̿̿ ̿̿ ̿̿ ̿'̿'\̵͇̿̿\з= ( ▀ ͜͞ʖ▀) =ε/̵͇̿̿/’̿’̿ ̿ ̿̿ ̿̿ ̿̿
سلام
داخل انجمن تعداد زیادی تاپیک من باب نکات و نحوه مطالعه دروس مختلف کنکور زده شده و بحث های زیادی شکل گرفته
اما متاسفانه در بخش دانشجویی همچین تاپیک هایی نداریم ، تاپیک هایی که به تشریح و برسی نحوه مطالعه و نکات و بحث های مختلف راجع به دروس بپردازه
قطعا من هنوز تجربه و آگاهی کافی و لازم برای ارائه همچین تاپیک هایی رو ندارم اما صرفا بعنوان شروع کننده این حرکت ، استارتش رو میزنم
صرفا نظر و دیدگاه شخصیم رو قرار میدم و هرشخصی که تجربه مفیدی یا دیدگاه و انتقاد و نکات خوبی من باب موضوع داره ، حتما به اشتراک بذاره
_ برخی از اصلی ترین چالش های مطالعه ی این درس :
حجم سنگینی از مطالبی که نیاز به تجزیه تحلیل دارن
داشتن نقشه ذهنی شفاف نسبت به پروسه ها و فرایندهای فیزیولوژی
ابهامات زیاد و دفن شدن در آن ها
این درس بیشتر از جنس تجزیه تحلیل و تفهیم هست
عملکردها و چگونگی های عملکردی سیستم ها و دستگاه های بدن
شما باید از چگونگی فانکشن و عملکرد بدن درحالت طبیعی آگاه باشید تا بتونید وضع غیرنرمال رو از حالت نرمال تشخیص بدید
بخش اول
مطالعه لینک دار شده
اصطلاح مطالعه لینک دار شده زاییده ذهن مریض منه چیز خاص و علمی به اون صورت نیست...
حالا چه ربطی به این موضوع و چه ارتباطی به فیزیولوژی خوندن داره ؟
حتما تاحالا زیاد به ویکی پدیا سرزدید ، اگه دقت کرده باشید داخل ویکی پدیا وقتی موضوعی شرح داده میشه اگه کلمه و اصطلاح نامفهوم و گنگی لابه لای متن باشه
اون لغت یا اصطلاح لینک دار شده و شما میتونید با کلیک کردن روش ، به توضیحات مربوط به اون لغت یا اصطلاح انتقال داده بشید و بفهمید قضیه از چه قراره
تا از این طریق به فهم صحیح تر و کامل تره موضوع اصلی کمک بشه.
یکی از زاویه دیدهای اصلی من درمورد نحوه مطالعه فیزیولوژی هم مشابه همین رویکرد هست
وقتی شما دارید مبحثی رو مورد مطالعه قرار میدید اگه درحین مطالعه به لغت یا اصطلاحی برخوردید (که حتما برخواهید خورد! ) که مفهوم و معناش و دلیل کاربردش دراینجا رو نمیدونسیتد
پس برای خودتون یک لینک درست کنید !
اون لغت یا اصطلاح رو لینک دارش کنید ، حالا از هرطریقی که برای شخص شما بهتر جواب میده
ممکنه حاشیه نویسی باشه
یا ذخیره و پرونده سازی در فایل ها
یا یادداشت برداری داخل دفترچه یا دفتر
و...
