روزی روزگاری در آمریکا - once upon a time in america
( آخرین یادگاری لئونه)
«سرجیو لئونه» كه در ژانر وسترن به ویژه با فیلم خوب، بد، زشت اسم و رسمی یافته بود و برای اینکه از قافله عقب نماند ، با روزی، روزگاری در امریكا دوباره خود را بر سر زبانها انداخت. این فیلم با مدت زمان طولانی (حدود سه ساعت و 45 دقیقه) از فیلمنامه محكم و روایتهای زنجیر شده منسجم و گیرا بهره میبرد و مخاطب را تا ثانیه آخر فیلم بر جای مینشاند
شاهکاری که در موقع اکران به دلیل سلاخی هایی که روی آن انجام شده بود، توجهی را جلب نکرد. ولی زمانی که نسخه ی کامل آن در دسترس عموم قرار گرفت، همین طور محبوب و محبوب تر شد تا این که حالا جایگاهی بسیار رفیع در سینما پیدا کرده است.(ب خاطر نفوذ صهیونیسم نسخه ی کامل فیلم در اروپا اجازه ی پخش پیدا نکرد)
داستان فیلم در سال 1968 شروع می شود و سپس به زمان حال می آید. 4 پسر که دوتای آن ها نوجوان و دو تا کودک بودند برای بدست آوردن پول در مهمانی های کوچک افرادی را که مست بودند لخت می کردند و لباس ها و وسایل با ارزش آنها را می گرفتند. سر دسته ی آنها نودولز بود که از همه بزرگتر بود سپس طی ماجراهایی نوجوان دیگری به نام مکس به جمع آنها می پیوندد و...
نودلز (با بازی زیبای رابرت دنیرو) انسانی خودشیفته و بیعار است كه جز اسلحه و دوستان گانگسترش همدمی نداشته است؛ اما از طرفی با یك عشق ناكام دست و پنجه نرم میكند.
گنگستری که دوره جوانی را پشت سر گذاشته و همواره در حال فرار بوده، تحت تعقیب واقع شده و هر لحظه همراه مرگ قدم برداشته و اکنون به روزهای پایانی عمرش نزدیک شده؛ برای حل راز بزرگ زندگی اش به شهر محل تولد و دوره جوانی اش بازگشته و در مقبره ای جمعی به این کلمات که روی سنگ مرمر حک شده، خیره مانده است.
" از میان شما جوان ترین و قوی ترین تان قربانی شمشیرها خواهد شد."
لئونه در فیلمهای خود بر دوشخصیتی بودن قهرمانهای خود تاكید میكند و بیننده را در جدالی سخت برای غور و مكاشفت با این شخصیتها درگیر مینماید. این فیلم بعد از یك بار دیدن تا مدتها در ذهن میماند و انسان را درگیر كشف روابط آدمها میكند، چیزی كه در لایههای سطحی داستان قابل رویت و مكاشفه نیست. آدمهای داستان رفیقی جز یكدیگر و اسلحه ندارند و شاید خودشان به گونهای اسلحهای پر از فشنگ باشند، تعبیری كه سرجیو لئونه با موفقیت بدان دست یافته است؛ كانالیزه كردن خشونت با در نظر گرفتن شرایط اجتماعی انسان را خطرناك میكند. البته او نقش فقر مادی و فرهنگی را نادیده نگرفته است.
روزی روزگاری در امریكا فیلمی گانگستری است اما نیازهای انسانی را به خوبی نمایش میدهد. فیلم تا لطیفترین احساسات آدمی نفوذ میكند و هر بینندهای را به تفكر درباره امیال و غریزههایش وا میدارد. اسلحه یك بلای اجتماعی است .
این گران ترین و واقع گراترین مکاشفه ی لئونه از اسطوره شناسی و دنیای «نو» و شرحی غمگنانه از رؤیای امریکایی است. بهره گیری از بازیگران برتر برای ایفای نقش های اصلی و فیلمبرداری شایان توجه تونینو دلی کولی، این آخرین و شاخص ترین اثر لئونه را در زمره ی آثار ماندگار در ارائه ی تصویری «واقعی» از آمریکا قرار داده است.
نکاتی جالب در مورد فیلم:
1- قهر سرجیو لئونه از سینمای هالیوود تا آخر عمر ب خاطر سانسور فیلم.
2- سرنوشت گانگستر های یهودی در آمریکا و در شهر نیو یو رک در سه مقطه دهه بیست تا ۱۹۳۳ که دهه ممنوعیت مشروبات الکلی در آمریکا بود و در دوران پس از آن و عاقبت در ۱۹۶۸ به نمایش در می آید
3- رشد شیره کش خانه های چینی در دوران ممنوعیت مشرو ب های الکلی در فاصله ۱۹۲۰ - ۱۹۳۳ بسیار آموزنده است.
4- ظهور و افول گانگستر های یهودی موضوع فیلم است و بازی رابرت دنیرو دیدنی است و پایان فیلم از لحاظ تاریخی و سط فیلم است و گانگستر محکوم به فراموشی با کمک نگاری شیره تریاک است. خوب است بدانیم که گانگستر ها در آمریکا فقط ایتالیایی نبودند. روس های یهودی در کنار چینی ها قبل از جنگ دوم در آمریکا کولاک می کردند.
5- شش فیلم نامه نویس از جمله سر جیو لئونه در نوشتن این فیلم که بیش از سه ساعت به درازا می کشد همکاری کردند
دیالوگ بیاد ماندنی
"موگلی: تو توی این همه سالها چکار می کردی ؟
نودولز: شبها زود می خوابیدم"