مطلب آنجا اهميت خود را نشان داد كه در بين سؤالات كنكور ديدم، طراح محترم خواسته اضافهي استعاري را از اضافهي تشبيهي جدا كنيم. راستش را بخواهيد من قبل از اين، رويّهاي را پيش گرفته بودم و هر جا كه دو كلمه را ميديدم كه با كسره به هم اضافه شدهاند، ميگفتم اين اضافهي تشبيهي است.
پيش خودمان بماند كه در پرسشهاي شفاهي دبيران، اين روش جواب داده بود و اتفاقاً در دو سه مورد، اضافه، تشبيهي از آب درآمده بود؛ ولي وقتي پاي اضافهي استعاري هم در ميان باشد، ديگر موضوع به شيوهي غير علمي قابل حل نيست.
پس بر آن شدم با چراغ به جستجوي اضافهي تشبيهي بروم. ميپرسيد كدام چراغ؟ منظورم روش علمي است.
در مطالعههايم به بيت زير برخوردم:
پيش آن رخ كه سرخ چون لاله است
شد سيهرو گل سپيداندام
كه چهار پايهي تشبيه در آن آمده است:
رخ: مشبه؛ لاله: مشبهبه؛ چون: ادات تشبيه؛ سرخ: وجه شبه
اما در عبارت زير يكي از پايهها نيامده، اگر گفتيد كدام؟
«يكي را گفتند: عالم بيعمل به كه ماند؟ گفت به زنبور بيعسل.»
بله درست است؛ وجه شبه، آزاررساني و بيفايدگي است كه در عبارت نيامده است.
گاه پيش ميآيد كه شاعر ادات تشبيه را هم حذف ميكند. مثلاً در بيت زير از مولانا كه تا دلتان بخواهد در آن تشبيه است:
روز تويي، روزه تويي، حاصل دريوزه تويي
آب تويي، كوزه تويي، آب ده اين بار مرا
پنج تشبيه در اين بيت هست كه در همهي آنها واژهي «تو» مشبه است و كلمات «روز، روزه، حاصل دريوزه، آب و كوزه» مشبهبه آنهاست.
اين نوع تشبيه، تشبيه بليغ است ولي اضافي نيست.
ممكن است شاعر مشبه و مشبهبه را به هم اضافه كند؛ كه آن وقت تشبيه بليغ اضافي يا همان اضافهي تشبيهي خودمان ساخته ميشود:
لنگر حلم تو اي كشتي توفيق كجاست
كه در اين بحر كرم غرق گناه آمدهايم
لنگر حلم ← حلم: مشبه- لنگر: مشبهبه
كشتي توفيق← توفيق: مشبه- كشتي: مشبهبه
بحر كرم← كرم: مشبه- بحر: مشبهبه
حالا نوبت شماست كه در تمرينهاي زير، تشبيهات بليغ اضافي و غير اضافي را پيدا كنيد.
راستي شايد بپرسيد پس اضافهي استعاري چهطور شد؟ خدمتتان عرض كنم كه سلام ميرساند؛ حتماً دربارهي او هم صحبت خواهيم كرد، به شرطي كه در شمارههاي آينده نيز خوانندهي صفحهي ادب پارسي باشيد.
الف) منم كشتي در اين بحر و نشايد
كه بر من باد سرگردان فرستي3
ب) از دست زليخاي هوا، يوسف گل
بر پيرهن حرير، صد چاك زده4
ج) دل ذره و مهر يار، خورشيد
عشق، آتش و جان عاشقان، طور5
د) منعم مكن ز گريه كه در آتش فراق
از سيم اشك كار رخم همچو زر شود