1.
مشاهده کردن ناطر بر پدیده اثر داره؟
عین جمله ای که شنیدی یا خوندی چی بوده؟ ی جمله مشهور هست از انشتین که شبیه همینه. میگه "مشاهدات هر ناطر در دستگاه خود ناظر صحیح هستن." مثلا میدونیم حرکت ی اهن ربا توی ی پیچه باعث القای جریان الکتریکی میشه. از دیدگاه ی دستگاه مرجع متصل به پیچه، حرکت اهن ربا باعث القا شده و از دیدگاه ی ناظر متصل به اهنربا، حرکت پیچه باعث القا شده. انشتین میگه مشاهده هر دو ناظر و قوانین فیزیک در هر دو حالت باید نتایج یکسانی ایجاد کنه.
2. انشتین میگه: .اگه جسم به سرعت نور برسه و بهش نیرو وارد بشه این فزایش انرژی ناچاره به شکل افزایش جرم بروز کنه.
اشنیتن همچین چیزی نگفته.... خود انشتین اولین کسی بود که حرکت با سرعت نور با تناقض منطقی همراهه. انشتین با طرح ی ازمایش فیزیکی و با اصل گرفتن "قوانین فیزیک در همه دستگاه های مرجه ل.خ.ت صادق هستن" نشون داد برای ی جسم حرکت با سرعت نور امکان پزیر نیست. شاید فکر کنی اگه قرار باشه به شتاب 1 متر بر مجزور ثاینه حرکت کنی 3 میلیون ثاینه بعد سرعت میشه سرعت نور... ولی اینجوری نیست.
موصوع افزایش جرم ی موصوع فرضیه و در حقیقت اتفاق نمیفته. بزار موصوع رو برات روشن کنم.
نیوتن توی کتاب اصول ریاضی فلسفه طبیعی قوانین حاکم بر حرکت رو تشریح کرد و گفت F=ma. اشتین نشون دادن این قانون عمومیت نداره و برای سرعت بالا باید اصلاح بشه. درواقه فرص متناسب بودن F و a فقط در سرعت های کم صحیحه. ضریب تناسب F با شتاب رو میگیم لختی و برای سرعت های کم m در نطر گرفته میشه. ولی برای سرعتهای زیاد ضریب تناسب بزرگ میشه و F=ma صحیح نیست. در حات کلی F=lma درسته که l وابسته به سرعته. برای سرعت های کم l یک هستش ولی برای سرعتهای بیشتر l افزایش پیدا میکنه. گاهی برای سادگی چون lm رو که بخاطر افزایش سرعت بزرگتر از m هستش رو به عنوان جرم جسم تفسیر میکنیم چون عادت کردیم شتاب رو متناسب با جرم بدونیم. این به این معنی نیست که m افزایش پیدا کرده... دقیقن به همین خاطره که رسیدن ی جسم به سرعت نور غیر ممکنه. تو با هر نیروی حرکت کنی با افزایش سرعتت شتابت به صفر میل میکنه. میپرسی چرا؟ دلیلش اینکه a=f/lm... ضریب l میتونه به قدری رشد کنه که شتاب رو صفر کنه. رابطه l با سرعت رو میدونم خیلی دوست داری بدونی. بزار بهت بگمش. I معکوس جزر 'یک منهای مربع سرعت نسبی مرم'. سرعت نسبی ی جرم، نسبت سرعتش به سرعت نوره.
بطور ضمنی جواب سوالات بعدیت رو دادم.
ویرایش توسط Phenotype_2 : 21 دی 1394 در ساعت 00:52
تو فصل 6 فیزیک پیش یه آزمایشی هست به نام آزمایش یانگ!در این آزمایش یک باریکهٔ نور را به صفحهای که دو شکاف باریک رویش دارد میتابانیم، و نور پس از گذشتن از صفحه روی پردهای که در پشت است میافتد. ماهیت موجی نور باعث میشود که نورهایی که از دو شکاف میگذرند با هم تداخل کنند و یک الگوی تداخلی (نوارهای تاریک و روشن) بسازند.
یه بار واسه الکترون همیچین آزمایش انجام میدن نتیجه اش الگوهای تداخلی میشه در صورتی که انتظار داشتن مثل ذره عمل کنه و فقط دو خط در راستا شکاف ها روی صفحه نماین بشه!
بار دیگه همون آزمایش رو انجام میدن والکترون رو تحت نظر میگیرن ببین چه اتفاقی میوفته که به مثل موج عمل میکنه! در کمال تعجب میبینن که الکرون مثل ذره عمل میکنه و دو خط روی صفحه تشکیل میشه! اینکه چرا وقتی تحت نظر قرار میگیره چرا رفتارش مثل ذره میشه رو دقیق نمیدونم! ولی از یکی شنیدم که می گفت وقتی الکرتون رو تحت نظر قرار قرار میدن مجبورن به اون نور بتابونن که برخورد فوتون ها با حالت موجی الکترون باعث بروز همچین اتفاقی میشه! درست یا غلطش رو نمیدونم!
