6.جفت پا میپرم تو صورتش.
مگه دست خودشه
15.بی خیالش میشم و میرم میخوابم.
زمان نمی ایستد و لحظه ها می روند
قدر زندگی و باهم بودن را بیشتر بدانیم
لطفا با تامل ببینید...
من دغدغه دارم این روزها درسرزمینی زندگی میکنم که درآن دویدن سهم کسانی است که نمیرسندو رسیدن سهم کسانی است که نمیدوند.
پس منم
15.بی خیالش میشم و میرم میخوابم.خخخ
سر صبح یه نخ سیگار تا چشما باز شد ...
روی میز تیکت با پول نقد و پاسپورت
یه کبریت، یه بنزین، یه رویا، یه خونه
یه کوله خاطره که باید جا بمونه...
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)