زندگی دوباره سردار جانباز در گوشه خیابان / 25 روز وعده تو خالی
نامش سید مجتبی حسینی ساداتینژاد است. بازنشسته نظامی از سپاه پاسداران است.
همرزم شهید همت، شهید خرازی، شهید متوسلیان که در دوران جنگ معاون گردان و مسئول مخابرات تیپ بوده حالا با جانبازی 40 درصد و سه فرزندش در چادری گوشه خیابان ثارالله تهران زندگی میکند.
چادری که شبها در آن 3 محصل درس می خوانند. دخترش که دانشجوی دکتراست، پسرش مهندس برق و فرزند سوم که مهندسی شیمی میخواند.
داستان زندگی این جانباز بر اساس اظهاراتش اینگونه است که در سال 1365 شهید لاجوردی دادستان وقت تهران طی حکم و نامهای به جانباز حسینی به دلیل همکاری با نیروهای امنیتی و دادسرا اجازه میدهد یک سال در خانهای مصادرهای واقع در خیابان ثارالله پلاک 1/1 زندگی کنند. زندگی جانباز حسینی بیش از یک سال میشود و پیگیریهایش برای تحویل خانه بینتیجه می ماند. سال 1372 وضعیت خانه بحرانی میشود و مجبور است برای تعمیرات تمام دارایی اش یعنی 10 میلیون تومان هزینه کند. و در سال 82 هم دوباره 10 میلیون تومان دیگر هزینه میکند.
جانباز در این سالها بارها بارها به ریاست جمهوری و نهادهای مرتبط مراجعه کرده تا خانه را تحویل دهد و میگوید باید بدانم این خانه صاحبش کیست تا نمازهایم موردی نداشته باشد. نامهنگاریها جواب می دهد و در سال 1369 مشخص میشود ملک برای وزارت دارایی است اما وزارت دارایی تا آن لحظه روحش خبر نداشته است!
در این مدت گروهی به جانباز پیشنهاد میکنند 300 میلیون تومان بگیر و بدون امضا و سند و دست نوشته خانه را خالی کن اما جانباز میگوید این کار درست نیست و خانه امانت است. در سال 1388 مجید شیخیان رئیس دفتر ویژه معاون رئیس جمهور و رئیس بنیاد شهید (حسین دهقان) طی نامهای گواهی میدهد این خانه در اختیار جانباز حسینی بوده و متعلق به وزارت دارایی است و طی مذاکره با مهران ابوحمزه نماینده وزارت دارایی قرار شد خانه تحویل داده شود و بابت حق نگهداری از خانه 1000 متری و هزینههای انجام شده وزارتخانه جانباز را راضی کند.
اما وقتی جانباز حسینی به وزارتخانه دارایی میرود میگویند فقط 3 میلیون تومان میتوانیم پرداخت کنیم. (ارزش خانه حدود 50 میلیارد تومان است) خلاصه اینکه کار به دادگاه میکشد و دادگاه جانباز را محکوم به تخلیه خانه و حتی پرداخت 30 سال کرایه خانه میکند! (شماره پرونده در دادگاه 9109980000300043 مورخ 28 فروردین ماه 1395) .
جانباز حسینی و خانوادهاش یک هفته در کنار خانه در چادر زندگی کردند در حالی که حتی کتابها و لباسهای فرزندانشان در خانه مانده بود و مأموران ایشان را به زور و با دستبند از خانه بیرون کردند. و پس از آن یکی از ارگانهای نظامی خانواده این جانباز را با وعده اینکه مشکلشان را حل میکند به مهمانسرا میبرد. اما بعد از گذشت 25 روز هیچ اتفاقی نمیافتد و جانباز باز هم به همان خیابان ثارالله برمیگردد و چادر میزند.
فرزند این جانباز با ناراحتی میگوید: پدر من شخص مهمی بوده است و نباید این رفتار با او صورت میگرفت. قرار بود ما داوطلبانه خانه را به وزارت دارایی بدهیم و آنها هم ما را راضی کنند اما هیچ اقدامی صورت نگرفت بلکه ما را با بیحرمتی به بیرون پرت کردند.
این فرزند جانباز از مسئولان خواست چارهای برای مشکل پدرش پیدا کنند.
حالا چند روز است این جانباز و خانوادهاش دوباره در خیابان چادر زدهاند تا شاید کسی صدایشان را بشنود.