از طریق جست وجوگری به معنا و مفهوم اون لغت یا اصطلاحی که براتون نامفهوم و گنگ هست برسید
توجه شود که نباید بیش از حد وارد جزئیات اون لغت مبهم بشید ، همین که یک مفهوم و معنای کلی که به چرایی کاربرد اون در بخشی که دارید مطالعه میکنید پاسخ بده ، برسید کافیه
وقتی لینک دارش کردید ، اون ها رو بصورت منظم در جایی برای خودتون ثبت کنید
اگه پروسه مطالعه لینک دار شده رو رعایت نکنید
عملا شما وقتی مشغول مطالعه یک بخشی هستید و مثل تراکتور میخونید و میرید جلو ، خیلی از لغات و اصطلاحات براتون نامفهوم و گنگ باقی میمونه و جز حفظ کردن یسری موارد چیزی حاصل نمیشه
درحالی که اگه دنبال شکل گیری یک نقشه ذهنی کلی و مفهوم سازی و پروسه سازی خوانده شده ها در ذهنتون هستید ، باید ابهامات رو به حداقل برسونید
ناگفته نماند که خیلی از این لغات و اصطلاحات بارها و بارها در ادامه مطالعه فیزیولوژی در مباحث مختلف تکرار میشن پس اگه از قبل پروسه لینک دار کردن رو انجام داده باشید
درآینده هم خیلی میتونه کمک کننده باشه همچنین سرعت تجزیه تحلیل مطالب رو در شما بالا ببره.
نه اینکه در ذهن تون یک جاده پر از چاله و مه و گنگی و ابهام ساخته بشه و سر از ناکجا آباد دربیاره...
بخش دوم
خلاصه نویسی و خلاصه سازی برای فیزیولوژی
آری یا نه ؟
جواب من آری هست
وقتی موضوعی رو مطالعه کردید و براتون تفهیم شد
سعی کنید براش خلاصه نویسی انجام بدید ، یا نقشه ذهنی رسم کنید تا مرور و بازیابیش راحت تر و سریعتر انجام بشه
بعنوان مثال من میام و چندین صفحه درمورد چرخه آهن مربوط به مبحث فیزیولوژی خون رو مطالعه میکنم
و بعدش یه همچین خلاصه ای ازش رو برای خودم ترسیم و یادداشت میکنم :
به بهانه همین موضوع ،
لازمه یسری توضیحاتی من باب پروسه یادداشت برداری و خلاصه نویسی و نقشه ذهنی ارائه بدم :
خلاصه نویسی چیست و چه کاربردی دارد؟
خلاصه نویسی یا خلاصه برداری – چنان که از نامش پیداست – یعنی کوتاه کردن یک متن.
اما هر نوع کوتاه کردنی را نمیشود مصداق خلاصه نویسی دانست.
در خلاصه نویسی حرفهای باید پیام اصلی متن حفظ شود و از دست نرود.
خلاصه نویسی ما را وادار میکند یک متن را دقیقتر بخوانیم و بررسی کنیم.
همین باعث میشود متن را بهتر درک کنیم. ضمن این که هنگام نوشتن خلاصهٔ متن، راحتتر میفهمیم کدام بخشها را بهتر درک کردهایم و در کدام بخشها ابهام داریم.
خصوصاً اگر خلاصه نویسی را از زبان نویسنده انجام ندهیم و بخواهیم متن را از زبان خودمان بنویسیم.
افراد بسیاری به تجربه آموختهاند و این گزاره را تأیید میکنند که خواندن، برای به خاطر سپردن و درک مطلب کافی نیست و بازنویسی و خلاصه نویسی است که میتواند فرایند یادگیری را تکمیل کند.
.
_آموزش خلاصه نویسی | چگونه یک خلاصهٔ خوب و مفید بنویسیم؟
خلاصه نویسی یک سبک و قالب مشخص ندارد که بگوییم این سبک درست است و هر سبک دیگری نادرست یا بیفایده است.
شما باید خودتان به مرور کشف کنید که چه سبکی برایتان مناسب است و بیشتر به کارتان میآید.
خلاصه کردن یک مهارت است و وقتی از «مهارت خلاصه نویسی» حرف میزنیم، یعنی این کار باید رنگ و بوی خود شما را بگیرد.
بنابراین موارد زیر را صرفاً در حد «پیشنهاد» در نظر بگیرید و هر کدام را که پسندیدید، به کار بگیرید:
هدف خلاصه نویسی را مشخص کنید
خلاصه نویسی با اهداف مختلفی انجام میشود
هدفی که انتخاب میکنید، روی روش خلاصه کردن متن (یا پادکست یا هر محتوای دیگر) تأثیر دارد.
