گزینه 4
1. پَست(پایین) و اوج
2. گوشه گیری و معاشرت
3. سفر(دوری) و نزدیکی
ویرایش توسط MehD : 05 مهر 1392 در ساعت 13:56
منم میگم 4
http://www.8pic.ir/images/43234048140810718855.jpg
چــﮧ تقدیرے از ایـטּ بهتـــر کــﮧ از عشـ❤ـق تــو میمیرم ...
پاسخ: گزینه ی (4)
بله، جواب، چهاره همون طور که دوستان گلم گفتن.
1) حضیض: گودال / اوج: بلندی
2) صحبت: همنشینی / عزلت: گوشه گیری
3) سفر:مسافرت رفتن، حرکت از وطن به جای دیگر
4) تحریر: نوشتن (به رشته ی تحریر درآوردن شنیدین؟ همون!) / تصنیف: نوشتن، نوشته، کتاب، اثر مکتوب (امروز «تصنیف» به نوعی ترانه با موسیقی سنتی میگن!)
همه لطف خداست.
همه لطف خداست.
خیره خیره
خیره خیر
خیر خیر
معنی هاشون چی میشن ؟
ای تویی که با سهمیه رفتی جای من تو دانشگاه نشستی
فقط بدون ازت نمیگذرم
یه روز همو ملاقات میکنیم
اون روز ، روز خنده ی من و گریه ی توئه
ویرایش توسط hossein_R : 18 آذر 1392 در ساعت 03:08
فک کنم خیر خیر بشه : سریع(زود زود)
پذیرفتن اینکه اشتباه کرده اید نشان دهنده این است که اکنون عاقلتر از گذشته اید !
خيره خيره: زل زدن به چيزي يا كسي
خيره خير(فك كنم درس رستم و اشكبوس بود):بيهوده،مهمل
خير خير(درس قاضي بست):سريع
هر سه شون تلفّظای مختلفی از یه «قید» هستن که خود ِ این قید، چن تا معنی داره:
1. نوعی نگاه کردن با تمرکز و بدون واکنش به تصویر مورد نظر / زُل زننده
2. بیهوده (امروز می گیم: الکی الکی)
نمونه ش تو کتاب درسی:
به رستم بر آن گه ببارید تیر / به رستم تهمتن بدو گفت بر خیره خیر..
..همی رنجه داری تن خویش را / دو بازوی و جان ِ بداندیش را
(ادب 2 / رستم و اشکبوس)
3. به سرعت، فورا
نمونه ش تو کتاب درسی:
بونصر نامه های رسیده را ... می فرستاد ... به دست ِ من و من به آغاجی ِ خادم می دادم و خیرخیر جواب می آوردم.
(ادب 3 / قاضی بست)
همه لطف خداست.
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)