ویرایش توسط broslee : 21 دی 1394 در ساعت 01:01
دقیق بخون... وازه ها خیلی مهمن... توی پارارگراف اول واژه "گهگاه" رو کاملا توجه داشته باش.
و انتخای عکس عبارت "مفهوم جرم نسبیتی مخالفا و موافقانی دارن" هیمطور به عبارت "دام و استفاده کور کروانه" رو داشته باش.
قرار بود من تا روز کنکور دست ب این کتابا نزنم... جمشون کرده بودم. ولی نفهمیدم چی شد که باز روفتن طرفشون.
لختی که مفهموم فیزیک کلاسیکه.
توی ابتدای فیزیک مدرن همه مفاهیم زمان و مکان شخم زده میشن. هیچ چیز توی فیزیک مدرن اون پیزی نیست که تصور میکردیج توی فیزیک کلاسیک. ساده ترین مفهوم، برای مثال زمان، از نوع تعریف میشه و پیچیدگی ها و وابستگی هایی رو میبینی که قبلا اصلا فکرشم نمیکردی. جالب اینجاس که این پیامدهای پیچیده همه از جند اصل ساده فیزیک فیزیک کلاسیک اومدن و انشتین بطور عجیبی اینارو نتیجه گرفته. من اصلا نمیفهمم ادم چقدر ممکنه باهوش باشه تا جمله "یکسانی قواینین فیزیک در همه دستگاه های مرجع ل.خ.ت" بتونه "حرکت با سرعت نور امکان پزیر نیست" رو نتیجه بگیره. انشتین واقعا نابقه عجیب قریبی بوده.
فیزیک کلاسیک رو بخون. الان وقت خوندن فیزیک مدرن نیست. باید روی مفایهم فیزیک کلاسیک کاملا مسلط شده باشی وگرنه خوندن فیزیک مدرن وقت تلف کردنه.
از سفر به گزشته حرف زدی... این داستانها از اونجایی ریشه گرفتن که انشتین نشون داد زمان کمیت ثابتی نیست. در حالی که فیزیک کلاسیک زمان رو کمیت ثابتی میدونه که تعییر نمیکنه. ولی انشتین نشون داد زمان وابسته به سرعت و گرانشه. افزایش سرعت کاهش زمان رو ایجاب میکنه. ینی اگه سرعت من تندتر و تند تر بشه زمان واسه من کندتر و کندتر میشه که بهش میگن اتساع زمان. طول و خیلی چیزهای دیگه وابسته به سرعت هستن.
ایا تو واقعا به مفایهیم کلاسیک زمان و سرعت و جرم مسلط هستی که بخای فیزیک مدرن و کوانتم رو مطالعه کنی؟
اگه کتاب میخای راهی ک من رفتم رو برو... اولین کتابی که تودم خوندم در این زمینه... نور و فیزیک مدرن فیزیک دانشگاهی هیو یانگ، راجر فریدمن جلد چهار ترجمه دکتور فضل االه بروتن بود.
ویرایش توسط Phenotype_2 : 21 دی 1394 در ساعت 01:22
این داستان رو از کجا در اوردین؟ پس چرا من نشنیدم؟
الکترون رو با جی میخای پیگیری کنی؟ فرص کن قادر باشیم التورن رو با اواج رادیویی با طول موج چند متر دمبال کنیم. در این صورت دقت اطلاعاتمون از مکان الکترون بیشتر از چند متر خطا داره.
فرص بکن بخایم اکتررون رو با پرتوی گاما که طول موج موج نانو متری داره دمبال کنیم. ولی موجی با هیمچین طول موج انرزیش چندین برابر انرزی جنبشه الکترونه. ی همچین انرزئ شاید موقعیت الکترون رو به دقت بالاتری مشخص کنه ولی رفتار الکترون و مسیرش رو کلا زیرو رو مکنه.
این اصلا عدم قطعیت هایزنبرگه... هرگز قادر نیستم حرکت زره ای به کوچکی الکترون رو تفسیر کنیم.
اینکه چی بوده و شما چی شنیدین و چی برداشت کردین رو نمیدونم... ولی قانوانی که میدونم و مطالعات فیزیک مدرنم میگه که حرف شما نمیتونه صحیح باشه در مورد الکترون.
ویرایش توسط Phenotype_2 : 21 دی 1394 در ساعت 01:33
ی چقزی هم راجبه فصای خالی اتم گفتی و گفتی ماده توی ی حبه قند جا میشه.