فرض کنید میخواهید کتابی را بخوانید و خلاصه کتاب را در کلاس برای همکلاسیهایتان تعریف کنید.
خلاصه برداری کتاب در این حالت، با خلاصه کردن درس به هدف شرکت در امتحان فرق میکند.
در مورد اول، هنگام نکته برداری به این موضوع توجه میکنید که چه چیزهایی برای خودتان جذاب و آموزنده بوده است.
اما در مورد دوم، از زاویهٔ طراح سوال به کتاب نگاه میکنید. نکاتی هست که به نظر خودتان اهمیت چندانی ندارد، اما حدس میزنید که طراح آزمون به آنها توجه کرده و از آنها سوال میپرسد (ما در جزوه نویسی دانشگاهی هم هم تقریباً همین نگاه را داریم. مهمترین نکات از دید معلم را ثبت میکنیم و نه از زاویهٔ دید خودمان). حالا فرض کنید میخواهید کتاب را به شکلی خلاصه کنید که بعداً مجبور نباشید آن را دوباره کامل بخوانید.
استراتژی خلاصه نویسی شما در این حالت، با دو مورد قبل فرق میکند و احتمالاً هم در انتخاب قالب و هم موضوعات به شیوهٔ متفاوتی رفتار خواهید کرد.
خلاصه نویسی را همزمان با خواندن متن انجام ندهید
خلاصه نویسی یعنی انتخاب بخشهای مهمتر یک متن. و میدانیم که اهمیت، نسبی است.
تا زمانی که کل متن را نخوانده باشید (یا یک سخنرانی را کامل ندیده و نشنیده باشید) نمیتوانید دربارهٔ این که کدام بخشهای آن مهمتر هستند، تصمیم بگیرید.
بنابراین خلاصه سازی در نخستین مواجهه با یک مطلب نمیتواند کیفیت مطلوب داشته باشد و این اشتباه است که همزمان با خواندن متن بخواهید خلاصه را هم تنظیم کرده و اصطلاحاً «کار را جمع کنید.»
خلاصه نویسی در سومین دور مطالعه میتواند کیفیت بهتری داشته باشد
اگر میخواهید خلاصهای تهیه کنید که کیفیت بسیار خوبی داشته باشد و هر کس آن را میبیند، به وضوح متوجه شود که با کاری حرفهای روبهروست،
پیشنهاد این است که پیش از خلاصه نویسی متن را دو بار بخوانید. دفعهٔ اول میتوانید نکاتی را که به نظرتان مهم میرسد، علامتگذاری کنید.
بعد از این که متن را کامل دیدید و خواندید (یا شنیدید)، با دید کلانتری که به موضوع پیدا کردهاید، یک بار دیگر متن را بخوانید.
اما فقط به بخشهایی که علامتگذاری کردهاید اکتفا نکنید. همهٔ متن را جمله به جمله ببینید و هر بار که به نکتهٔ مهم یا جالبی میرسید از خود بپرسید: «آیا بهتر نیست این بخش را هم در خلاصه بیاورم؟»
اگر حس میکنید خلاصهٔ شما بیش از حد طولانی خواهد شد، از خود بپرسید: «آیا نکتهای نیست که بتوانم از نکات انتخاب شده حذف کنم و به جای آن، این نکته را که الان پیش روی من است، قرار دهم؟»
این ترکیب «بازخوانی + حذف و اضافه» میتواند کیفیت کار شما را به شکل محسوسی بهبود بخشد.
بخش مهمی از کارکرد خلاصه نویسی درهمان زمان نوشتنش معنا پیدا میکند
با شتاب زدگی و میان بر زدن تاثیر مفید و مثبتش رو کم رنگ نکنید
بسیاری از ما عادت داریم که در متنهای دیجیتال از ابزارهای Copy و Paste استفاده کنیم.
بدیهی است که این کار بسیار سریع است. اما به اندازهٔ کافی ذهن ما را با متن درگیر نمیکند.
پیشنهاد این است که حتی در خلاصه نویسی از زبان نویسنده و در شرایطی که قصد دارید از خود جملات متن اصلی استفاده کنید، همچنان به جای کپی و پیست، متن را بخوانید و کلمه به کلمه بنویسید.
