ظاهراً اين موضوع که اواخر بهار و اوايل تابستان فصل امتحانات است، در کشور ما جا افتاده است. اين روزها تقريباً در همه مقاطع و دوره‌هاي تحصيلي امتحان داريم و همه سرگرم امتحانات هستند، و جالب اينکه امسال يکي از شلوغ‌ترين و متنوع‌ترين سال‌هاي تحصيلي را داريم؛ زيرا هم نظام آموزشي قديم و هم نظام آموزشي جديد هر دو در جريان هستند: يکي آخرين سال‌هاي حضور خود را طي مي‌کند و ديگري اولين سال‌هاي فعاليت خود را شروع نموده است؛ به طوري که هم دانش‌آموز ابتدايي داريم، هم دانش‌آموز راهنمايي (سوم راهنمايي) و هم دانش‌آموز دوره اول دبيرستان (سال هفتمي‌ها) و هم دانش‌آموزان سال‌هاي آخر دبيرستان که سومي‌ها و چهارمي‌ها (پيش‌دانشگاهي‌ها) باشند، و خود اين تنوع و گوناگوني، اسباب دوگانگي و دردسر شده است؛ چرا؟
چون در سال‌هاي اوليه دبستان با توجه به اينکه نظام ارزشيابي تغيير کرده و نظام بيست (20) نمره‌اي به سمت ارزشيابي توصيفي ميل پيدا کرده و حتي تثبيت شده است، مديران و مسؤولان مدارس و معلمان عزيز به اوليا تاکيد مي‌کنند که به دانش‌آموزان خيلي حرف نمره نزنند و اجازه ندهند که آنها دچار استرس و نگراني بشوند. آنها همچنين تاکيد مي‌کنند که ارزشيابي هم يکي از مراحل فرآيند آموزش است که بايد به آساني و راحتي جا بيفتد و فراگيران را دچار دلهره و نگراني نکند؛ به همين دليل، مديران و مسؤولان مدارس در پايه‌هاي اول، دوم، سوم، چهار و پنجم ابتدايي تاکيد مي‌کنند که در پايان سال (يعني همين‌ روزها) ما چيزي به نام امتحان نداريم و بچه‌ها بايد همان کار معمولي و عادي حضور در کلاس و مدرسه خود را طي کنند و ارزشيابي و امتحان، خود به خود اتفاق مي‌افتد.
از طرف ديگر، در پايه‌هاي بالاتر، بويژه در دوره دبيرستان و مؤکداً در پايه سوم دبيرستان که امتحانات به صورت نهايي و کشوري است، همان «بگير و ببند» سابق را داريم و دانش‌آموز بايد در حوزه امتحان نهايي حضور پيدا کند و برگه‌اش را مصححي غير از معلم وي تصحيح نمايد و تمام اين مسايل بار رواني و فشار روحي را بر او وارد مي‌کند که بيا و ببين؛ بويژه اينکه نتايج اين امتحانات نهايي در سرنوشت او تاثير دارد و چند درصدي در پذيرش وي در دانشگاه موثر خواهد بود.
در حال حاضر، اين دوگانگي و گذر از يک مرحله به مرحله ديگر و تغيير روش ارزشيابي، نه تنها دانش‌آموزان بلکه والدين را هم دچار سرگرداني و دوگانگي نموده است و بسياري از آنها نمي‌دانند که در فصل امتحانات (همين روزها) چگونه با دانش‌آموز خود برخورد نمايند و بهترين راه چيست.
چيزي که مسلّم است و آن را بايد باور داشت اين است که امتحان و آزمون آخر دنيا نيست؛ بلکه برگزاري آزمون، فصلي از فصل‌هاي دوران تحصيل است. چه در نظام آموزشي قديم و چه در نظام آموزشي رو به شکل‌گيري، امتحان و آزمون مرحله‌اي است گذرا و عبور از يک پايه تحصيلي به پايه ديگر، و در واقع يکي از مراحل تکويني آموزشي است؛ اما همه چيز نيست؛ در حالي که برخي آن را همه آموزش مي‌بينند و اگر خداي ناکرده در يکي دو امتحان حضور دلخواهي نداشتند، خود و حتي والدين آنها فکر مي‌کنند که دنيا به آخر رسيده و جهنمي برپا شده و همه جا تيره و تار گشته است. در حالي که در واقع چنين نيست؛ البته با تدابيري که انديشيده شده است، در کلاس و دوره‌هاي تحصيلي پايين‌تر اين روزها کمتر شاهد اين نوع اتفاق و برخورد هستيم؛ اما متاسفانه در دوره‌هاي تحصيلي بالاتر و بويژه پايه سوم دبيرستان که کارکرد دانش‌آموزان عزيز در کنکور و سرنوشت تحصيلي آنها تاثير مستقيم دارد، اين رويکرد نگاه به وضوح به چشم مي‌خورد، و کم نيستند عزيزاني که وقتي در يک امتحان نمره خوب کسب نمي‌کنند، آن چنان پريشان و مضطرب مي‌شوند که بقيه امتحانات خود را هم به باد فنا مي‌دهند؛ درست مثل تيم ورزشي که به نيت قهرماني آمده است، اما وقتي فينال را از دست مي‌دهد، ديگر براي سوم و چهارم شدن هم رمق و انگيزه‌اي ندارد و مدال برنز را هم از کف مي‌دهد.
