کوچه هایمان را به نامشان کردیم که هرگاه آدرس منزلمان را میدهیم بدانیم از گذرگاه خون کدام شهید است که با آرامش به خانه میرسیم!
کوچه هایمان را به نامشان کردیم که هرگاه آدرس منزلمان را میدهیم بدانیم از گذرگاه خون کدام شهید است که با آرامش به خانه میرسیم!
الهی نامه روحانی شهید ، حجه الاسلام کریم عبدالهی ، متولد تبریز ( 1334 – 1360 ه.ش ) در تاریخ 1 / 6 / 60 در منطقه عملیاتی بستان به خیل عظیم شهدای اسلام پیوست : با هم می خوانیم
خداوندا ! خودت دست ما را بگیر و به راهی که برایمان صلاح می دانی هدایت فرما . من این راه را که راه راستین اسلام می دانم ، پس از تشخیص حقانیت آن به اختیار خودم اختیار کردم . و آن را همان راه نه شرقی نه غربی می دانم . عاشقانه و در اثر رهنمود های امام عزیز خمینی بزرگ با آگاهی در راه شهیدان همیشه زنده قدم نهادم ، که این راه را نزدیکترین راه رسیدن به خدا می دانم . خودم را شایسته شهادت نمی بینم ولی اگر رسیدم ، لطف بی پایان خداوند است که شامل حالم شده است.
خطاب به شهید آوینی :
گر چه نه پلاک و نه جسد میبینیم
بعد از تو هنوز مستند میبینیم
دیگر خبر از روایت فتح تو نیست
هر هفته دوشنبه ها ۹۰ میبینیم .
رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
مَن سألَ اللهَ الشَّهادَةَ بِصِدقِ بَلَّغَهُ اللهُ مَنازلَ الشُّهَداء وَ إن ماتَ عَلَی فِراشِهِ.
هر که صادقانه از خدا شهادت مسألت کند خداوند او را به جایگاه شهیدان می رساند حتی اگر در بستر خود بمیرد.
شهید پیش از آنکه مرگ ناخواسته به سراغ او بیاید،
به اختیار خویش می میرد و لذت زیستن را نیز می یابد
نه همانند کسي که دغدغه مرگ حتی آنی او را به خود وا نمی گذاردش
و خود را به ریسمان پوسیده غفلت میآویزد
آمریكا اكنون مظهر اكبر شیطان و دست قدرت اوست. اگر ما با این مظهر اكبر شیطان نبرد نكنیم، یاد خورشید حق در غروب غرب فراموش می گردد و شیطان، جاودانه كرهی زمین را تسخیر می كند.
كجاست آن كه به خونخواهی مقتول كربلا قیام كند و انتقام او را از یزیدیان باز ستاند؟ این الطالب بدم المقتول بكربلا؟ سید شهید سید مرتضی آوینی
جلوی دادگستری شعار میدادند « مرگ بر بهشتی »
بهشتی هم می شنید.
یکی ازش پرسید : « چرا امام ساکته؟ کاش جواب این توهین ها را میداد.»
بهشتی گفت« قرار نیست در مشکلات از امام هزینه کنیم.
« ما سپر بلای اوییم ، نه او سپر ما »
کتاب صد دقیقه تا بهشت
گردان پشت میدون مین زمین گیر شد
چند نفر رفتن معبر باز کنن،۱۵ساله بود.
چند قدم که رفت،برگشت،گفتند ترسیده...
پوتین هاشو داد به یکی از بچه ها وگفت:
تازه از گردان گرفتم،حیفه!بیت الماله!
و پا برهنه رفت...
شـــادی روح شهــدا صــلوات
باتشکرازهمه شهدای گرامی وعزیزکه واقعاقدردان زحماتشونیم خواستم بگم :
ملت درحال پیشرفته ،پس بعضی تغییرات باید توش باشه
حالابه افتخارجمع:
چقد بزرگ شدین شماها !!! خخخ ! دم همه بچه های انجمن کنکور گرم
گفتم:نه این عملیات حساسه
ممکنه زخمی بشی و فریاد بزنی
گفت:قول می دم.
اون طرف رودخانه جسد زخمی اش را پیدا کردند
ولی زنده نبود
دهانش را پر از گل کرده بود فریاد نزند
چه خوب می گفت مادرش
اگه سرش می رفت قولش نمی رفت
نوجوان ۱۲-۱۳ ساله ای بود ٬ اومده بود ستاد اعزام .
می گفت : اسم منو برای جبهه بنویسید .
جواب داد : سنت کمه .
با نا امیدی برگشت .
روز بعد اومد .
گفت : اسم منو بنویسید .
ميگه : تو که می خوای بری جبهه آیا مادرت راضی هست؟
دوباره برمي گرده .
برای بار سوم اومد ٬ این بار با یه ساک ٬ سلام کرد .
جواب داد ٬ آخه تو خیلی کم سن و سال هستی . مادرت راضی نمیشه .
در ساک رو باز كرد ٬ پارچه سفید رو از توش در آورد و گفت:
این کفن منه ٬ مادرم برام گذاشته ...!!!
من در میان شما باشم یا نباشم به همه شما وصیت و سفارش می كنم كه نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد،
نگذارید پیش كسوتان شهادت و خون در پیچ و خم زندگی روزمره خود به فراموشی سپرده شوند.(امام خمینی ره)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)