گوشم از حرف پر است اما دهانم خالیست
قلبم از درد مینالد اما چشمانم بارانیست
کف دستم موجی از خون است
دیگر رفتنم اجباریست
باید رفت
گوشم از حرف پر است اما دهانم خالیست
قلبم از درد مینالد اما چشمانم بارانیست
کف دستم موجی از خون است
دیگر رفتنم اجباریست
باید رفت
ویرایش توسط P e y m @ n . N : 13 مرداد 1392 در ساعت 17:17 دلیل: تایپ
تک درختی تنها
سالهاست میمیرد....
و برگ های نداشته اش میریزند.
دیگر ترسی از پاییز نیست
و حتی قطره ای باران...
وقتی زندگیت تکرار مرگ هایست تکراری....
بوی سنگ می اید از تنهای درخت
تک درخت هم دیگر ترسی ندارد
و شاید هم ما.................
ویرایش توسط teenager girl : 14 مرداد 1392 در ساعت 19:59
نيمه شب است،
چشم به ماه ميدوزم،
به ستاره ها،
به پاكيشان غبطه ميخورم،
به صداقتشان
نگاهم ميكنند،
چشمك ميزنندو مرا فراميخوانند
پرواز ميكنم،
به آسمان
و باز وقتي به خودم مي آيم
كنار پنجره نشسته ام
كاش امشب از آسمان باز نميگشتم.
بر سنگ قبرم بنویسید خسته بود
اهل زمین نبود، نمازش شكسته بود
بر سنگ قبرم بنویسید شیشه بود
تنها از این نظر كه سراپا شكسته بود
بر سنگ قبر من بنویسید پاك بود
چشمان او كه دائما از اشك شسته بود
بر سنگ قبرم بنویسید این درخت
عمری برای هر تبر و ریشه دسته بود
بر سنگ قبر من بنویسید كل عمر پشت دری كه باز نمیشد نشسته بود
تو بخوان اگر تمام دنیا با من بخاطر عشق در ستیز است تو با من در صلح کامل بمان اگر خدعه و نیرنگ از عشقم می بارد تو آن را فریبی دلنشین و عشقی آتشین بنگار اگر کیهان و آسمان با ستارگان شهلا از من روی گرداندند تو نگاهت را که به وسعت عالم است از من مگیر سپیده گر سر بزند در این بیشه زار زندگی شاید گلی بروید شبیه آنچه در بهار بوئیدی پس به نام زندگی هرگز مگو هرگز منبع:goftoshenoudisamimi.blogfa.com
امد ان دم به بالینم که دیگر دیر بود
امد ان دم به بالینم که اعتمادی بر کس نبود
بگذار دنیا بچرخد
ما به چرخش قشنگش خوشیم
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربر و 1 مهمان)