آري، اين روزها که روزهايي حساس و پراهميتي است، نه تنها دانش‌آموزان، بلکه والدين گرامي آنها هم بايد با اميدواري و دل و حوصله، پي‌گير امتحانات و آزمون‌هاي فرزندان خود باشند و همواره مثبت و اميدوارانه به آينده نگاه کنند و التفات داشته باشند که هر امتحان جايگاه و موقعيت خاص خود را دارد. دانش‌آموز عزيز سال سوم! به فرض که امتحان معارف اسلامي خود را خوب نداده‌اي يا مثلاً امتحان جبر و احتمال مطابق ميل و مراد تو نبوده است، يا سطح سؤالات زيست‌شناسي قدري سخت‌تر از حد معمول بوده است، خوب، اين‌ موارد دليل بر آن نمي‌شود که کار و زندگي خود را رها کني و از بقيه امتحانات نيز دلسرد بشوي.
اولاً چه در سطح کشور، و چه حتي در سطح منطقه و مدرسه، کساني که طراح سؤال هستند خبره و متخصص اين کار بوده و با توجه به برنامه‌هاي مدوّن و کوتاه و بلند مدت آموزش و پرورش، سؤال طرح مي‌کنند و از اين حيث دقت کافي لحاظ مي‌شود.
ثانياً در بسياري از مواقع، هر «عيب که هست در مسلماني ماست» و آن طور که بايد و شايد مطالب درسي را مطالعه نکرده‌ايم؛ براي مثال، بسنده کرده‌ايم به يک جزوه که مثلاً فلان مؤسسه چاپ کرده يا به دفترچه‌ سؤال و پرسش که ناقص است و همه مطالب را شامل نمي‌شود؛ در حالي که ملاک و خط‌کش اصلي، محتواي کتب درسي است و ما بايد به همه مطالب کتاب‌هاي درسي تسلط پيدا کنيم و اشراف داشته باشيم.
ثالثاً به فرض محال که در يک سؤالِ آزمون اشتباهي صورت گرفته باشد، اگر اين اشتباه و خطا در سرنوشت عزيزان تاثيرگذار باشد و اشکال علمي داشته باشد شک نکنيد که مسؤولان برگزار کننده قبل از امتحان‌دهندگان و بيشتر از آنها حساس خواهند بود و پي‌گيري خواهند نمود و از تضييع حق دانش‌آموزان عزيز جلوگيري خواهند کرد.
و اما رابعاً و حرف آخر، به فرض اينکه امتحاني را سخت‌تر از انتظار شما گرفته‌اند يا در امتحاني که همه چيز آن درست و درمان بوده است، شما خوب حاضر نشده‌ايد و نمره مورد انتظار خود را کسب نمي‌کنيد، عزيز بزرگوار يا عزيزان بزرگوار! اين دليل بر آن نمي‌شود که عنان اختيار از کف بدهيد و شروع به جزع و فزع بنماييد و فرياد «واحسرتا» سر بدهيد. امتحان، آخر دنيا نيست! امتحان و آزمون، يکي از مراحل تحصيلي است. اگر به هزار و يک علت، امتحاني را به قول خود خراب کرديد و خوب برگزار نکرديد، دليل نمي‌شود که با دست خود بقيه امتحانات را هم خراب کنيد؛ بلکه بايد با صبر و متانت، مرغي را که از قفس پريده فعلاً رها کنيد و تمام شش‌دانگ حواستان را متوجه بقيه امتحانات خودتان بکنيد. کارنامه تحصيلي ما نتيجه يک آزمون و امتحان نيست؛ بلکه حاصل کل کارکردهاي ماست؛ پس به دانش‌آموزان و دانش‌پژوهان عزيز توصيه مي‌کنيم امتحاني را که داده‌اند و تاريخ آن گذشته است، فراموش کنند و همه فکر و ذکر خود را متوجه امتحانات بعدي کنند.
(ادامه دارد)