دوستان بخونیدش نکته های خوبی گفته اومیدوارم خوشتون بیاد
اگر می خواهد آدم باشد، باید آرام باشد. آرامش که پیدا کرد، می تواند عاشق شود و علاقه اش به حقیقت بیشتر می شود. آرامش که باشد، می توان خود را مهار کرد.
بسم الله الرحمن الرحیم
فرصتهای گرانبها را نباید با سستی و تنبلی و معطل کردنهای بی جا هدر داد؛ اما شتاب زدگی بی مورد هم موجب خارج شدن انسان از مهار عقل و نسنجیده عمل کردن می شود.
هرچند برخی از انسانها برای بزرگ و متین جلوه دادن خود، آرام بودن را بازی می کنند؛ اما آرامش حقیقی فقط با یاد خداوند متعال و احساس حضور او که ناشی از ایمان به خداست حاصل می گردد؛ چنانکه قرآن کریم فرموده:
الَّذینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ (1)؛ [بازگشتگان به سوى خدا] كسانى [هستند] كه ایمان آوردند و دلهایشان به یاد خدا آرام مىگیرد. آگاه باشید! دلها فقط به یاد خدا آرام مىگیرد. (2)
وجود عنصر طمأنینه و آرامش در زندگی بزرگان برای کسانی که با ایشان دیدار داشته اند، مشهود است و گاهی دیگران را به آن دعوت نموده اند.
عارف معاصر، «حاج محمد رضا الطافی نشاط» می گوید:
« آرامش در همه چیز خوب است؛ آهسته راه بروید تا به زمین نیفتید. آهسته حرف بزنید تا حرف اشتباه نزنید و بدانید که چه می گویید.
کسی که خدا را آهسته و با آرامش عبادت کند، تمام روح و جسمش در آرامش قرار می گیرد؛
آدم اگر می خواهد آدم باشد، باید آرام باشد. آرامش که پیدا کرد، می تواند عاشق شود و علاقه اش به حقیقت بیشتر می شود. آرامش که باشد، می توان خود را مهار کرد. پس آرام باشیم تا آدم باشیم.» (3)
برخی از نمونه های بارز آثار بد شتابزدگی و غیر عاقلانه عمل کردن، در سخن گفتن پدیدار می شود و انسان را گرفتار آفاتی چون قضاوت زود و نابجا درباره دیگران، تهمت زدن، آبرو بردن، اذیت مؤمن و... می کند. گاهی هم افراد فرصت طلب از سادگی و زودباور بودن دیگران استفاده می کنند. در حالی که مؤمن باید اول بیاندیشد و بعد سخن بگوید.
امام موسی کاظم علیه السلام به هشام بن حکم فرمود:
یَا هِشَامُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ إِذَا رَأَیْتُمُ الْمُؤْمِنَ صَمُوتاً فَادْنُوا مِنْهُ فَإِنَّهُ یُلْقِی الْحِكْمَةَ وَ الْمُؤْمِنُ قَلِیلُ الْكَلَامِ كَثِیرُ الْعَمَلِ وَ الْمُنَافِقُ كَثِیرُ الْكَلَامِ قَلِیلُ الْعَمَلِ (4)؛ اى هشام رسول خدا (صلوات الله علیه و آله) فرمود: هر گاه مؤمنى را خاموش و آرام دیدید، به او نزدیك شوید، زیرا حكمت را به شما مىآموزد. مؤمن كم گو و پركار است و منافق پرگو و كم عمل می باشد.
یکی از ارادتمندان مرحوم آیت الله شیخ محمد کوهستانی (رحمه الله) می گوید:
روزی جهت عرض ادب و دست بوسی خدمت آقا جان کوهستانی رسیدیم، اوایل طلبگی من بود، جمعی نزد ایشان نشسته بودند؛ هنگامی که جهت تجدید وضو برخاستند متوجه حقیر شد و دست مبارک خود را در گردن من انداخت، مثل پدری مهربان از من احوالپرسی کرد و این برخورد محبت آمیز سخت مرا مجذوب ایشان کرد، آن گاه فرمود:
«تا به حال شتر دیده ای؟»
عرض کردم: خودش را ندیدم، ولی عکسش را در کتاب دیدم.
سپس گفتند:
« در میان حیوانات اهلی، شتر بیشتر از حیوانات بار میشود، اگر اسب را پنجاه من گندم بار کنند شتر را یکصد من گندم بار میکنند. با توجه به این که بارش سنگین است، همیشه سالم است، چون جلوی پای خود را نگاه میکند.
شما اول طلبگیتان است، اول جوانی شماست خیلی احتیاط کنید. مقداری آهسته تر حرکت کنید در مسائل و حوادث روز با شتاب تصمیم نگیرید.»
بعد گفتند:
« فهمیدی چه گفتم؟ »
من با کمال خوشحالی عرض کردم: بلی آقا جان
کمی آهسته تر حرکت کنید. (5)
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:
إِنَّ لِسَانَ الْمُؤْمِنِ وَرَاءَ قَلْبِهِ فَإِذَا أَرَادَ أَنْ یَتَكَلَّمَ بِشَیْءٍ یُدَبِّرُهُ بِقَلْبِهِ ثُمَّ أَمْضَاهُ بِلِسَانِهِ وَ إِنَّ لِسَانَ الْمُنَافِقِ أَمَامَ قَلْبِهِ فَإِذَا هَمَّ بِالشَّیْءِ أَمْضَاهُ بِلِسَانِهِ وَ لَمْ یَتَدَبَّرْهُ بِقَلْبِه (6)؛ براستى زبان مؤمن در پشت دل اوست، هر گاه بخواهد سخن بگوید، در دل مىاندیشد، آنگاه بر زبان مىراند، و زبان منافق پیشاپیش دل اوست، پس هر گاه چیزى را قصد كند، بر زبان براند، بدون اینكه در دل بیاندیشد. (7)
پی نوشت ها:
(1) رعد/ 28
(2) ترجمه انصاریان
(3) کتاب در راه بندگی
(4) تحفالعقول، ص397، وصیته علیه السلام لهشام و صفته للعقل؛ مجموعه ورام(تنبیه الخواطر)، ج1، ص106، باب ما جاء فی الصمت و حفظ اللسان
(5) کتاب بر قله پارسایی
(6) مجموعه ورام(تنبیه الخواطر)، ج1، ص106، باب ما جاء فی الصمت و حفظ اللسان
(7) مجموعه ورام، آداب و اخلاق در اسلام، ص206، خاموشى و نگهدارى زبان
گرفته شده از تبیان