دیدم به لب جوی جهان گذران را
آفاق همه نقش رخ آب برآمد
[شهریار]
صبح خواهد شد
و آسمان
به کاسه ی آب هجرت خواهد کرد
سوفی آموندسن از مدرسه به خانه میرفت. تکهیِ اول راه را با یووانا آمده بود.
به فروشگاه بزرگ که رسیدند راهشان از هم جدا شد. سوفی بیرون شهر زندگی میکرد و راهش تا مدرسه دو برابر یووانا بود.
بعد از باغِ آنها بنایِ دیگری نبود، خانهشان انتهای دنیا مینمود.
کتابِ دنیایِ سوفی
نوشتهی یوستین گردر
ترجمهی حسن کامشاد
دلي كز معرفت نور و صفا ديد
به هر چيزي كه ديد اول خدا ديد
یاد بگیر برای موفقیت دیگران دست بزنی
به موقعه اش زمان موفقیت تو هم میرسه
یک سال دیگر آمد و دنیا عوض نشد
چیزی بغیر پیرهن از ما عوض نشد
یاد بگیر برای موفقیت دیگران دست بزنی
به موقعه اش زمان موفقیت تو هم میرسه
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه می پنداشتیم
یاد بگیر برای موفقیت دیگران دست بزنی
به موقعه اش زمان موفقیت تو هم میرسه
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه می پنداشتیم
یاد بگیر برای موفقیت دیگران دست بزنی
به موقعه اش زمان موفقیت تو هم میرسه
مکن ز غصه شکایت که در طریق طلب
به راحتی نرسید آنکه زحمتی نکشید
یاد بگیر برای موفقیت دیگران دست بزنی
به موقعه اش زمان موفقیت تو هم میرسه
غمی شد دل نامداران همه
که رستم شبان بود و ایشان رمه
سوفی آموندسن از مدرسه به خانه میرفت. تکهیِ اول راه را با یووانا آمده بود.
به فروشگاه بزرگ که رسیدند راهشان از هم جدا شد. سوفی بیرون شهر زندگی میکرد و راهش تا مدرسه دو برابر یووانا بود.
بعد از باغِ آنها بنایِ دیگری نبود، خانهشان انتهای دنیا مینمود.
کتابِ دنیایِ سوفی
نوشتهی یوستین گردر
ترجمهی حسن کامشاد
در حال حاضر 4 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 4 مهمان)