماه خانم درد ميكشه !
      شاه مي بخشه شيخ عليخان نمي بخشه !
      شاهنامه آخرش خوشه !
      شب دراز است و قلندر بيكار !
      شب سمور گذشت و لب تنور گذشت !
      شب عيد است و يار از من چغندر پخته ميخواهد --- گمانش ميرسد من گنج قارون زير سر دارم !
      شبهاي چهارشنبه هم غش ميكنه !
      شپش توي جيبش سه قاب بازي ميكنه !
      شپش توي جيبش منيژه خانومه !
      شتر اگر مرده هم باشد پوستش بار خره !
      شتر بزرگه زحمتش هم بزرگه !
      شتر پير شد و شاشيدن نياموخت !
      شتر خوابيده شم بلندتر از خر ايستاده است !
      شتر در خواب بيند پنبه دانه --- گهي لف لف خورد گه دانه دانه !
      شتر ديدي نديدي ؟!
      شتر را چه به علاقه بندي ؟
      شتر را گفتند : چرا شاشت از پسه ؟ گفت : چه چيزم مثل همه كسه !
      شتر را گفتند : چرا گردنت كجه ؟ گفت : كجام راسته !
      شتر را گفتند : چكاره اي ؟ گفت : علاقه بندم . گفتند : از دست و پنجه نرم و نازكت پيداست !
      آن يكي مي گفت استر را كه هي --- از كجا مي آيي اي فرخنده پي
      گفت : از حمام گرم كوي تو --- گفت : خود پيداست از زانوي تو !
      شتر را گم كرده پي افسارش ميگرده !
      شتر سواري دولا دولا نميشه !
      شتر كه نواله ميخواد گردن دراز ميكنه !
      شتر كجاش خوبه كه لبش بده ؟!
      شتر گاو پلنگ !
      شتر مرد و حاجي خلاص !
      شتر مرغ را گفتند : بار بردار . گفت : من مرغم . گفتند : پرواز كن . گفت : من شترم !
      شترها را نعل ميكردند، كك هم پايش را بلند كرد !
      شراب مفت را قاضي هم ميخوره !
      شريك اگر خوب بود خدا هم شريك ميگرفت !
      شريك دزد و رفيق قافله !
      شست پات توي چشمت نره !
      شش ماهه به دنيا اومده !
      شعر چرا ميگي كه توي قافيه اش بموني ؟!
      شغال، پوزش بانگور نميرسه ميگه ترشه !
      شغال ترسو انگور خوب نميخوره !
      شغال كه از باغ قهر كنه منفعت باغبونه !
      شغالي كه مرغ ميگيره بيخ گوشش زرده !
      شكمت گوشت نو بالا آورده !
      شكم گشنه، *** فندقي !
      شلوار نداره، بند شلوارش را مي بنده !
      شمر جلودارش نميشه !
      شنا بلد نيست زير آبكي هم ميره !
      شنا بلد نيست زير آبكي هم ميره !
      شنونده بايد عاقل باشه !
      شنيدي كه زن آبستن گل ميخوره اما نميدوني چه گلي !
      شوهر كردم وسمه كنم نه وصله كنم !
      شوهر برود كاروانسرا، نونش بياد حرمسرا !
      شوهرم شغال باشد، نونم در تغار باشد !
      شير بي يال و اشكم كه ديد --- اينچنين شيري خدا هم نافريد . (( مولوي ))
      ویرایش شده توسط مدیریت
      خلاف قوانین.

    صفحه 1 از 3 12 ... آخرینآخرین

    افراد آنلاین در تاپیک

    کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

    در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)

    کلمات کلیدی این موضوع




    آخرین مطالب سایت کنکور

  • تبلیغات متنی انجمن