سلام
1)در بیت < در کارگه کوزه گری رفتم دوش/ دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش > چرا هم تضاد وجود داره و هم پارادوکس؟ در اینصورت این دو آرایه با هم چه فرقی دارن؟
2) در < چو بوسید پیکان سر انگشت اوی / گذر کرد بر مهره پشت اوی > اوی ها جناس تام تشکیل میدن؟ چون منظور از اولی رستم و منظور از دومی افراسیابه.
3) در < نخوانم دامن مهرت ز دست دل رها کردن / مگر روزی که دور از تو اجل گیرد گریبانم > چرا دور از تو ایهامه؟![]()