فایل پیوست 22080
برايان لوري/ ورايتي:
تا حدودي كارآگاه واقعي را مقصر بدانيد كه با استايل برهمزنندهاش باعث شد 2014 شروع خوبي داشته باشد، اما فاصله كمرنگ شده بين سريالهاي جديد و سريالهاي به نوعي پيشكسوت و قديمي شايد كمي در تعريف درام مشكل ايجاد كرده باشد. درهرصورت محض خاطر ليست جمعبندي پايان سال هر دو مقوله ميتوانند در اينجا با يكديگر همزيستي داشته باشند و اجازه دهند كه ليست ما هر برنامه اپيزوديكي را شامل شود.
با اين مقياسبندي هر دو سريالهاي كارآگاه واقعي و فارگو - كه دومي در مراسم امي در بخش ميني سريال كانديد شد - به علاوه The Missing ميتوانند در صف درامهاي تلويزيوني برتر قرار بگيرند كه صراحتا ميتوانند يك ليست 20تايي را پر كنند. اما چه كسي وقت تنظيم يك ليست 20تايي را دارد؟
واضح است كه محدود كردن عمر درامهاي تلويزيوني به چندسال اخير ناخودآگاه منجر به چشم پوشي از برخي عناوين سنگين و مهم قديميتر ميشود و در صورتي كه از اين موضوع استقبال كنيم فهرستمان به درازا كشيده خواهد شد. سريالهايي مثلمرده متحرك، مد مِن و دانتون ابي - كه همگي از عناوين با كيفيت گذشته بودند - در فصلهاي آخر خود از استانداردشان نزول كردند و از طرفي برخي سريالهاي ديگر از جمله هوملند شبكه شوتايم، Happy Valley نت فليكس و يا سريال سرگرم كننده شبكه افايكس The Strain بالاخره موفق شدند به آن جايگاهي كه بايد، دست پيدا كنند؛ با تمام اين اوصاف ليست تاپتن بايد جايي متوقف شود.
علاوه بر اين هميشه كمي ريسك وجود دارد كه سريالهاي جديد كمي زودهنگام تحويل گرفته شوند و اين جلب توجهِ همه جانبه در نهايت به خرج سريالهاي كهنهكاري تمام شود كه از بابت تلفيق كيفيت و ديرپايي جذابيت شايسته تقدير و احتراماند. با اين وجود در ضرورت تزريق مداوم خوني تازه به تلويزيون هم شكي وجود ندارد.
بنابراين، به قول جرج كارلين و شوخياش با اينكه چطور موج اِيام راديو 540 تا رديف دارد، بياييد همه آن سريالهاي باشكوه را در تخيلمان جزء اين ليست قرار دهيم. اين ليست تنها يك عكس فوري از لحظه اكنون است، نه يك سند استوار كه در قلب سنگي سخت حك شده باشد. (عناوين سريالها به ترتيب حروف الفبا چيده شدهاند.)
The Affair: پيچيده، تحريك كننده، تازه و پر از اجراهاي خوب. درام جديد شبكه شوتايم با تركيب نگاه ويژه خود به داستان پليسي با نوعي فضاي راشومونطوري جاري در رابطه بين كاراكترهايش (با بازي روث ويلسون و دومينيك وست) محصولي ماهرانه و تر و تازه را ارائه ميدهد.
Boardwalk Empire: پايانبنديها مهماند و درام گنگستري اچبياو هم قدمي جاهطلبانه در ساخت آخرين فصل خود برميدارد و تمام عمارت آن را بر زمين فلاشبكي هوشمندانه به گذشته شوم، زننده و به آخر خط رسيده و ظاهرا ناگزير داستان خود بنا ميكند.
Fargo: فارگو يك حالت روانيست؛ سازندگان اين پروژه شبكه افايكس –حول داستان رويارويي تصادفي كارمند بيمه معذب با آدمكش حرفهاي، به ترتيب با بازي مارتين فريمن و بيلي باب تورنتون- موفق شدند كه لحن و آهنگ غريب فضايي را دوباره تكرار كنند كه هيچگاه حس تازه و بكرش تماشاگر را رها نميكند.
