کوروش کبیر چه گفت؟
هر روز متنی تازه از کوروش بزرگ چاپ میشود؛ از منشورش که ترجمهی چند خطی آن کتابی چند ده صفحهای شده تا فرمانهایش در جنگها و سخنرانیهایش در باب مسائل مختلف!
اما واقعاً چه آثار مکتوبی از کوروش وجود دارد؟
- مشهورترین مترجمان خط میخی و سنگ نبشتههای ایرانی دکتر رولند جی کنت (Roland G Kent) و پل ریچارد برگر (Paul Richard Berger) بودهاند. دکتر کنت در کتابش (Old Persian) تنها سه جمله از سنگ نبشتههای پاسارگاد را گفتهی کوروش میداند که آنها نیز به علت گذشت زمان، مخدوش هستند.
- دکتر برگر ضمن تأیید این مطلب، منشور کوروش را ترجمه کرده و آن را به شکلی منسوب به او میداند. دکتر عبدالمجید ارفعی نیز اولین بار آن را از زبان بابلی به فارسی ترجمه کرد. کلیاتی که در این لوح آمده چنین است:
«کوروش نه تنها با آرامش و صلح وارد بابل شدهاست، بلکه پس از آن هم کردارهایی سودمند برای مردمان آن سامان انجام دادهاست و برای نخستین بار بردهداری یا کار اجباری را کنار نهاده است. او وارون دیگر فاتحان بابل، نه تنها خدای ملی بابلیان- مردوک- را به اسارت نبرد، که به آن احترام نهاد و خود را ستایشگر او نامید و به همین دلیل به لقب شاه بابل نائل آمد.»
- روزنامهی مردم سالاری نیز به نقل از موزه بریتانیا متن زیر را ترجمه کرده که تفاوت چندانی در آن مشاهده نمیشود
- گرچه در این میان در عهد عتیق و نوشتههای مورخین یونانی و رومی هم مطالبی از کوروش نقل شده که به دلیل تفاوتهای فاحش با یکدیگر عملاً قابل استناد نیست. یک نمونه از آن را در مورد مرگ کوروش ببینید:
مرگ کوروش بزرگ
اما آنچه مسلم است تفاوت فاحش این پادشاه بزرگ ایرانی در روش حکومت است. بهرام روشن ضمیر(مورخ) معتقد است: «برخی، ادعاهای موجود در منشور کوروش را یک شعار میدانند و تلاش دارند ثابت کنند او در عمل، تفاوتی با دیگر فرمانروایان مستبد باستانی نداشته است. حال آنکه با نگاهی به دیگر نمونهها از جمله نوشتارهای شاهان پیشین همان بابل، میبینیم که ویرانگری و نابودسازی تمدن شکستخورده، نه گناهی که لازم به پنهانکاری باشد، که افتخاری بزرگ بود که به آن مینازیدند و به همین دلیل، این نوشتار کوروش نمیتواند تبلیغی باشد. خوی و منش کوروش حقوق بشری، حتا تا چند سده پیش هم در جهان خریداری نداشت. التزام به حقوق شهروندی و ارزش گذاشتن به فردیت و تکثر دینی تا پیش از اعلامیهی استقلال آمریکا و اعلامیهی حقوق شهروندی انقلاب فرانسه در سدهی ۱۸، هرگز مطرح و شناخته شده نبود تا کسی به آن تفاخر کند.»
آنچه مبرهن است با خوانش تاریخ و نگاهی به منشور کوروش میتوان به بزرگی و حکمت او پی برد و نیازی به جعل تاریخ نیست. اما به نظر میرسد دستهای پیدا و پنهان به دلایلی متفاوت جملات و عباراتی را به کوروش نسبت میدهند که مستدل نیست.
امین بزرگیان (پژوهشگر اجتماعی) دلیل آن را ملیگرایی دون کیشوتی میداند. او مینویسد:
ملی گرایی ای که به گونه ای دن کیشوتی با میان کشیدن پای داریوش و کوروش بر نوعی [طعم] نژادی متکی باشد، [سخنی] که در آن افغانها و عربها و کردها و بلوچها و غیره نژادهای پست و – به گونه ای پارانوئیدی- اروپاییها، همان «بر روی درخت نشینان زمان سروری ایرانیان بر جهان»، معرفی شوند، ملی گراییای است که مستعد تولد نوعی نازیسم ایرانی است.
بیبیسی فارسی: ملیگرایی مصدقی یا بازگشت کوروش کبیر
( ف ی ل ت ر ش ک میخواد)