سلام دوستان
تو این تصاویر لطفا کلمات مشخص شده رو ترکیب کنید
واین تصاویر هم لطفا پاسخ سوال ها
ممنون
ان شاالله بقیه هم استفاده کنن ضمنا آپدیت میکنم
سلام دوستان
تو این تصاویر لطفا کلمات مشخص شده رو ترکیب کنید
واین تصاویر هم لطفا پاسخ سوال ها
ممنون
ان شاالله بقیه هم استفاده کنن ضمنا آپدیت میکنم
ویرایش توسط amir.h : 23 اردیبهشت 1395 در ساعت 10:56 دلیل: اضافه کردن سوال
رب:منادای مضاف و منصوب
نا:م ا
یرث:فعل مضارع مرفوع
ها : م به
عبادی: فاعل ومرفوع تقدیراََ
الله : م به
رب : بدل
والد : فاعل و مرفوع
لِمَ : لِما : ل حرف جر // ما مجرور
کما : ک حرف جر // ما مجرور
علی: عطف بیان
اردتم: فعل و فاعل آن تم و مرفوع است
ما : استفهامی
ذا : برادر کوچک ذلک
--------------------------------
حسن رو نمیدونم
بدل:
سعید دوست من آمد
سعید اینجا فاعله و سعید آمد هم درسته و دوست من اومده تا درباره ی سعید توضیح اضافه ای بده
دوست من:بدل
---------------------------------------
دوست من سعید آمد
دوست من فاعله و دوست من آمد هم درسته و سعید اینجا منظورم رو دقیق تر بیان میکنه
سعید: عطف بیان
یک مثال هم تو کتاب درسی است میگه
شاهد رسول الله جماعتین:جماعةً یتفقهون و جماعةً ....
جماعةً : دسته بندی کرده و مصداق و منظور دقیق رو بیان کرده مثل مثال بدل در بالا
پس بدله و اصل نیست
بدل و عطف بیان توی کتاب درسی نیست
ویرایش توسط broslee : 23 اردیبهشت 1395 در ساعت 11:32
تعودین : فرض میکنم از عاد باشه.پس مضارعش میشه تعود و صیغه للمخاطبة اش تعودین پس درسته
التی: شنیدم اگر بعد از معرفة بیاد صفته
الکتاب التی رایتها کان مفید
تلق : فعل ماضی مبنی بر فتح ثلاثی مجرد للغائب
.
.
.
سوال آخر خیر
اَهدی یُهدی در اصل اَهدَیَ یُهدِیُ بوده بر وزن افعل یفعل افعال
معنیش هم هدیه بدهیم و معلوم و متعدیه
حسن خبر برای مبتدای محذوفه
مثل:هذا حسن
نمیترسم از کسی که هزارکتاب داردو هر روز یکی را میخواند....ترس من از ادم هاییست که یک کتاب دارند,ان را مقدس میدانند و هیچگاه ان رانمیخوانند
از معنی.دعو:فراخواندن,دعوت کردنوعد:وعده دادنعود:رها کردنشما اگه در تشخیص مضارع این افعال به مشکل برخوردید از معنی کمک بگیرید……………………………… …ادامه ی جمله رو تجزیه کنید. اگر هم فعلی خارج جمله بهتون دادن بازم معنی.مثلا سعی کنید زود یه جمله باهاش بسازید.اون وقت تشخیصش راحت تره(اگه کنکوری هستید خارج جمله نمیدن,)……………………………… …واو عطف مربوط به دو جمله ایست که وابسته ی هم نیستند.متوجه اون سوال مناداتونم نشدم.اگه امکانش هست لطفا با مثال بپرسید……………صرف فعل آت:آتی(فتحه رو ت)یؤتی (ضمه رو ت)آت(کسره رو ت)اما ریشش. ء ت ی(فعل مهموز هست و تا حالا ندیدم جایی صرفش رو بخوان
نمیترسم از کسی که هزارکتاب داردو هر روز یکی را میخواند....ترس من از ادم هاییست که یک کتاب دارند,ان را مقدس میدانند و هیچگاه ان رانمیخوانند
ما یه ثم داریم( با ضمه روی ث) و یه ثم(فتحه روی ث ) که فکر میکنم اولی به عنوان حرف عطف و دومی با نقش دیگه ای(نه اینکه کلا بدون نقش باشه) در جمله پدیدار میشن………………مستثنی منه محذوفه.اصل جمله بدین صورته:لا حول موجود و لا قوة موجود الا الله………………مع اسمهست.و از اسامی دائم الاضافه.ذهب مع علی و سعید و مجید و حمید الی...………………ظاهرة مضاف و تنوین نمیگیره. و فکر میکنم که معرفه به اضافه هست…………………به باب رفته.کلمات به رفتن به باب ممکنه خواص جدیدی پیدا بکنند.مثلا در حالت عادی لازم اند اما با رفتن به باب متعدی میشن
نمیترسم از کسی که هزارکتاب داردو هر روز یکی را میخواند....ترس من از ادم هاییست که یک کتاب دارند,ان را مقدس میدانند و هیچگاه ان رانمیخوانند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)