شرمنده ام اگر تو را بخاطر تو نمیخواهم.....
شرمنده ام که چه ساعتهایی را که از آن تو بود در خواب سپری کردم....
شرمنده ام که میترسم داشتنت را ،این وصال شیرین را باور کنم.....
شرمنده ام که """ والله علی کل شی ء قدیر را شنیدم """ اما بازهم خیره به تعداد روزهای باقی مانده ایستادم...
من عاشقم! مگر نه اینست که یک عاشق خطر میکند حتی تا پای جان?!! پس چرا این ترس از نرسیدن عقب میخواند مرا!!! مگر نه اینست که در برابر یک عاشق تمامی منطق های جهان تسلیم میشوند?!...میگویند عشق ادمی را تازه میکند ...تازه شو !!! تازه شو و جور دیگری نگاه کن! قدر بدان این شرمساری از هدف را!! قدر بدان که هنوز فرصت هست و تو دانستی! که تو اکنون شرمندگیت را باورکردی نه آن روز که حتی ساعتی برای جنگیدن باقی نیست!
کفشهایت جفت اند !! سفری تازه پیش رو داری!
(سفر از امروز جنگیدن حماسیت اما بی درنگ،بی تعلل، بدون فکر به گذشته و قدر دانستن لحظه های حال)
قول بده تو این زمان باقی مونده کاری کنی که شرمنده ی آرزوهات نشی !!
**همایش سوم دبیرستان فرزانگان آبادان**
_ در فاصله 15 روزه مانده تا امتحانات نهایی چیکار کنیم ؟
_ بهترین روش مدیریت منابع و استفاده حداکثری از فرجه های امتحانات کدام است ؟
_ بعد از امتحانات و برای شروع کنکور چه فاکتورهایی اهمیت دارد ؟
**کارگاه پرسش_پاسخ منتخب مدارس بابل**
_ پاسخ به سوالات متداول دانش آموزان