داشتم به شاخه های خشکیده قلبم آب میدادم
ناگهان غنچه کوچک امید از میان شاخه های خشکیده غم جوانه زد
شب ها عجیب اند
شب ها به یاد خودم می افتم
به یاد زخم های ناهنجار
به یاد سرمای بی انتها
به یاد تنهایی
به یاد دل شکسته
به یاد اوارگی
من شب ها روحم انگار لباس گرمش را گم میکند
امشب شب سوزناکیست
شب به یاد خودم افتادن
شب قلب درد و تیر کشیدن شانه ی چپ است
رخت سیاه به تن قلبم کرده ام
امشب عزادارم
عزادار
عزادار دل زیر خاک رفته ام
دل بیچاره ام
من عزادارم...
این صدا اونقد واست میخونه
تا بیای دوباره به این خونه
نگو نه، نگو ازم دلگیری
عزیزم، نگو که این دل خونه...
پ.ن: تو عصر جاهلیت میخواستم ترانه سرا بشم...واس اون دورانه (:
زندگی در میان اهن های سرد اسارت...
گاه چه بی رحمانه
آزادی ابرهای خاکستری را
در میان تلاطم اسمان به مانند روشنی ماه به رخ می کشاند
و
دریغا دل پرنده کوچک
که اندوه پرهای ابی رنگش
خراش می کشاند
بر میله های فلزی
سد رهایی اش.....
پ.ن
این متن رو عمیقا و از ته قلبم نوشتم...
اون روزا شرح حالم بود
بهترین توصیف برای احساسم
برای حسرت هام
برای همه چی.....
تو بی نیازی!
بی نیاز از غم ها
بی نیاز از آدمها
بی نیاز از دلتنگی ها
بی نیاز از تلخی ها
حتی بی نیاز از خنده های بی هدف پی در پی
آری تو بی نیازی
فراموش نکن که تو بهترین مخلوقات خدایی!
بال بگشا وقت اوج گرفتن است...
به نام صاحب مهر:
بیا بر بال پروانه بنشینیم
بیا احساس را در رنگ ها تجربه کنیم
میان نسیم برقصیم
و به خورشید لبخند بزنیم
بیا با گل بنفشه از لطافت سخن بگوییم
برای هم شعر بخوانیم و مشاعره ای طولانی و دلچسب را اغاز کنیم
بیا در میان زلالی چشمه به رخسار خود بنگریم
و لبخندی پر طراوت بر لب بنشانیم
بیا پرواز کنیم
میان اسمانها
بیا به سوی صاحب مهر اوج گیریم...
پُر از حرفهای ناگفتهام. موندم چجوری میخوام همهشونو توی دلم نگه دارم. هیچوقت بیانشون نمیکنم، چون با گفتنشون نه تنها چیزی عوض نمیشه، بلکه خودم بیارزش تر میشم. سکوت کردن چقدر سخته وقتی که پُر از حرفی و حتی با بغضهایی که توی گلوته، و اشک هایی که میریزی، اون حرفها برای همیشه تو دلت سنگینی میکنه.
من بی تو دیگه
روزامم رنگ شبه
من بی تو دیگه
تنها همخوابم تبه
من بی تو دیگه
عقربه هام عقبه
من بی تو دیگه
خنده هامم بی لبه...
#ترانه
روشنای تاریکی روزهای دل من
تو را از میان خورشید های شبنم برگزیدم
برای ادبیات زندگی من کنایه ای به تمام درد هایم هستی
منه بدون تو جز نامی نااشنا در میان ستاره های بی فروغ نیست
گفته بودم که هنوز هم خاکستر چشمانت را به خوبی به یاد دارم...؟
ای که مرز بیکران عاشقانه هایم برایت انتها ندارد
برای من تو
چون شبی...
شبی که غمگینانه دوستش دارم...
ما از امید نوشتیم و تمام کلماتمان جوانه زدند.
بودِ ما محض نمودست؛
سرابیم ســـراب ..
ما از امید نوشتیم و تمام کلماتمان جوانه زدند.
به نام خدای سرزمین های رویا
قبل از شروع به خواندن، موزیک رو پلی کنید:
دل، موجود عجیبی ست
اصلا دنیایی برای خودش دارد
نمی دانم چه رنگی ست
نمی دانم چه شکلی ست
فقط می دانم آب و هوایش را نمی توان در هیچ کجای عالم یافت...
می دانم بارانش با باران خودمان فرق دارد
می دانم آفتاب صبحش، تومنی صدهزار با خورشید خودمان توفیر دارد
اصلا مگر صبح و ظهر و شب دارد که از صبحش میگویم؟
نمیدانم
شاید حتی چهار فصل را هم بشود در دنیایش دید
در دل، آدمها رفت و آمد دارند
می آیند
می روند
گاهی می مانند در مسافرخانه
گاهی زیر درختی، حصیری پهن کرده و جای می نوشند و درنهایت می روند
گاهی میخواهند ماندگار شوند، هرچند کم
پس کلبه ی کاه گلی می سازند
کلبه هایی که سست اند
طوفان که بیاید، از جا درمی آیند
برخی خانه هایی استوار می سازند
اما...
برخی خانه نمی سازند
کاشته می شوند
خودشان را در خاک دلمان می کارند
ریشه می زنند
می رویند
برگ و بار می دهند
هیچ طوفانی آنها را از پا در نمی آورد
نه به خاطر محکمی خودشان
این از پا درنیامدن، حکایت خاک دل است
آنکه خویش را در خاک دل جا کند یا بهتر بگویم آنکه خاک دل آن را در آغوش میگیرد، جداشدنی نیست
از بین رفتنی نیست
سستی ندارد
جاودانه است
جاودانه ای به نام عشق
تنها جاودان عالم
دل
در و دیوار و اسمان و زمین و درختان و گل هایش از حیات اند و رنگ و بوی عشق می دهند
با تو می روییم ای عشق
با تو سبزیم و زلال
بمان
از میان سیاهی های این دنیا، بگذار دلمان به روشنی تو خوش باشد
و در آخر
یادمان باشد
دل با تمام زیبایی اش همگی از آن پروروگار است
و تنها کسانی در خاک اش ریشه می زنند و می رویند که نام و نشانی از او دارند
رنگ و بویی از او دارند
با تو می گویم سخن
ای که دلم کعبه ی توست
از میان زمینیان سخن می گویم
با عمق جان سخن می گویم
نانوشته و بی صدا سخن می گویم
اما تو هم بشنو و هم بخوان دلم را
پایان...
1403/1/12
ساعت 19.49
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)