احتمالا جواب منفیه. تمام ماده جهان توی ی حبه قند احتمالا جا نمیشه ولی میدونیم جهان امروزمون احتمالا از ی حبه قند شرو شده. اول ی چیز بگم و بعدش بگم چرا ماده امروز احتمالا توی ی حبه قند جا نمیشه.
چگالی هسته اتمها تقریبا 10 به توان 13 کیلوگرم بر متر مکعبه. چگالی سنگین ترین ماده شناخته شده روی زمین عنصری به اسم os, اسموزیم به چگالی 25000 که مقدارش ده به توان 4 هم نمیشه. میدونیم هسته از پروتونهای تشکیل شده که اثر دافعه شدیدن دارن و بدلیلی که کاملا مشخص نیست توسط نیروهای کوتاه بردی درون هسته هستن قرار گرفتن. ولی ایا پروتونها توی هسته هم از هم فاصله دارن یا اونجا تنگ چین شدن؟
ی جواب شاید این باشه.
ستاره های نوترونی فقط از نوترن تشکیل شدن... نترونها بدون بار هستن و هیچ اثر دافعه ای بر هم ندارن. چگالی این ستاره به تقریب 10 به توان 13 براورد شده ینی در حد چگالی هسته اتم ها. این این موصوع ایجور استنباط میشه که پروتونها توی هسته اتم تنگ چین شدن و فصای خالی ای بینشون نیست.
ماده تا حدود 10 به توان 13 چگال میشه. اینکه سیاه چاله ها چنالیشون بینهایته احتمالا دلیلی دیگه ای داره. دلیلیلی که ماده به شکلی که ما شناخت داریم ازش توی سیاه چاله نیست. مثلا ماده به کوارک تبدیل بشه و خواص کوارکها بهش اجازه بدن چگالی تا حد بینهایت افزایش پیدا کنه.
این موصوع توی بیگ بنگ هم بوده. بیگ بنگ انفجار ماده نبوده. انفجار چیزی غیر ماده بوده و بعدش اتم ها هیدورژن به وجود اومدن.... اتم های هیدرژن ستاره ها رو ساختن و ستاره ها اتم های دیگه رو و ماده به شکلی که امروز دیده میشه به وجود اومده.
ماده در جهان امروز ساخته شده. اگه لحطه بیگ بنگ رو ابتدای تاریخ بدونیم، ماده امروز نتیجه فعالیت ستاره ها در تبدیل هیدروژن به اتمهای سینگین در طول تاریخ بوده. و اتم های هیدرژن اتمهایی نبودن که توی حادثه بیگ بنگ چگال شده بودن.
ویرایش توسط Phenotype_2 : 21 دی 1394 در ساعت 02:01
run forrest runnn
چیزی نمیدونم در این مورد...
هر ان ممکنه به موجب کشف یا مشاهده جدیدی قانونی رو اصلاح کنیم یا مفهوم جدیدی رو بپزیریم.
فکرشو بکن... ما هزارن پدیده رو به موجوب پزیرفتن و وجود داشتن الکترون توجیه کردیم... پراش ااکترون رو دیدم و چیزهای زیادی رو به فرص وجود داشتن الکترون توجیح کردیم... ممکنه نسبت چیزهایی ک نمیدونیم به چیزهایی ک میدونیم بینهایت باشه. این باعث میشه درک ایندمون تفاوت فاحشی با درک الانمون داشته باشه، و قطعا هم همینطور خاهد بود ولی دو نکته به زهنم میرسه...
یکی اینکه مسیر اینده از امروز عبور میکنه. و بدون درکهای امروزمون قادر به کشفیات اینده نیستیم. پس بدون طی کردن مسیری که امروز باید طی کنیم اینده روشنتری رو بدست نمیاریم.
دیگری اینکه، چیزهایی که امروز میدونیم ممکنه چرندیاتی واسه ایندگان باشه، ولی دید بهتری نسبت به چرندیات گزشتگان بهمون داده... و این چرخه باز ادامه داره.
باب ی چیزهای دیگه ای به زهنم میرسه.
اینکه ماده وجود نداشته باشه منو یاد این میندازه که رنگها وجود ندارن. دنیای بیرون زهن، به فرض اینکه وجود داشته باشه، ی دنیای بیرنگه. رنگ زاییده زهنه و جهان اطراف ما رنگی نیست. بیرون زهن ما قطعا جیزهایی وجود داره. بدون وجود داشتن واقعیتی در بیرون از زهن، چیزی که ما حس میکینم، چطور میشه پزیرفت که چرا من و تو همزمان ممکنه قادر باشیم یه مسله ریاصی رو به روش یکسانی تحلیل کنیم؟ چه چیزی من و ترو هماهنگ میکنه اگه جهان من کاملا زایده زهن من باشه؟ دنیای زهنی ما نمیتونه کاملا ایزوله باشه.... ما از ی جیزی در بیرون زهنمون اثر میپزیریم. اثرهایی که در تو و من نتایج و رفتار های کمو بیش یکسانی رو القا میکنه.
