کم نيستند داوطلباني که در گذشته وقتي پاي صحبت ايشان نشستهايم، مدعي شدهاند و فخر فروختهاند که بله، برنامه مرا دکتر فلاني يا استاد بهماني نوشته است؛ در حالي که غافل بودهاند که يک برنامه و نقشه راه، هر چند هم که خوب تهيه شده باشد، تنها يکي از اجزاي فرآيند يادگيري را تشکيل ميدهد و گاري آموزش و يادگيري نياز به چند چرخ دارد و تنها با داشتن يک چرخ از جايش هم تکان نميخورد.
از سوي ديگر، در جلسات گذشته مدعي شديم داوطلبان عزيزي که 12 سال آزگار است در جاده تحصيل با موفقيت راه ميپويند و هر ساله سطح دانش و توانمندي خود را ارتقا ميدهند، خود بهترين دليل و گواه بر آن هستند که پشت اين طي طريق، نوعي برنامه و برنامهريزي حاکم است، و الّا اين توفيقات دست نميداد؛ منتهي ممکن است که آن برنامه، داوطلب کنکور را راضي و مجاب نکند و ته دلش آرام نگيرد. مگر ممکن است شخصي کاري را به مدت 12 سال با موفقيت انجام دهد و پلههاي موفقيت را يکي يکي طي کند، اما برنامهاي نداشته باشد. منتهاي مراتب به نظر ميرسد حالا که اين داوطلب پس از طي دوره عمومي قصد ورود به تحصيلات عالي و دانشگاه را دارد بايد قدري برنامه خود را روشنتر، شفافتر و مدونتر بنويسد و حتي آن را به ديوار اتاقش نصب کند و نصبالعين خود قرار دهد تا دچار غفلت نشود، و الّّا امر برنامهريزي، امري پيچيده و تخصصي و لاينحل نيست؛ کافي است که به آن ورود پيدا کني که گفتهاند:
تو پاي به راه در نه و هيچ مپرس خود راه بگويدت که چون بايد رفت
پس اين هفته از مقدمات بالا که بگذريم، قصد داريم که به کمک شما دستمان را بالا زده و براي خودمان يک برنامه بنويسيم؛ براي اين منظور پيشنهاد ما اين است که دمويي از يک برنامه را بنويسيم؛ به عنوان نمونه، يک برنامه يکماهه بنويسيم تا هم ترس ما از برنامهريزي بريزد و هم اينکه در طول اين يک ماه، با ضعف و قوت برنامه خودمان آشنا شويم. حالا چگونه يک برنامه يکماهه بنويسيم؟
اهداف خودمان را تعيين کنيم
در شمارههاي قبل گفتيم که يک برنامه درسي و تحصيلي، نشاندهنده آمال و آرزوهاي ماست. ما هر چقدر آرزوهاي دور و درازتري داشته باشيم، برنامه منسجمتر و قويتري ميخواهيم و هر چقدر خواستههاي ما معموليتر و کوتاهتر باشد، پر واضح است که برنامه ما محدودتر و معموليتر خواهد بود. برنامه خيلي شبيه به مسافرت است؛ اگر قصد داريد که ساعتي در پارک محله خودتان نرمش کنيد، کافي است که شلوار گرمکنتان را بپوشيد؛ اما اگر قصد داريد که کوهنوردي کنيد، ساز و برگ بيشتري احتياج داريد و بايد برنامهريزي منسجمتري داشته باشيد تا در طول مسير دچار لغزش و کاستي نشويد.
تواناييهايمان را بشناسيم
داوطلبان عزيز دقت داشته باشند که در برنامهريزي کلاه سر خودشان نگذارند. از قديم گفتهاند کسي را که خواب است راحتتر از کسي که خودش را به خواب زده ميتوان بيدار کرد؛ پس خودمان را به خواب خرگوشي نزنيم و واقعبينانه ظرفيت و پتانسيل اوليهمان را مشخص کنيم. ما در برنامهريزي بايد ابتدا داشتههايمان معلوم باشد تا بتوانيم راجع به آنچه ميتوانيم به دست آوريم فکر کنيم.
اما چگونه بفهميم که داشتههايمان چقدر است؟ خيلي ساده است. کارکرد شما در طول دوره دبيرستان، بويژه امتحانات نهايي و نمرات کتبي، شاخص و خطکش خوبي است براي آنکه شما و هر داوطلب ديگر کنکور به ميزان دانش و اندوختههاي خود پي ببرد. وقتي امتحانات نهايي را با معدل حداقل گذراندهايد و حتي يکي دو تا درس را هم زبانم لال افتادهايد پيداست که خيلي بايد کار کنيد؛ اما داوطلب عزيزي که همواره جزو پنج يا شش نفر برتر و درسخوان کلاس بوده، پيداست که وضعيت مناسبتري دارد و احتمال موفقيتش در اين زمينه، بيشتر است.
راه دوم اين است که اگر در آزمونهاي دورهاي و غير دورهاي و امتحانات و تست و امثالهم شرکت کردهايد و تجربه آن را داريد، نتايج آن، شاخص خوبي است براي آنکه بدانيد در کجاي مسير هستيد و به چه برنامهاي نياز داريد؛ براي مثال، اگر همواره تراز نامناسبي داشتهايد و در دبيرستان خودتان و منطقه محل تحصيل رتبه راضي کنندهاي نداريد، فعلاً پز مهندسي يا پزشکي را ندهيد؛ هر چند که مادربزرگ شما، حضرتعالي را دايم مهندس صدا ميکند! البته نه اينکه غيرممکن باشد، نه خير؛ بلکه رسيدن به آن آسان و راحتالحلقوم نيست و کار بيشتري ميطلبد؛ همين.
