تو ایران شرایط یه جوری شده که انگار انسان بعد از دادن کنکور و ورود به دانشگاه تازه به دنیا میاد و یه انسان دیگه میشه، قبل از دانشگاه مثل مقدمه و آمادگی برای زندگیه.
تو ایران شرایط یه جوری شده که انگار انسان بعد از دادن کنکور و ورود به دانشگاه تازه به دنیا میاد و یه انسان دیگه میشه، قبل از دانشگاه مثل مقدمه و آمادگی برای زندگیه.
کلا هیچ کدوم از دوران تحصیلم رو دوست نداشتم.
از نوزادی تا 5 سالگی رو دوست دارم که بیکار و علاف بودم و از مسائل سیاسی و..... هم سر در نمیوردم.
Math & Physics are fun
راهنمایی هم یادش بخیر
یادمه می رفتیم زنگ خونه های مردم میزدیم و فرار میکردیم
یک دفعه یک خونه قالی شسته بود انداخته بود رو دیوارش و زنگ پشت قالی بود
یکی از بچه ها خواست زنگ بزنه تا زنگ زد خواست فرار کنه قالی از بالا افتاد رو سر دوستمون
هیچی دیگه صاحب خونه مچش گرفت تا چند هفته بهش میخندیدیدم
ما که هرچی از دبستان و راهنمایی و دبیرستان یادمونه، به اسم عشق و حال گذشت، درسی نبود !! یعنی درس و کلاس همش بهونه ای بود تا دور هم باشیم و خوش باشیم ===== >> حالا که اومدیم دانشگاه تازه داریم معنی درس و یادگیری متوجه میشیم !!
بستگی به دانشگاش داره...من دوران دبیرستان خیلی شر بودم اما دوران دانشگاه چون هم کلاسیای باحالی داشتم (زمان تبریز) خیلی حال میکردیم...
راهنمایی به شلوغی گذشت
دبیرستان با عشق و حال نداشته خوش بودیم
دانشگاه با ارومی
و زندگی همچنان و زمان پا برجا و ما داریم پیر و پیر تر میشیم مثل باد
من تا حالا سال اول و دوم دبیرستان برام پرخاطره ترین سالها بوده ..... چون اون دوسال خیلی از مشکلاتمونم رفت
به نظر من دوران دانشجویی .به غیر از اون شب های امتحان که تا صبح بیدار بودیم خیلی باحال بود خیلم خوش میگذشت
کدامین پل؟
در کجای دنیا ؟
شکسته شده که هیچکس
به خانه آرزوهایش نمیرسد؟
سلام
دبیرستان خیلی باحال بود
شلوغ بازی هاش خیلی حال میداد ..کلا دروه نوستالوزیکی بود
ان شاءا... امسال دانشگاه هم برامون دوران خوبی میسازه.
ولی تو دبیرستان اصلا درس نخوندیم با بچه ها تو کل سال نه درس میخوندیم نه تمرین حل میکردیم نه تو کلاس درس گوش میدادیم.چون کلاسا رو میپیچوندیم میرفتیم تو حیاط بازی
ولی اگه بر میگشتم به دروان دبیرستان حداقل سال سوم رو میخوندم که معدل نعهاییم بالا بشه و اینجوری کنکورمو خراب نکنه
کاش اینها حرفم را نمی فهمیدند
اینها حرفم را بد می فهمند
که از هزار نفهمیدن بدتر است
حرارت لازم نیست گاهی از سردی نگاهش آتش میگیرم
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)