جز در مواردی که از سر اجبار به سراغ خلاصه نویسی میروید (درس دانشگاه هنگامی که میدانید آن موضوع را هرگز لازم نخواهید داشت)، کپی و پیست کردن انتخاب درستی نیست.
چون عملاً وقت و انرژی خود را برای خلاصه کردن هزینه میکنید، بیآنکه دستاورد ارزشمندی کسب و کنید.
خلاصه را به شکلی تنظیم کنید که یک سند مستقل باشد
خلاصه را به شکلی تنظیم کنید و بنویسید که نهتنها در کنار متن اصلی به کار بیاید، بلکه به شکل مستقل هم معنا و کاربرد داشته باشد.
اگر لازم است، در چند جمله در ابتدای خلاصه (یا انتهای آن) بنویسید که در چه زمانی و با چه هدفی آن خلاصه را تهیه کردهاید.
استفاده از نقشه ذهنی (Mind Map)
ویژگی کلیدی در نقشه ذهنی، ساختار شعاعی آن است.
شما یک موضوع کلیدی و محوری دارید و میخواهید جنبههای مختلف آن را بسنجید یا ثبت یا بیان کنید.
در دوران جدید، این تونی بوزان بود که استفاده از نقشه ذهنی را ترویج کرد و دهها کتاب و مطلب در موردش نوشت که از جمله آنها میتوان به کتاب The Mind Map Book اشاره کرد که در سال ۱۹۹۶ منتشر شد.
تمام بحث نقشه ذهنی یا Mind Map که توسط تونی بوزان تبلیغ و ترویج میشود حول محور یک فرض کلیدی است: ترسیم شعاعی دیاگرامها و فکر کردن به این شیوه، شکل متفاوتی از یادگیری و تحلیل را ایجاد میکند.
چگونه نقشه ذهنی بکشیم؟ نکاتی درباره ترسیم نقشه ذهنی
نقشه ذهنی هم، مانند یادداشت برداری یا شیوه مستندسازی دیگر، نیازمند تمرین و ممارست است.
ترسیم نقشه ذهنی میتواند به شفاف تر شدن ایده ها، به آموزش بهتر و اثربخشتر، به یادداشت برداری سریعتر و انتقال بهتر مطالب، به مدیریت زمان در جلسات و تصمیم گیری بهتر کمک کند.
در اینجا برخی از پیشنهادهای تونی بوزان را برای بهتر شدن نقشه های ذهنی مرور میکنیم:
_در انتخاب کلمات دقیق باشید. یک یا دو یا چند کلمه قرار است جایگزین مطلبی شود که در حالت عادی در قالب یک یا چند پاراگراف ثبت میشد.
مطمئن شوید که کلمات شما، مفهومی را که مد نظر دارید منتقل میکنند و بعداً اگر به نقشه ذهنی مراجعه کنید، مفاهیم را به خوبی به یاد میآورید.
_از ترسیم خط و خطوط و نقاشی و سایر ابزارهای بصری هم استفاده کنید.
اینکه من نقاشی بلد نیستم یا دوست ندارم، بهانهی خوبی نیست. حتی استفاده از آیکونهای ساده هم نقشه ذهنی شما را دوست داشتنیتر و قابل فهمتر میکند.
خیلی بهتر است اگر راجع به حمل با کشتی مینویسید، یک کشتی کوچک هم کنار آن نقاشی کنید
_تلاش کنید نوشته هایتان همه با یک رنگ و در یک اندازه نباشند.
چه بر روی کاغذ و چه هنگام استفاده از نرم افزارها، بر اساس اهمیت موضوعات و دسته بندیها، از رنگها و ابعاد مختلف استفاده کنید.
هنگام ترسیم مایند مپ، از همان ابتدا فضا را به اندازه کافی باز در نظر بگیرید تا بعداً مجبور نشوید در میانهی کار، کاغذ را عوض کنید و یا هنگام استفاده از نرم افزار، درگیر تغییر چیدمان شوید.
چند نمونه از ترسیم نقشه ذهنی :