فکر نمیکنم ی روزی به قدری پیشرفت کنیم که درک کنیم وجود نداریم و جود نداشته چیزهایی که وجودمون رو با مفهاهیمی از موجود بودنشون پر کردیم.
چقدر از درس خوندن دور شدم... این پرتو پرتا ک میگم به چ درد اینده من میخورن؟ 6 ماه دیگه کنکور دارم اونوقت بجای اینته بشینم درس بخونم نشستم اینجا چرت میگم و وقت بقیه و خودمو بیخودی تلف میکنم.
ویرایش توسط Phenotype_2 : 21 دی 1394 در ساعت 03:25
چرت گفتن حال میده یه جوراییم خیلی جاها مث الان میتونه آدمو ارضا کنه (حتی تو ***)
موضوع همون گشا دیه این آدم باید بتونه به انگیزه های درونیش که میخوان ارضا شن(مثل حس خاص بودن یا مهم واقع شدن ) غلبه کنه که به غایت کاریست بس سخت
خوب منم الان دارم زیادی **شر فلسفی میبافم بیخی
حالا اگه وقت میکنی به این سوالمم که زیاد مربوط به عنوان تاپیک نیست فک کن چون الان که اینا رو گفتی یادم انداخت
آیا تو میتونی به من ثابت کنی که تو و ریاضی و زبان و 85 و خونوادم و همه ی این مزخرفات جزئی از یک بازی کامپیوتری نیستین که خیلی طبیعی ساخته شده و فقط منم که توش اختیار دارم ؟
آیا ممکنه یه روز همتون جمع شین یه جا با هم دیگه بهم بخندین و بگین دیدی ر یدی ؟ گول خوردی ؟
از بچگی این سوال من بود و هنوزم نمیتونم قانع شم که آره یا نه
راستی راجب اینکه چی بودیم و چی هستیم و به کجا خواهیم رفت حتمن سعی کن کتاب (چشم انداز ها از میچیو کاکو رو بخونی که قشنگ آینده ی قرن رو پیش بینی کرده )
سال 2000 چاپ شده و من الان که تازه اولشو خوندم میبینم که پیش بینیایی که بر مبتا های علمی کرده تا الان داره اتفاق میفته واقعا !
یه چیزایی راجب تمدن نوع 0 و یه و دو سه میگه که باید برات جالب باشه
تمدن نوع 3 تمدنیه که کهکشان و انرزیشو در اختیار داره و شاید در نهایت جز آگاهی محض از انسان نمونه چیزی
حتی میگه به علت انبساط جهان همون آگاهیم در نهایت کند میشه مگر اینکه بریم یه دنیا دیگه
run forrest runnn
فعلا که اگاهیمون با شتاب زیادی در حال گسترشه. فقط تویی قرن 20 حجم دانش بشری 10 برابر چییی شد که تا قبل از قرن 19 گسترش پبدا کرده بوو.
چرا... اتفاقا توی ی بازی هستی... بازی ک خودت ساختی.این بازی رو تمامش کن و ی بازی بهتری رو شرو کن.اون 85 هم حقیقت داره... منتهاش ی خورده گنده تر از اونیه که جالب باشه... 75 خوبه... هم تو دست جا میشه هم حس خوبی رو القا میکنه. یه خورده واقه بین باش لعنتی از سرت گنده تر میشه 85
ویرایش توسط Phenotype_2 : 21 دی 1394 در ساعت 04:08
اولا خود نور موجودی ذی شعور در نظر گرفته میشه ! یعنی اگه شما به سمت یه محفظه خلا شفاف نور لیزر رو بتابونی نور به راحتی عبور میکنه . در حقیقت نور توی خلا حرکت ذره ای داره و توی محیط مادی حرکت موجی . بر اساس آزمایش یانگ اگه یه باریکه نور مرئی رنگی با طول موج ثابت رو از دو شکاف عبور بدیم و پشت اون پرده ای بذاریم ، نور هم زمان هم از خودش خاصیت ذره ای رو نشون میده و هم خاصیت موجی ، یعنی چندین باریکه نور روی پرده دیده میشه ، در حالی که فقط باید 2 باریکه دیده میشد !!!
برای اینکه بفهمن چه اتفاقی افتاده اومدن با یه آشکار ساز فوتون به شکاف ها و پرده نگاه کردن ! نتیجه این بود که تمام باریکه های اضافی نور ازبین رفت ! یعنی به محض اینکه آشکار ساز رو روشن میکردن نور دیگه از خودش خاصیت موجی نشون نمیداد ! این آزمایش نشون داد مشاهده بر واقعیت تاثیر گذاره .
There is enough light for one who wants to see
___________________
...Chemistry : Chem is Try
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)