Game of Thrones: هنوز هم عظمت و قلمروي وسيعي را تحت سيطره خود دارد كه مشابهاش را هيچگاه در تلويزيون تجربه نكرديم. فصل چهارم به غافلگيريهايش ادامه داد – ازجمله تذكر اين نكته كه در عروسيهايي كه در وستروس برگزار ميشوند شركت نكنيم - و مجموعهاي سرگيجهآور از كاراكترها و اجراهايي مثالزدني را به سراسر پادشاهياش صادر نمود.
The Good Wife: تنها درام شبكه سيبياس كه توانست به جمع تاپتن نفوذ كند. سيبياس چيزي را كه تنها ميتوانست يك كار متوسط باشد پذيرفت و آن را تبديل به حجم عظيمي از قدرت كرد كه در سراسر فصل پنجم به گردش درآمد و به فصل ششم هم رسيد.
Jane the Virgin: اين درام شبكه سيدبليو خيلي وقت نيست كه روي آنتن رفته، اما كل سريال نه تنها فقط به خاطر پايلوتاش كه به دليل موفقيتاش در پاياپاي نگه داشتن توازن و كيفيت در نخستين اپيزودهاي سهمگين و طوفانياش شايسته تقدير است. برقراري اين توازن به ويژه در اين ژانر كار راحتي نيست؛ به خصوص اينكه نظارت بر گروه بازيگران پرتعداد و ناشناخته سريال دركنار ستارهاش جينا رودريگز هم قدري هوشمندي و مهارت ميطلبد.
Masters of S*x: درام با كلاس شبكه شوتايم موفق شده داستاني هيجانانگيز درباره يك زوج محقق جنسيت به نامهاي مسترز و جانسون با بازي تماشايي مايكل شين و ليزي كاپلان را خلق كند. در فصل دوم سريال شاهد كندوكاو عميقتر لايههاي دروني كاراكتر مسترز بوديم و رومانس غيرمعمول اين زوج را به همراه عوارض جانبي رابطهشان نظاره كرديم.
The Missing: بچههاي ربوده شده، مفقود يا كشته شده ميتوانند جزء دستكاريشدهترين مواد خام يك درام تلويزيوني باشند. اما اين سريال شبكه استارز – با بازي دردآور جيمز نسبيت در نقش پدري كه در خشم و حزن فقدان پسرش به سر ميبرد- با مهارت تمام توانسته رمز و رازي مجذوب كننده حول حادثه مفقود شدن پسر خلق كند و درعينحال تناوبا بين لحظه وقوع حادثه و عواقب هشت سال پس از آن در حركت باشد.
Rectify: محصول خاص شبكه ساندنستيوي در فصل دوم خود بار ديگر اجرايي به يادماندني از ايدن يانگ را به نمايش ميگذارد؛ در نقش مردي كه نزديك به دو دهه از زندگياش را در بند اعداميان زندان گذرانده و حالا قرار است دوباره به دل جامعه بازگردد. لحن آهسته و پيوسته هيپنوتيزمكننده سريال، دقت زياد خالقاش ري مككينون را در بال و پردادن به داستان، مبهم و خالي از تاكييد جلوه ميدهد.
True Detective: جنايتها در اين درام شبكه اچبياو از مرز 17 سال عبور مي كنند. در پركارترين حوزه فعاليت شبكه يعني سريال پليسي، دوباره نفسي تازه دميده ميشود. پيرو تمام صحبتهايي كه درباره استفاده از استعدادهاي سينما در تلويزيون شده، متيو مككاناهي و وودي هرلسون در بهنگامترين حضور تلويزيونيشان كوچكترين نشاني از فقر در اجرا و متريال ندارند. 7FAZ