بدانيم که نقاط ضعفمان در کجاست
يکي از اهداف عمده برنامه درسي آن است که ما ضعفهاي تحصيليمان را پوشش دهيم و آنها را مرتفع سازيم؛ اما از کجا متوجه بشويم که ضعف ما در کدام ماده درسي است؟ پاسخ اين سؤال خيلي آسان است. بازهم به کارنامه کارکرد گذشته خود مراجعه کنيد؛ اگر در سالهاي گذشته همواره از دروس رياضي و استدلالي فراري بودهايد و پيوسته نمره ناپليوني موجب پاس کردن آن درس مذکور ميشده، از همينجا پاشنه آشيل تحصيلي شما خودنمايي ميکند و چاره کار آن است که در برنامه خود، اين نقطه ضعف را پررنگ ببينيد و آن را به اصطلاح کامپيوتريها «bold» کنيد و بيشترين انرژي و برنامه خودتان را روي آن بگذاريد؛ در حالي که غالباً و عملاً کار ما و کار اکثر داوطلبان گرامي کنکور بالعکس است و به دروسي که در آن، زمينه مناسبتري دارند بيشتر ميپردازند و از ساير دروس و امور غافل ميشوند؛ با اين حال، اگر چنين پيش برويم، در تشبيه به ورزشکاري ميمانيم که قسمتي از بدنش را بيش از حد پرورش داده و متورم ساخته، و از رشد و ارتقاي ساير اعضاي بدنش غافل مانده و خود را به ورزشکار ناقصالخلقهاي تبديل کرده است؛ پس در برنامهريزي لازم است که وقت بيشتري را براي دروسي قايل شويم که اتفاقاً در آن دروس مشکل داريم.
وقتهاي آزاد خودمان را محاسبه کنيم
اين خيلي مهم است که شما دستگيرتان بشود در شبانهروز چند ساعت وقت آزاد داريد و از هر بيست و چهار ساعت، چند ساعت آن را ميخواهيد مطالعه کنيد. براي اين کار بايد محاسبهگر خوبي باشيد. از آن دست دانشآموزاني نباشيد که از او پرسيدند: کلاس چندمي؟ گفت: نميدانم، بابايم به من گفته فقط درس بخوانم!
در چه فضايي ميخواهيد برنامه بنويسيد و درس بخوانيد؟ آيا شما فرصت مطالعه داريد؟ اين فرصت مطالعه، چند ساعت در روز و چند ساعت در هفته است؟ آيا امکان افزايش هم دارد؟ براي يک برنامه خوب اين موارد جزو ارکان آن محسوب ميشود. برخي از داوطلبان که به اين موضوع اصلاً فکر نکردهاند، حکايتشان شبيه به آنهايي است که ميخواهند روي هوا خانه بسازند. شما بايد برنامه مدون خود را بتوانيد در خانههايتان به نام وقت و به نام ساعت جاي بدهيد و اگر موفق به اين کار نشويد، برنامه شما روي هوا خواهد بود؛ پس ارکان يک برنامه درسي عبارت است از:
- هدفمان را از نوشتن برنامه تعيين کنيم؛
- تواناييهايمان را بشناسيم؛
- به نقاط ضعفمان پي ببريم؛
- ميزان وقت آزاد خودمان را در شبانهروز محاسبه کنيم.
حالا که چهار رکن بالا را شناختيم، مينشينيم و براي خودمان يک برنامه يکماهه مينويسيم. اين يک ماه از چهار هفته تشکيل شده که در آن چهار هفته به طور دايم ميزان پيشرفتمان را در اجراي برنامه بررسي ميکنيم. اين موضوع بويژه در هفتهها و ماههاي اوليه خيلي حايز اهميت است؛ چون ارزش يک برنامه به ميزان اجراي آن بستگي دارد. ممکن است که برنامهاي خيلي علمي و مدون باشد، اما در عمل، ما نتوانيم آن را اجرا کنيم؛ براي مثال، برنامهاي از ما ميخواهد که در هر شبانهروز، هشت ساعت مطالعه غير از ساعات مدرسه داشته باشيم و ما ناگزير هستيم که عصرها به پدرمان در کار مغازه کمک کنيم و تنها موقع شب فرصت سه ساعت مطالعه داريم. اين برنامه هر چند برنامه خوبي است، اما مناسب ما نيست. همچنين برنامهاي که بيشترين وقت و فرصت را براي دروس عمومي گذشته، مناسب ما که ضعفمان در دروس تخصصي است، نيست و به درد ما نميخورد. اين موارد و ساير موارد مشابه همه حاکي از آن است که برنامهريزي و برنامهنويسي موضوعي سهل و ممتنع است؛ هم ميتوانيم آن را خيلي سخت، پيچيده و غامض ببينيم و از رفتن به سمت آن هراس داشته باشيم و هم ميتوانيم آن را آسان و در دسترس ببينيم و راحتالحلقومش کنيم. واقعيت اين است که يک برنامه عملي و مفيد، نه اين است و نه آن.
اما شما ميتوانيد با تکيه بر گذشته و با رعايت چهار اصل بالا براي خودتان برنامه قابل اجرا و قابل اعتمادي بنويسيد؛ بدون آنکه هزينه گزافي کنيد و بدون آنکه دلواپس باشيد؛ پس داوطلبان عزيز کنکور! اولين کاري که ميکنيد، اين است که يک برنامه يکماهه بنويسيد، آن را روي کاغذ بياوريد و به سينه اتاقتان بچسبانيد و تمام فکر و ذهنتان را به اجراي دقيق آن معطوف کنيد؛ زيرا ارزش واقعي يک برنامه در ميزان اجراي صحيح آن است.
منبع :پیک سنجش علی سلیمانی. موفق باشيد